کامل گرایی؛ خودزنی خاموش
کامل گرایی ؛ خودزنی خاموش. زمانی که در دوره نوجوانی به سر می بردم با افتخار تمام یک جمله را شعار خود قرار داده بودم و به آن افتخار می کردم:
«یا کاری را انجام نمیدهم یا اگر قصد کردم آن را انجام دهم به بهترین نحو ممکن آن را انجام می دهم.»
آن زمان متوجه نبودم که در حال خودزنی هستم؛ یعنی خودم باعث می شدم که کارهایم پیش نرود و انجام یک کار برایم آنقدر طولانی و خسته کننده بشود که کلاً از انجام آن منصرف بشوم.
اگر شما هم با چنین مسئله ای مواجه هستید، با من همراه باشید تا در این مقاله از اسارت این غول بی شاخ و دم نجات پیدا کنیم.
کمال گرایی چیست؟
کمال گرایی ( Perfectionism) به این معناست که ما تمایل داریم هرکاری را بهتر انجام دهیم، هر چیزی را پیشرفت دهید و به هرچیزی قانع نمی شویم. بعبارت ساده تر کمال گرایی یعنی ما ذاتاً دوست داریم به سمت کمال حرکت کنیم و هر روز نسبت به روز قبل جلوتر، بهتر، پیشرفته تر و حرفه ای تر باشیم. این موضوع کاملاً طبیعی است و ذات بشر اینگونه آفریده شده است.
اتفاقاً دلیل بسیاری از پیشرفت های بشری نیز از همینجاست. اینکه ما هر روز به فناوری های قوی تر و جدیدتری دست پیدا می کنیم، خودروها و تجهیزات پیشرفته تری می سازیم، برج ها و آسمان خراش هایمان هر روز بالاتر می روند، در کیهان و سیارات دیگر بیشتر سَرَک می کشیم، با ماهیت وجودی و فیزولوژی بدن انسان ها و موجودات دیگر بیشتر آشنا می شویم و… همه و همه را مدیون این حس کمال گرایی و برتری خواهی انسان ها هستیم.
شاید بپرسید: «اگر کمال گرایی خوب است، پس چرا آنقدر از آن ضربه می خوریم؟» مشکل از جایی شروع می شود که ما در اغلب موارد به جای «کمال گرایی» درگیر «کامل گرایی» می شویم. شاید با خود فکر کنید در حال بازی با کلمات هستم و تنها قصد دارم موضوع را کمی پیچیده و فلسفی جلوه دهم؛ اما چنین قصدی ندارم. این دو عبارت شاید از یک ریشه و هم خانواده باشند اما معنای متفاوتی از هم دارند.
کمال گرایی چیز بدی نیست؛ ما انسان ها بسیاری از پیشرفت های خود را مدیون این حس کمال گرایی هستیم.
مطالعه بیشتر: کمال گرایی و راه های رفع آن
کامل گرایی دیگه چیه؟
کامل گرایی یعنی ما برای انجام یک کار، استانداردهایی را برای خودمان، تیم مان، خانواده مان، شرکتمان و… تعیین کنیم که دستیابی به آن استاندارها و یا رعایت آنها بسیار هزینه بردار، زمانبر و یا آزاردهنده است.
برای مثال فرض کنید قصد دارید یک سایت طراحی کنید و در آن مقالات خود را منتشر کنید. فردی که درگیر کامل گرایی باشد، بجای آنکه به دنبال این باشد که هرچه زودتر سایت خود را به هر طریقی که شده راه اندازی کند و آرام آرام آن را بهبود دهد، به دنبال این است که از همان ابتدا یک سایت عالی و با تمام امکانات راه اندازی کند. از آنجایی که همیشه پله بالاتری وجود دارد و برای کمال طلبی انتهایی نمی توان تصور کرد، هیچگاه به مرحله نمی رسد که سایت مورد نظرش را بسازد.
با توجه به تعریف بالا آیا شما هم در زندگی خود درگیر کامل گرایی هستید؟ چند مورد از آنها را لیست کنید.
