الگوهای حاضرجوابی
در مقاله قبلی که قسمت اول از مبحث حاضرجوابی بود (و می توانید از اینجا آن را مطالعه نمایید) درباره اینکه منظورمان از حاضرجوابی چیست صحبت کردیم و گفتیم که حاضر جوابی اسلحهای برای حمله به دیگران نیست. قرار نیست ما با حاضرجوابی به تخریب دیگران بپردازیم و هرجایی که دلمان خواست دیگران را تحقیر کنیم. همچنین بیان کردیم که حاضرجوابی یک سِپَر است و به ما کمک میکند تا در مقابل حمله کلامی دیگران از خود دفاع کنیم.
اما در این مقاله قصد داریم به روش هایی بپردازیم که به کمک آنها می توان مهارت حاضرجوابی را در خود تقویت کنیم:
راه کار اول: تمرین های بیانی
در این قسمت به معرفی دو تمرین ساده اما بسیار قدرتمند می پردازیم که به ما کمک می کنند تا بتوانیم در کمترین زمان کلمات بسیاری را بر سر زبان جاری کنیم و در حاضرجوابی حرف کم نیاوریم.
تمرین یک: تمرین تندگویی
تصور کنید مدیریت یک شرکت را بر عهده دارید. در شرکت شما یک اتاق بایگانی بزرگ وجود دارد که هیچگاه کسی به آن رسیدگی نکرده است و بهشدت بههمریخته، شلوغ و بینظم است. هر بار که شما به پروندهای نیاز دارید، باید وقت زیادی را صرف کنید تا آن پرونده را در اتاق بایگانی پیدا کنید.
این وضعیت شما را خسته و کلافه میکند و باعث میشود تصمیم بگیرید فردی را جهت سروسامان دادن به اتاق بایگانی استخدام کنید.
در اوایل کار هرگاه شما پروندهای را طلب میکنید، مسئول بایگانی باید مدتها بگردد و پرونده را پیدا کند؛ اما وقتی این کار را طی روزهای متمادی بارها و بارها انجام دهد، به اوضاع مسلط میشود، هر پرونده را نامگذاری میکند، دستهبندی میکند، داخل قفسههای مجزا قرار میدهد، برای هر دسته رنگ خاصی در نظر میگیرد و … . درنتیجه بعد از مدت کوتاهی بهمحض اینکه شما از او پروندهای را طلب میکنید، بدون هیچگونه اتلاف وقت و با نهایت سرعت پرونده را به دست شما میرساند.
مثال بالا شباهت زیادی به نحوه عملکرد مغز ما دارد. ما طی سالیان طولانی که از عمرمان میگذرد کلمات، لغات، اصطلاحات، اطلاعات، عبارات و نکات زیادی را وارد مغزمان میکنیم. تحقیقات نشان میدهد هر انسان بالغ که در اجتماع زندگی میکند، بین ۱۸ هزار تا ۲۵ هزار لغت در ذهن خود دارد اما در ایدهآلترین حالت تنها ۴۵۰ تا از آنها را استفاده میکند.
«تمرین تندگویی» اطلاعات مغز ما را همانند آن اتاق بایگانی منظم و مرتب میکند. بهعبارتدیگر به کمک این تمرین لغات، عبارات، اصطلاحات و اطلاعات موجود در مغز ما را همانند آن اتاق بایگانی دستهبندی کرده و آماده قرار میدهد تا هر زمانی که به آنها نیاز داریم، دسترسی آسانتر و سریعتری داشته باشم.
خوب دقیقاً باید چیکار کنیم؟!
در این تمرین لازم است بهصورت تصادفی و در لحظه یک کلمه را انتخاب کرده و با سرعت بالا و بدون مکث ۳ دقیقه درباره آن کلمه و مسائل مربوط به آن حرف بزنیم. اصلاً مهم نیست که جملات ما معنا و مفهوم خاصی داشته باشند یا نه. مهم نیست جملهبندی ما ادبی باشد یا نه. تنها لازم است این لغت در صحبتهایمان مدام تکرار شود.
در روزهای ابتدایی که این تمرین را شروع میکنیم، ممکن است نتوانیم ۳ دقیقه درباره یک موضوع با سرعت بالا و بدون مکث حرف بزنیم. این موضوع کاملاً طبیعی است و جای هیچ نگرانی نیست. اگر حرفهایمان تمام شد و هیچچیز جدیدی برای بیان کردن به ذهنمان خطور نمیکند، میتوانیم همان حرفها را مجدد از ابتدا تکرار کنیم. نکته مهم در انجام این تمرین این است که بدون مکث ۳دقیقه با سرعت بالا صحبت کنیم. پس هر طور شده در این ۳ دقیقه نباید سکوت کرد.
برای اینکه تمرین تندگویی را بهتر درک کنید، این تمرین را یکبار در غالب یک فایل صوتی انجام دادهام که میتوانید با مراجعه به این مقاله آن را دریافت نمایید.
تمرین دو: سریع گویی
همانطور که قبلتر اشاره شد، در حاضرجوابی زمان زیادی در اختیار نداریم و در سریعترین زمان ممکن باید جواب بدهیم؛ بنابراین مغز ما به سریع فکر کردن نیاز دارد. برای آنکه مغزمان در لحظه بحرانی بتواند سریع فکر کند باید از قبل آن را آماده کنیم.
