عزت نفس پایین همچون باتری

نشانه‌های یک فرد با عزت نفس پایین

در مقاله قبلی به تعریف عزت نفس و تفاوت‌های آن با اعتمادبه‌نفس پرداختیم و ۶ راه برای اینکه بفهمیم یک فرد عزت نفس بالایی دارد یا نه معرفی کردیم. در این مقاله که در ادامه مطالب مقاله قبلی است قصد دارم تا ۱۰ موقعیت مختلف که نشان‌دهنده عزت نفس پایین یک فرد است را با شما به اشتراک بگذارم.

 

پس بدون هیچ‌گونه اتلاف وقت، مستقیم و سریع برویم سراغ معرفی این ۱۰ موقعیت.

 

 

عزت نفس پایین

 

 

عزت نفس پایین چه نشانه هایی دارد؟

 

 

۱- انتقاد زیاد

انتقاد یعنی اینکه یک چاقو به دست بگیریم و از هرکسی که خوشمان نیامد یک ضربه به او بزنیم. در کارگاه‌های ارتباط مؤثر زمانی که می‌خواهم مبحث انتقاد کردن اصولی را به افراد آموزش بدهم، در ابتدا آن‌ها را به‌شدت از انتقاد کردن نهی می‌کنم؛ چرا انتقاد خواسته یا ناخواسته باعث رنجش فرد مقابل می‌شود و روابط ما را خراب می‌کند.

انتقاد به‌غیراز خراب کردن روابط، بشدت بر روی عزت نفس ما هم اثرگذار است و آن را پایین می‌آورد.

خانمی را فرض کنید که عزت نفس پایینی دارد. وقتی این فرد وارد یک مهمانی می‌شود مدام نگران این است که ظاهر مناسبی نداشته باشد. لذا برای سرپوش گذاشتن بر روی این احساس خود شروع می‌کند به انتقاد کردن از بقیه افراد:

 «لباس فلانی رو ببین. یعنی واقعاً لباس بهتر از این نداشت که توی مهمونی بپوشه؟!» ؛ «فلانی چرا این‌جوری آرایش کرده. شبیه پیرزن‌ها شده» ؛ «حالا تو با اون یه ذره قد و بالا اگر کفش پاشنه‌دار نمی‌پوشیدی می‌مردی!؟» و … .

مدیر با عزت نفس پایین هم همین‌طور است. قبل از شروع جلسه به همه کارمندان یک‌بار گیر می‌دهد و انتقاد می‌کند که اگر در خلال جلسه کسی قصد انتقاد داشت، خلع سلاح شده باشد.

 

 

۲- برداشت منفی از رفتار دیگران

افراد با عزت نفس پایین از تمام حرف‌ها و رفتارهای دیگران برداشتی منفی دارند.

فردی را در نظر بگیرید که با دوست یا همکار خود تماس می‌گیرد اما فرد مقابل پاسخگو نیست. به دلیل عزت نفس پایین با خود می‌اندیشد که : «مرتیکه عوضی رو نگاه کن! چون من هستم برنمی‌دارد. اگر الآن فلانی بِهِش زنگ زده بود با اولین بوق برداشته بود.»

این در حالی است که اگر فردی با عزت نفس بالا در شرایطی مشابه قرار گیرد با خود می‌اندیشد که: «ببین بنده خدا چقدر سرش شلوغه که جواب من رو هم نمیده. حتماً خیلی گیره وگرنه جواب من رو که همیشه میده»

مدیر با عزت نفس پایین هم وقتی یکی از کارمندانش از کنار او رد می‌شود و سلام نمی‌کند با خود می‌اندیشد که: «یعنی مثلاً من رو ندید! با این کارهاش چی رو می‌خواد ثابت کنه؟! بذار سر ماه بهش می‌فهمونم که یه مَن ماست چقدر کره میده.»

درحالی‌که مدیر با عزت نفس بالا با خودم اندیشد: «ببین بنده خدا چقدر گرفتاره و ذهنش مشغوله که من رو اصلاً ندید. برم باهاش صحبت کنم ببینم اگر کمکی از دستم برمیاد براش انجام بدم.»

 

 

۳- نیاز به تأیید دیگران

افرادی که عزت نفس پایین دارند نظر دیگران را بر نظر خودشان مقدم می‌دانند. زمانی که حرفی می‌زنند، کاری انجام می‌دهند و یا قصد خرید دارند، مدام به این فکر می‌کنند که نظر دیگران در رابطه با این حرف، در رابطه با این کار و یا در رابطه با این کالایی که می‌خواهم بخرم چیست.