بعنوان مثال دیگر فرض کنید شما مدیر یک شرکت هستید و متأسفانه درگیر کامل گرایی شده اید. از آنجایی که توقع دارید همیشه تمام کارها کامل و در حد عالی، بدون هیچگونه نقص و اشتباه و با استانداردهای بالا انجام شود، اگر انجام شدن هر کاری یا عملکرد هر کارمندی کوچکترین مغایرتی با آنچه شما در ذهن دارید داشته باشد، عصبانی شده و از کوره در می روید. حتی ممکن است تصمیماتی بگیرید که عواقب بدی برای مجموعه شما داشته باشد. این درحالی است که عملکرد آن کارمند یا نحوه انجام شدن آن کاری که قرار بوده انجام شود در حد قابل قبولی است. برای مثال 80درصد از توقع شما را پوشش داده اما کامل گرایی با شما کاری کرده که دیگر نمی توانید نیمه پر لیوان را ببینید.
دیگه چیا کامل گرایی هستند؟
اگر فکر می کنید شما از اون خانواده هاش نیستید(!) و درگیر کامل گرایی نشده اید، به لیست زیر یه نگاهی بیندازید تا ببینید کامل گرایی چه دامنه گسترده ای دارد. شاید نظرتون عوض شد و فهمیدید که این موضوع دامن گیر شما هم شده است.
- توی مهمونی اگر یه لکه ساده روی لباسمون بیفته، یا باید لباس رو سریعاً عوض کنیم و یا مدام به این فکر می کنیم که چقدر ظاهرمون بهم ریخته و الان همه با خودشون درباره من بدگویی می کنند.
- ازدوج نمی کنیم چون به دنبال یه فرد خیلی رویایی هستیم که همه چیز تموم باشه.
- ورزش رو شروع نمی کنیم چون به دنبال این هستیم که یه دست لباس کامل و حرفه ای بخریم و یا یکی از دوستانمون هم همراهمون بشه و بعد ورزش رو شروع کنیم.
- دلمون میخواد به تفریح بریم و حال و هوایی عوض کنیم اما به دنبال یه جای خیلی عالی و رویایی می گردیم که هزینه زیادی نیاز داره. پس به تفریح های کوچک و دم دستی تر رضایت نمی دیم و حالمون همچنان بده.
- اگر آرایش نکرده باشید(خانم ها) و یا اگر صورت تان را اصلاح نکرده باشید( آقایان) برای خرید تا سر کوچه هم تمی روید.
- اگر بخواهید مسافرت بروید حتماً حتماً با خودتان کتاب می برید که نکنه اونجا توی مسافرت لجطه ای وقت خالی برایتان بماند.
- توی پیک نیک، گردش، دورهمی با دوستان، شهربازی و … حس خوبی ندارید چون حس بطالت می کنید و نصورتان این است که وقتتان در حال هدر رفتن است.
بازم بگم؟
- توقع ندارید کسی به شما «نه» بگوید.
- با خود فکر می کنید که هیچ عیب و ایرادی نباید داشته باشید.
- اگر اشتباهی بکنید، مدام خودتان رو سرزنش می کنید.
- دائم به این فکر هستید که همه شما رو دوست داشته باشند.
- تحمل مخالفت و انتقاد هیچ کس را ندارید.
- همه چیز را صفر و یک می بینید و میانه ای برای چیزی قائل نیستید.
چرا باید کامل گرایی را ترک کنیم؟
فکر می کنم در دو مثال بالا کاملاً درک کرده باشید که کامل گرایی چه ضررهایی دارد و چقدر می تواند به ما ضربه بزند. اما در ادامه به چند مورد از آسیب های کامل گرایی اشاره می کنم تا بیشتر آن را درک کنیم:
– دشمن سرسخت اعتماد به نفس
از آنجایی که کمتر مواقعی پیش می آید که افراد کامل گرا کاری را به اتمام برسانند یا از انجام کاری رضایت داشته باشند؛ لذا همیشه اعتماد به نفس کمی دارند. دلیل آن هم برمی گردد به تعریف اعتماد به نفس.
ما اعتماد به نفس را اینگونه تعریف می کنیم که: «توانایی انجام کاری و باور به آن توانایی». به عبارت دیگر کسی اعتماد به نفس دارد که می تواند کاری را به خوبی انجام دهد و همزمان به خودش و توانایی هایش در این زمینه باور قلبی دارد.
با توجه به این تعریف، فرد کامل گرا چون کاری از پیش نمی برد و یا از انجام کاری رضایت ندارد، به توانایی خود باور پیدا نمی کند لذا اعتماد به نفس بالایی را تجربه نخواهد کرد.