یکی از قویترین تمرینات که در فصلهای قبل هم به آن اشاره کردیم، تمرین تند گویی است که سرعت فکر کردن را بشدت بالا میبرد؛ اما تمرین دیگری که به سریع فکر کردن کمک میکند، تمرین «سریع گویی» است که این تمرین هم مثل تندگویی بشدت مؤثر است.
احتمالاً با تمرین سریع گویی آشنا باشید. همان کاری که در برخی از برنامههای تلویزیونی، مجری با مهمان برنامه انجام میدهند. مجری با سرعت کلماتی را بیان میکند و مهمان برنامه باید سریعاً اولین جمله یا عبارتی که درباره آن کلمه به ذهنش میرسد را بیان کند.
در این تمرین مغز سعی میکند کارایی خود را به بالاترین حد ممکن برساند؛ زیرا باید در زمان بسیار کوتاهی به دنبال اطلاعات زیادی بگردد.
راه کار دوم: الگوهای حاضر جوابی
الگویی که هر فردی در حاضر جوابی از آن پیروی می کند، منحصر به فرد و متفاوت از دیگران است. یعنی هر کدام از ما به شیوه خودمان حاضر جوابی می کنیم اما برای آنکه ذهن مان در حاضرجوابی بهتر عمل کند، چند مورد از الگوهایی را که در این زمینه کارساز است را خدمتتان معرفی کرده و به توضیح یکی از آنها می پردازیم:
در این مقاله قصد داریم یکی از این الگوها را برای شما توضیح دهیم:
الگوی مقایسه کوبنده
در این الگو چیزی را در مقابل چیز دیگری قرار میدهیم که مخاطب حتی فکرش را هم نمیکند.
مثال اول: «در زمستان هنگامیکه آقای مدرس از پلههای مجلس بالا میرفت، یکی از نمایندگان مجلس به او برخورد کرد و گفت: شما در این زمستان سرد، با این پیراهن کرباسی و یقه باز گرفتار سرماخوردگی میشوید. مدرس نگاه تندی به او کرد و گفت: کاری به یقه باز من نداشته باش. حواست جمع دروازههای ایران باشد که باز نماند.»
مثال دوم: چندی پیش که وزیر امور خارجه عربستان، انتخابات عراق را زیر سؤال برده بود. یکی از نمایندگان مجلس عراق در جواب به گستاخی او چنین جواب داده بود: «کشوری به ما آموزش دموکراسی میدهد که آخرین انتخاباتش زمانی برگزار شد که از هر قبیلهای یک نفر را انتخاب کردند تا پیامبر اسلام (ص) را به قتل برسانند.»
در هر دو مثال بالا بجای اینکه بر سر موضوع بیانشده صحبتی شود، مقایسهای صورت گرفته با موضوعی کاملاً بیربط که گوینده با زیرکی و زیبایی تمام ارتباطی بین آنها به وجود آورده است.
مثال سوم: فیلم زیر نیز یکی از مثال هایی است که در آن با استفاده از الگوی مقایسه کوبنده حاضرجوابی می شود:
در صورتی که تمایل دارید با با سایر الگوهای حاضر جوابی هم آشنا شوید و درباره آنها اطلاعات کسب کنید، پیشنهاد می کنم به کتاب «از هفت تا بی نهایت» مراجعه نمایید.
راه کار سوم: استخراج حاضرجوابی های دیگران
یکی از ساده ترین روش ها برای تقویت حاضرجوابی اینست که لیست به دست باشیم. یعنی با تیز حسی فراوان همچون یک کارآگاه به صحبتهای دیگران توجه کنیم و در جملات آنها به دنبال حاضرجوابیها باشیم و بهسرعت آنهایی که مفید هستند را وارد لیست کنیم. (ترجیحاً از اپلیکیشن Wunderlist که قبلتر در اینجا معرفی شد، استفاده کنیم). برای این کار همچنین میتوانیم از دیالوگ فیلمها و سریالها استفاده کنیم.
شکی نیست که برای موفقیت در این مسیر، باید مسیر عصبی آن را بسازیم؛ اما برای ساخت مسیر عصبی چه کنیم؟
- از تکنیک «اگه جاش بودم» استفاده کنیم؛ یعنی خودمان را در موقعیت افراد دیگر تصور میکنیم و با خود میاندیشیم که اگر من جای آنها بودم چه میگفتم. حتی میتوانیم خود را بجای شخصیت فیلمها قرار دهیم.
- از تکنیک «اگه جام بود» استفاده کنیم؛ یعنی اگر در شرایط خاص و ویژهای گیر افتادهایم و چیزی به ذهنمان نمیآید، با خود فکر کنیم اگر فلانی که هوش کلامی بالایی دارد در این موقعیت قرار میگرفت چه میگفت.
برای مطالعه قسمت دیگر از سری مقاله های «حاضرجوابی» روی لینک زیر کلیک کنید:
قسمت اول این مقاله: حاضرجوابی چیست؟
اگر تمایل دارید مهارت حاضرجوابی را به صورت حرفه ای آموزش ببینید، پیشنهاد می کنم حتماً حتماً فیلم کارگاه حاضر جوابی را مشاهده نمایید.
از طریق لینک زیر می توانید به این فیلم دسترسی پیدا کنید:
توضیحات فیلم کارگاه حاضر جوابی
بد نیست به ویدئو زیر هم نگاهی بیندازید:
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.