در اقوام خود فردی را سراغ دارم که وقتی از خرید برمی‌گردد فقط کافیست یک نفر ایرادی از کالایی که خریده است بگیرد؛ آن کالا در نظرش به‌شدت منفور شده و گاهاً دیگر از آن استفاده نخواهد کرد. خاطرم هست این فرد دو سال قبل رفته بود و به سلیقه خودش یک گوشی موبایل مشکی‌رنگ خریده بود. وقتی‌که به خانه آمد و مادرش به او گفت ای‌کاش رنگ سفید آن را می‌خریدی، گوشی از نظرش افتاد و آن‌همه ذوق و شوق فروکش کرد و تا دو روز بعد حتی گوشی را روشن هم نکرد!

مدیر با عزت نفس پایین هم مدام به دنبال تأیید حرف‌ها و نحوه عملکرد خود است. در هر جلسه مدام توجه اش به این موضوع است که دیگران چقدر با حرف‌های او موافق‌اند و خدا نکند کسی با صحبت‌های او مخالفت کند.

 

تاثیر نیاز به تأیید دیگران ب عزت نفس

 

 

۴- مقایسه با دیگران

افرادی که عزت نفس پایین دارند، مدام نگاهشان به دیگران است. آن‌ها چون خودشان را لایق و ارزشمند نمی‌دانند، مدام چک می‌کنند که آیا دیگران در فلان زمینه از من بالاتر هستند یا پایین‌تر. مقایسه آرامش فکری را از آن‌ها می‌گیرد و حتی گاهی منجر به بروز بیماری‌های روحی همچون اضطراب و افسردگی می‌شود.

فرد با عزت نفس پایین در همه زمینه‌ای خود را به دیگران مقایسه می‌کند:

اتومبیلش، خانه‌اش، حقوق و درآمدش، زیبایی‌اش، قد و تناسب‌اندامش، شهر و کشورش، و حتی مادر، پدر، همسر و فرزندانش را.

ذهن ما گاهی به‌صورت خودکار وارد روند مقایسه کردن می‌شود. اگر ما بدانیم که هر بار مقایسه یک درجه عزت نفس ما را پایین‌تر می‌آورد و یک‌قدم ما را از شاد زیستن و آرامش داشتن دورتر می‌کند، این اجازه را به او نمی‌دهیم تا ما را به قهقرا ببرد. پس مراقب مقایسه کردن‌های خودکار مغز باشیم و سریعاً جلو آن را بگیریم.

 

 

۵- طلبکار بودن از دیگران

افرادی که عزت نفس پایین دارند، غالباً دیگران را همچون برده خود می‌دانند. آن‌ها از همه‌کس و همه‌چیز طلبکارند. این نوع طرز تفکر گاهی آن‌ها را به سمت پرخاشگری سوق می‌دهد.

برای مثال فردی که عزت نفس پایین دارد:

– به آبدارچی شرکت گیر می‌دهد که چرا در این لیوان برای من چای می‌آوری؟!

– طلبکارانه به گارسون رستوران دستور می‌دهد دلستری که برایش آورده است را عوض کند.

– به مادرش اعتراض می‌کند که چرا کمد لباس‌هایم را مرتب نکرده‌ای.

– و … .

 

 

۶- کاهش اعتمادبه‌نفس

فردی که عزت نفس پایین دارد، وقتی کاری را خراب می‌کند، شروع می‌کند به سرزنش خود و در اثر همین سرزنش‌ها اعتمادبه‌نفس خود را کاهش می‌دهد. درحالی‌که افراد با عزت نفس بالا سعی می‌کنند با توجه به نکات مثبت خود علاوه بر اینکه سطح انگیزه خود را بالا نگه دارند، اعتمادبه‌نفسشان را هم رشد دهند.

برای مثال فردی را در نظر بگیرید که در آزمون رانندگی مردود شده است. اگر این فرد عزت نفس پایین داشته باشد، شروع می‌کند به سرزنش خود که چرا نتوانسته در این آزمون قبول شود. با این کار علاوه بر ضعف در عزت نفس، اعتمادبه‌نفس خود را هم کاهش داده است.

اما اگر این فرد عزت نفس بالایی داشت، با خود این‌گونه می‌اندیشید که: «بااینکه مردود شدم اما در عوض ایراد کارم را پیدا کردم و فهمیدم که باید روی این نقطه کار کنم. خدا رو شکر بقیه موارد را خوب یاد گرفته‌ام و تنها کافی است همین یک مورد را اصلاح کنم.» با این نوع نگرش اعتمادبه‌نفس او بالاتر رفته و در شانس قبولی او در آزمون بعدی افزایش می‌یابد.

