داستان گویی جذاب

داستان گویی جذاب | چطور داستان های جذاب تعریف کنیم؟

یک داستان واقعی!

اگر بخواهم داستان زندگی ام را برایتان نقل کنم باید بگویم در دوران کودکی پسر بچه ای پرشور و حرارت بودم که دیگران از دست من آسایش نداشتند. بی ادب نبودم اما بیشتر از هم سن و سال هایم شیطنت می کردم. برای خودم لشکری متشکل از ۵ نفر داشتم و پشت بام خانه مان پر بود از ابزار آلات جنگی از جمله شمشیرهای چوبی، تیر و کمان، چوب دستی و … . دائماً با بچه های کوچه‌ ای اطراف در جنگ و نزاع بودیم.

پُرحرف بودم و تند تند با صدای خیلی بلند صحبت می کردم. زمانی که قصد می کردم چیزی را برای کسی تعریف کنم، باید ریزترین جزئیات را بیان می کردم. این ویژگی های کلامی من معمولاً خارج از حوصله افراد بود. معمولاً حرفم را قطع می کردند و می گفتند: «تندتر بگو دیگه!». در دوره‌ ای از سنین نوجوانی برای اینکه با این برخورد دیگران مواجه نشوم، سعی می کردم کمتر صحبت کنم؛ یعنی کم کم بجای اینکه نوع صحبت کردن خود را اصلاح کنم، در لاک بی حرفی فرو رفتم و صورت مسئله را پاک کردم.

کمی که بزرگ‌تر شدم، احساس کردم اگر قرار باشد همینطور به این روال بی حرفی ادامه دهم، ممکن است از سایر هم سن و سال های خودم عقب بمانم، از حق خود نتوانم دفاع کنم، به خواسته هایم نرسم و به‌ طور کلی مسیر زندگی ام را در گِرو این موضوع می دیدم.

شروع کردم به اصلاح ایراداتی که قبلاً در صحبت کردنم وارد بودند؛ تُن صدایم را پایین آوردم، سرعت کلامم را کاهش دادم. قبل از اینکه هر حرفی بزنم از خودم می پرسیدم آیا بیان این موضوع لزومی دارد یا اگر بیان هم نکنم اتفاقی نمی افتد.

 

وضعیت تغییر کرد…

اعتمادبه‌نفس از دست رفته‌ام را دوباره به دست آورده بودم. در جمع دوستان صحبت می کردم. در خانواده و فامیل اظهارنظر می کردم و به طور کلی هوش کلامی ام بهتر از قبل بود اما همچنان با یک چالش روبرو بودم. در تعریف داستان ها و خاطرات ضعیف بودم و هر بار که چیزی تعریف می کردم احساس می کردم برای دیگران جذابیتی ندارد، آنها را به وجد نمی‌آورد، به نظرشان با موضوع صحبت بی ربط بود و گاهی هم با تمسخر به من می فهماندند که داستان هایم بی‌مزه و لوس است.

مدت ها با این مسئله روبرو بودم تا زمانی که با اصول داستان گویی جذاب آشنا شدم. اصولی که به من کمک کرد تا بتوانم بهتر و جذاب‌تر داستان بگویم.

 

 

اصلاً چرا داستان؟!

معمولاً زمانی که مهمان عزیز و مهمی را به خانه خود دعوت می کنیم، در کنار غذای اصلی برای تنوع و جذابیت بیشتر، از دورچین های مختلف استفاده می کنیم. (دورچین ها مُخَلَفاتی هستند که در کنار غذای اصلی سِرو می شوند. مواردی مثل ماست، زیتون، سبزی، سالاد، ژله، کارامل، ترشی، نوشیدنی و … .)

دورچین در کنار غذا باعث ایجاد جذابیت و تنوع در سفره می شود و غذا خوردن را با لذت بیشتری همراه می کند.