فردی را در نظر بگیرید که دو سال درگیر نوشتن یک کتاب است اما بخاطر کامل گرایی هایی که دارد، هربار که نوشتن را تمام می کند و قصد دارد کتاب را به ناشر تحویل دهد، حس کامل گرایی جلوی او را می گیرد و اجازه این کار را به او نمی دهد. قطعاً اگر او کامل گرایی را کنار می گذاشت و کتابش را چاپ می کرد، هربار که به آن کتاب نگاه می کرد، توانایی هایش به او اثبات می شدند و این یعنی افزایش اعتماد به نفس.
– افزایش اهمال کاری
افراد کامل گرا برای آن که کاری را با استاندارد های بالایی که برای خود تعریف کرده اند انجام دهند، همیشه به دنبال یک زمان مناسب و البته طولانی هستند تا آن را به انجام یک کار اختصاص دهند. از آنجایی که کمتر مواقعی می توان این زمان را یافت در نتیجه هیچ کاری از پیش نمی برند و مدام در حال پشت گوش انداختن کارها هستند و به امید این نشسته اند که روزی این زمان خالی را پیدا کنند و به کار مورد نظر خود اختصاص دهند.
شاید برایتان جالب باشد که بدانید بسیاری از افرادی که مطالعه نمی کنند دقیقاً به این خاطر است که دوست دارند زمان مشخص و مفصلی برای مطالعه داشته باشند و با فراغ بال به مطالعه بپردازند. اما عموماً محیا کردن چنین شرایطی کمتر پیش می آید. لذا روشی که من برای مطالعه پیشنهاد می کنم اینست که کتاب ها را همیشه در دسترس خود قرار دهیم و در لابلای کارهای روزانه چند دقیقه ای را صرف مطالعه کنیم. اگر 4 مرتبه در روز در لابلای کارهای اصلی خود هر بار فقط 15 دقیقه را به مطالعه بپردازیم، در طول یک روز یکساعت مطالعه کرده ایم. این در حایست که شاید نتوانیم یکساعت کامل را در طول یک روز صرفاً برای مطالعه اختصاص دهیم.
کامل گرایی یعنی استانداردهای بالایی برای خودم یا دیگران وضع کنم درحالی که ضررهای آن بیشتر از منافع آن است.
مطالعه بیشتر: آیا با اهمال کاری همچنان آرامش و موفقیت را از خود میگیرید؟
– کاهش میزان عملکرد افراد
از آنجایی فرد کامل گرا زمان زیادی را صرف انجام یک کار می کند، کمتر می تواند به موارد دیگر بپردازد.
دانشجوی کامل گرایی را در نظر بگیرید که تمام انرژی و زمان خود را صرف این می کند که معدلش را بالای 19 نگه دارد. او تمام تمرکز خود را روی مطالعه دروس و منابع متعدد می گذارد تا بتواند در امتحانات نمرات بالایی کسب کند.
اما دوست او کامل گرا نیست و چون استاندارد بالایی برای خود در کسب نمرات درنظر نگرفته است علاوه بر این که برای کسب نمرات خوب تلاش می کند، سعی می کند تا مهارت های دیگری نیز بدست آورد. برای مثال او فن بیان خود را تقویت می کند، اصول مذاکره را می آموزد، شیوه های برقراری ارتباط را فرا گرفته و شروع به ارتباط سازی می کند، به صورت پاره وقت برای یک شرکت به صورت رایگان کار می کند و رزومه خود را تقویت می کند و … .
فرد کامل گرا اصلاً زمانی ندارد تا بخواهد به این موارد اختصاص دهد. نتیجه هم کاملاً مشخص است. پس از فاغ التحصیلی دوست او راحت تر و سریع تر وارد بازار کار می شود و او تنها بخاطر کامل گرایی عقب افتاده است.
– فقط تا نوک بینی
افراد کامل گرا به سختی می توانند اهداف دوردست داشته باشند و یا برنامه های بلندمدت برای خود بریزند. فکر آنها مدام مشغول این است که چطور استانداردهایی که برای انجام کارهای فعلی دارند را محقق کنند. همه ما در هر لباس و هر کسوتی چه به عنوان یک دانش آموز و دانشجو، چه به عنوان یک مدیر و چه بعنوان یک کارمند می دانیم که برای موفقیت باید هدفگذاری کنیم و در این هدفگذاری افق های زمانی مختلف را در نظر بگیریم. اما افراد کامل گرا تنها تا نوک بینی خود را می بینند و قادر نیستند اهداف بلند مدت داشته باشند.