 

 

« اعتمادبه‌نفس میوه درخت عزت نفس است. »

 

 

 

۷- قضاوت‌های افراطی (نگاه صفر و صدی)

افراد با عزت نفس پایین به همه‌کس و به همه‌چیز نگاه صفر و صدی دارند؛ یعنی نمی‌توانند تصور کنند که همه‌چیز در این دنیا خوبِ خوب یا بدِ بد نیست. آن‌ها نمی‌توانند حد وسطی برای موضوعات در نظر بگیرند و مدام درگیر قضاوت‌های افراطی هستند.

اگر نوع نگاهمان را به مسائل «بازه محور» کنیم هم آرامش بیشتری را تجربه خواهیم کرد و هم به رشد عزت نفس خود بیشتر کمک کرده‌ایم.

نگاه «بازه محور» یعنی ما بدانیم که هر فردی یا هر موضوعی در یک طیف بین صفر تا صد جای می‌گیرد. برای مثال میزان صداقت افراد یک بازه است بین صفر تا صد. هر فردی می‌تواند عددی در این طیف داشته باشد؛ برخی عددشان ۲۰ است، برخی ۵۰ و برخی ۸۰ الزاماً همه خائن و عوضی و یا صدّیق و قدّیس نیستند.

با توجه به این توضیحات فردی که عزت نفس بالایی دارد، با مواجه‌شدن با یکی دو اشتباه از سوی کارمند خود، همسر خود و یا فرزند خود، به آن‌ها برچسب خطاکار نمی‌زند بلکه تنها کاری که می‌کند این است که در ذهن خود یکی دو نمره از اعتبار آن‌ها می‌کاهد.

 

 

۸- افراط‌ و تفریط در استفاده از قدرت

قدرت در دست فردی که عزت نفس پایین دارد، همچون تیغی است در دست دیوانه.

فردی که عزت نفس پایینی دارد از انجام کارهای خارج از چارچوب‌ها و ارزش‌های انسانی اِبایی ندارد؛ لذا اگر این فرد به قدرت یا مسئولیتی برسد، احتمال استفاده نادرست از آن جایگاه بسیار زیاد است.

مدیری را در نظر بگیرید که عزت نفس پایینی دارد؛ گاهی آن‌قدر محبت می‌کند که غیرعادی به نظر می‌رسد و گاهی آن‌قدر تند و بی‌ادب می‌شود که نمی‌توان او را تحمل کرد.

یا شوهری که گاهی بشدت مهربان و خوش‌اخلاق است و گاهی حتی دست بزن دارد.

این دوگانگی تا حدی پیش می‌رود که گاهی حتی نمی‌دانیم در این لحظه رفتار درست با این فرد باید چگونه باشد.

 

قدرت در دست فردی با عزت نفس پایین

 

 

۹- افراط‌ و تفریط در مقصریابی

افرادی که عزت نفس پایین دارند در مواجهه با اشتباهات و شکست‌ها دو نوع رویکرد خاص دارند: یا در همه موضوعات خود را مقصر می‌دانند و یا تقصیر را کاملاً به گردن فرد دیگری می‌اندازند.

یک‌بار به پیشنهاد یکی از دوستان برای تفریح به کوه رفتیم. در حین بالا رفتن از کوه (که البته خیلی هم کوه نبود و میشه گفت تپه‌ای بلند بود) پای یکی از دوستان پیچ خورد و بعد از چند تا غلط کمی زخمی شد. دوستی که پیشنهاد داده بود به کوه بیاییم مدام خودش را سرزنش می‌کرد و می‌گفت: «مقصر من بودم. اگر من پیشنهاد نداده بودم بیاییم کوه این‌طور نمی‌شد». او نمی‌دانست که به خاطر عزت نفس پایینش است که این‌طور خود را مقصر می‌داند. چرا این موضوع به‌هیچ‌عنوان تقصیر او نبود و آن دوستی که زخمی شده بود باید حواسش را بیشتر جمع می‌کرد.

در مقابل این افراد کسانی هم هستند که نمی‌خواهند هیچ تقصری را گردن بگیرند. در مشاوره‌هایم زیاد دیده‌ام افرادی را که به خاطر فرار از تصمیم‌گیری، بر اساس پیشنهاد دیگران اقدام به کاری کرده‌اند و وقتی به بن‌بست رسیده‌اند و یا شکست خورده‌اند، مدام آن فرد را مقصر می‌دانند. درحالی‌که تقصیر کاملاً متوجه خودشان است که سنجیده نشده عمل کرده‌اند.

 

 

« مقصریابی برای افرادی که عزت نفس پایین دارند، یک لذت است. »

 

 

 

۱۰-  دست‌وپنجه نرم کردن با اضطراب

 

افرادی که عزت نفس پایین دارند، دچار دو نوع اضطراب می‌شوند:

اضطراب اجتماعی ، اضطراب ناشی از شادی

 

 

الف) اضطراب اجتماعی

وقتی‌که یک فرد با عزت نفس پایین در یک جمع قرار می‌گیرد، احساس می‌کند هیچ آورده‌ای، هیچ دستاوردی، هیچ ارزشمندی‌ای در وجود خود برای ارائه ندارد لذا دچار اضطراب می‌شود. به این نوع اضطراب، اضطراب اجتماعی می‌گویند.