 

داستان گویی در صحبت های ما دقیقاً چنین نقشی دارد. صحبت های ما را جذاب‌تر، گیراتر و لذت بخش تر می کنند و سبب می شود درک بهتری از موضوع اتفاق بیفتد. دلیل آن هم این است که داستانها بر نیمکره سمت راست مغز که وظیفه کنترل احساسات را بر عهده دارند، تأثیر می گذارند. وقتی ما در صحبت هایمان از داستانهای مرتبط با موضوع استفاده می کنیم، در واقع احساسات مخاطبمان را تحت تأثیر قرار می دهیم. 

 

قوی ترین محتوا هم نمی تواند با اثری

که داستان گویی بر مخاطب می گذارد، رقابت کند.

 

اصول داستان گویی جذاب به ما کمک می کند تا هر جایی که می خواهیم به مخاطب محتوا بدهیم – از سخنرانی گرفته تا جلسات کاری، از گفتگو با یک دوست گرفته تا ارتباط با مشتری – با اضافه کردن چاشنی داستان به محتوای خشک و بی روح کلاممان، جذابیت آن را بیشتر کنیم. (اگر توجه کرده باشید من هم این مقاله را با یک داستان شروع کردم)

داستان ها به حدی قدرتمند و تأثیرگذار هستند که سهم زیادی از آیات قرآن کریم را به خود اختصاص داده اند. شُعرای بزرگی همچون مولانا، حافظ، فردوسی، سعدی و … بسیاری از مطالب و آموزه های خود را در قالب داستان ارائه کرده اند.

ما داستان گویی را صرفاً به این دلیل نمی آموزیم که بخواهیم در هر محفلی داستان سرایی و مجلس‌گرمی کنیم. قرار است اصول داستان گویی را بیاموزیم تا در لابه‌لای صحبت هایمان از قدرت آن برای انتقال مفاهیم مختلف استفاده کنیم. برای مثال هنگام معرفی خودمان بجای آنکه کلی رزومه بدهیم، با بیان یک داستان جذاب اعتبار سازی می کنیم.

 

 

تمرین:

یکی از بهترین خاطرات کودکی خود را به یاد آورید و با جزئیات کامل بنویسید. (سعی کنید این موارد را در آن بگنجانید: کجا بودید، چه زمانی بود، چه افرادی حضور داشتند، چه لباسی بر تن داشتید، رنگ لباس ها و اشیاء، دمای هوا و …)

 

 

اصول داستان گویی جذاب

برای اینکه یک داستان جذاب تعریف کنیم نیاز است تا چهار گام را در روایتگری خود در نظر بگیریم و بر اساس آنها پیش برویم. از آنجایی که پرداختن به هر چهار گام در قالب یک مقاله طولانی می شود و از حوصله خارج است، تنها به اولین گام در داستان گویی جذاب می پردازیم.

 

 

اولین گام در داستان گویی: صحنه پردازی

اولین گام در شروع روایت گری صحنه پردازی است. منظور از صحنه پردازی این است که فضایی که داستان در آن اتفاق افتاده است را شرح دهیم تا مخاطب متوجه شود که داستان در چه شرایطی رخ داده است. اگر صحنه پردازی وجود نداشته باشد یا به‌صورت درست و کامل به آن پرداخته نشود، داستان گنگ خواهد بود. صحنه پردازی ما باید به گونه ای باشد که فرد خود را در آن صحنه حاضر ببیند و این مستلزم این است که قبل از بیان آن برای مخاطب، این صحنه پردازی را برای خودمان انجام دهیم تا بتوانیم برای دیگران تعریف کنیم.

 

یک صحنه پردازی کامل شامل این موارد است:

۱- چه زمانی؟

۲- چه مکانی؟

۳- چه شکلی؟

هر چه این موارد دقیق تر بیان شوند صحنه پردازی ما کامل تر شده و مخاطب راحت تر خود را در آنجا می بیند. البته باید مراقب باشیم که از اضافه کردن شاخ و برگ های اضافی خودداری کنیم و تنها مواردی را که باعث می شوند تصویرسازی بهتر انجام شود، بیان نماییم.

 

 

 

صحنه پردازی با صدا

لحن ما در هنگام تعریف یک داستان با لحن ما در هنگام بیان محتوا باید باهم متفاوت باشد؛ به نحوی که مخاطب باید بتواند از روی لحن ما داستان و محتوای صحبت را از هم تفکیک کند. در هنگام داستان گویی لحن ما بایستی نرم‌تر و دوستانه‌تر شود. همچنین کلام ما باید هیجان و احساسات ما را منتقل کند. 

اگر در داستان ما شخصیت های دیگری جز خودمان وجود دارند بهتر است دیالوگ های آن‌ها را با همان لهجه خودشان بیان کنیم (البته اگر کاملاً به آن لهجه تسلط داریم)، کلفتی و نازکی صدای آن‌ها را تقلید کنیم و یا از کلمات و تیکه کلام های مخصوص آن‌ها استفاده نماییم. این موارد باعث جذابیت بیشتر داستان ما می شوند.

در ویدئو زیر مهران غفوریان یک نمونه از صحنه پردازی با صدا را انجام داده است. در هنگام مشاهده این ویدئو به این موضوع فکر کنید که اگر برای تعریف این داستان از صحه پردازی با صدا استفاده نمی شد، آیا واقعاً باز هم این جذابیت در داستان بوجود می آمد یا خیر؟!

 

 

 

تمرین:

از پنجره بیرون را نگاه کنید و هر آنچه می بینید را برای یک فرد نابینا که قبلاً بینا بوده است، توصیف کنید.

 

اگر تمایل دارید اصول داستان‌گویی جذاب را به صورت کامل تر بیاموزید پیشنهاد می کنم به “دوره هوش کلامی” مراجعه نمایید. در این دوره بصورت حرفه ای یاد می گیریم چطور داستانهایی جذاب تعریف کنیم و برای نمونه داستانهایی را هم از مدرس این دوره و شرکت کننده ها می شنویم.

 

18 پاسخ
    • ثریا شکری پور
      ثریا شکری پور گفته:

      سلام دوست عزیز وقتتون بخیر
      ممنون از نظرتون
      بله تمامی مراحل داستان گویی رو اکثرا ناخودآگاه انجام میدیم و چیز عجیبی نیست اما اگه از مراحل داستان گویی حرفه ای آگاه باشیم، همه جا بدون استرس میتونیم داستان هامون را جذابتر تعریف کنیم.

      پاسخ
    • ثریا شکری پور
      ثریا شکری پور گفته:

      سلام دوست عزیز
      سپاس از همراهی شما
      خوشحالیم براتون جالب بوده
      ما در مقاله یک مرحله از داستان گویی را معرفی کردیم و بقیه مراحل را در دوره هوش کلامی همراه با تمرین و تحلیل، بهتون آموزش میدهیم. برای کسب اطلاعات بیشتر به دایرکت اینستای irajsharafi پیام دهید.
      با تشکر

      پاسخ
    • ثریا شکری پور
      ثریا شکری پور گفته:

      سلام خانم سفرنژاد
      وقتتان بخیر
      خیلی ممنون از نظرتان
      هر جا می‌توانید استفاده کنید، سر کلاس درس، جلسه مذاکره، گپ و گفت با دوستان و خانواده، در دورهمی‌ها، اجرا، معرفی خودتان و…. .

      پاسخ
    • ثریا شکری پور
      ثریا شکری پور گفته:

      سلام دوست عزیز
      وقتتون بخیر
      جزئیات زیاد حوصه مخاطب رو سر میبره و دیگه گوش نمیده.
      فقط در آن حدی که برای برای فهم هسته داستان لازم است مطرح کنید

      پاسخ
    • ثریا شکری پور
      ثریا شکری پور گفته:

      سلام دوست عزیز
      وقتتان بخیر
      بله دقیقا همینطوره.
      فکر میکنیم باید داستان عجیب و شگفت انگیزی رو تعریف کنیم در حالی که جذابیت در همین داستان های ساده و پیش پا افتاده است. زمانی به جذابیت داستان گویی پی میبریم که از آن استفاده کنیم

      پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.