برای مثال وقتی چنین فردی به یک مهمانی دعوت می‌شود، با خود می‌اندیشد که: «من اینجا خیلی تنها هستم؛ حرفی هم که برای زدن ندارم؛ اصلاً اگر کسی از من سؤالی پرسید چه جوابی بدهم؛ سطح من که از این‌ها خیلی پایین‌تر است؛ اگر بدانند شغل من چیه یا مدرکم چیه یا خونم کجاست که اصلاً آدم حسابم نمی‌کنند و … » و این‌گونه است که درگیر اضطراب اجتماعی می‌شود. از این لحظه به بعد بر اساس این اضطراب، رفتارهایی از خود بروز می‌دهد که مابقی مهمان‌ها هم کم‌کم به این نتیجه می‌رسند که بله این فرد اصلاً اشتباهی دعوت شده است.

نکته قابل‌توجه اینجاست که این فرد به این دلیل به این مهمانی دعوت شده است که فرد ارزشمندی است اما خودش آن را قبول ندارد.

 

 

ب) اضطراب ناشی از شادی

فردی که عزت نفس پایین دارد خودش را لایق اتفاقات خوب نمی‌بیند و اگر همه شرایط همان‌طور که دوست دارد اتفاق بیفتد، دچار اضطراب می‌شود.

پسری را در نظر بگیرید که عاشق همکلاسی خود می‌شود. هر وقت که می‌خواهد جلو برود، ندایی از درون به او می‌گوید: «عُمراً قبول نمی‌کنه». به‌اجبار دوستان و تحریک اطرافیان بالاخره دل را به دریا می‌زند و جلو می‌رود و از قضا دختر قصه ما به او جواب مثبت می‌دهد. پسر که با عزت نفس پایین دست‌وپنجه نرم می‌کند، دچار اضطراب و تشویش می‌شود که چرا جواب او مثبت بود؟! نکند خانواده درستی ندارد و می‌خواهد زودتر از دست آن‌ها فرار کند؟ نکند پدر او معتاد است؟ نکند فرزند طلاق باشد؟ اصلاً شاید مریضی خاصی دارد که سریع جواب مثبت داد!!!

همچنین است مثال فردی که برای استخدام به شرکتی مراجعه می‌کند و با یک مصاحبه ساده چنددقیقه‌ای پذیرفته می‌شود. او نیز اگر عزت نفس پایینی داشته باشد، با خود می‌گوید: «ببین این دیگه چه شرکت داغونیه که من رو در عرض چند دقیقه قبول کرد. ولش کن اصلاً نمیام اینجا»

 

 

آدم‌هایی که روی خودشان برچسب ارزان‌قیمت می‌زنند،

خیلی وقت‌ها باید برایش هزینه‌های سنگینی پرداخت کنند.

 

بعضی‌ها وقتی شرایط ایده آل است می‌ترسند و نگرانند. آن‌ها این‌گونه تصور می‌کنند الآن که همه‌چیز خوب است پس هر آنچه اتفاق بیفتد فقط شرایط را بدتر می‌کند. متأسفانه این باور اشتباه لذت بردن از شرایط موجود را برایشان سخت می‌کند و در تمام عمر هیچ لذتی نمی‌برند.

یادمان نرود که مهم‌تر از شاد بودن و خوشبخت شدن این است که ما «خود را لایق این شادی و خوشبختی بدانیم.»

 

 

جمع بندی

اگر بخواهیم بصورت خلاصه مروری برمطالبی که در این مقاله بیان شد داشته باشیم، کافی است به نقشه ذهنی این مقاله نگاه مجددی بیندازیم:

عزت نفس پایین

 

 

اگر تمایل دارید خودتان رو مورد بررسی قرار دهید چک لیست زیر را دانلود کنید و هر روز به بررسی رفتارهای خود بپردازید.

 

دانلود چک لیست عزت نفس

دانلود PDF

 

 

مطالعه قسمت اول از سری مقالات عزت نفس:     «عزت نفس چیست؟»

مطالعه قسمت سوم از سری مقالات عزت نفس:     «عوامل کاهش عزت نفس»

مطالعه قسمت چهارم از سری مقالات عزت نفس:   «افزایش عزت نفس»

مطالعه قسمت پنجم از سری مقالات عزت نفس:  «تقویت عزت نفس | پر کردن مخزن عزت نفس مان»

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.