از دست دادن فرصت های طلایی
قسمت عمده از کامل گرایان فرصت های طلایی خود را می سوزانند به امید آن که فرصت بهتری پیدا کنند.
فرد کامل گرایی که به دنبال شغل می گردد، کاری را که 85% از ویژگی های مورد نظر او را دارد، به امید پیدا کردن یک گزینه نود و پنج درصدی نمی پذیرد و آن را رد می کند. بعد از چند ماه جستجو و بعد از اینکه متوجه شد همه گزینه های دیگر حتی نیمی از معیار های او را ندارند، سرخورده می شود و جااااااااااااار می زند که کار نیست.
فرد کامل گرایی که به دنبال خرید خانه است، مدیر کامل گرایی که به دنبال استخدام یک کارمند است، خانم خانه داری که به دنبال خرید یک لباس است و … نیز در همین دام اسیر می شوند و بعد از آنکه گزینه های مناسبی را به امید پیدا کردن گزینه عالی رد کردند، متوجه خواهند شد که فرصت های طلایی را از دست داده اند. فرصت هایی که گاهی جبران ناپذیرند.
– از بین رفتن عمل گرایی
یکی از معضلاتی که افراد کامل گرا اسیر آن می شوند این است که منتظر می مانند تا شرایط برای انجام یک کار کاملا مهیا شود و بعد اقدام کنند. برای مثال صبر می کنند تا درآمدشان به حد قابل قبولی برسد و بعد پس انداز را شروع کنند؛ صبر می کنند تا بهترین لپتاپ را بخرند و بعد نحوه کار با فتوشاپ را بیاموزند؛ صبر می کنند تا ازدواج کنند و بعد پختن غذا را یاد بگیرند؛ صبر می کنند تا به مشکل و مسئله ای برخورد کنند و بعد به دنبال یادگیری حل مسئله بروند و … .
این افراد نمی دانند که با این طرز فکر فقط خودشان را عقب می اندازند. اگر کامل گرا نباشیم، منتظر نمی مانیم تا شرایط مهیا شود. با هر شرایطی شروع می کنیم. این بدین معنا نیست که برای مهیا کردن شرایط تلاش نمیکنیم. برای مهیا کردن شرایط تلاش می کنیم اما حرکت خود را وابسته به مهیا بودن شرایط نمی کنیم. با این طرز فکر قطعاً عمل گراتر خواهیم شد.
درمان کامل گرایی
خیلی دوست داشتم که در همین مقاله درباره روش های درمان کامل گرایی صحبت کنم. اما متوجه طولانی شدن این مقاله شدم و تصمیم گرفتم کامل گرایی نکنم و این قسمت را به مقاله دیگری ارجاع دهم تا هم مقاله کوتاه تر شود و هم خواندن آن برای شما عزیزان راحت تر گردد.
پس اگر تمایل دارید تا با روش هایی آشنا شوید که می توانند به ما کمک کنند تا بر کامل گرایی غلبه کنیم، به مقاله بعدی مراجعه کنید.
مطالعه قسمت دوم این مقاله: درمان کامل گرایی
اگر تمایل دارید کلام خود را به یک عصای جادویی تبدیل کنید، پیشنهاد می کنم حتماً حتماً در دوره حرفه ای و جامع هوش کلامی شرکت کنید.
از طریق لینک زیر می نمانید با سرفصل ها و موضوعات این دوره بیشتر آشنا شوید:
توضیحات دوره حرفه ای و جامع هوش کلامی
بد نیست به ویدئو زیر هم نگاهی بیندازید:
7 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
سلام.بی نهایت ممنون از مطلب مفیدتون.خیلی خیلی زیاد به کمک کرد بهتر خودمو بشناسم.من دقیقا یک آدمه بشدت کامل گرا هستم و تمام نشانه هایی که گفته شده رو مو به مو دارم.حالا میفهمم علته اینکه دارم رو به نابودی میرم چیه.واقعا خدا هیچ بنده ای رو دچار کامل گرایی نکنه.من خیل یخیلی زیاااااااد ضربه خوردم و میخورم از این خصلت خیلی خیلی بد.بازم ممنون از مطلب مفیدتون
خواهش میکنم. خوشحالم که ایم مقاله مورد توجهتون قرار گرفت. امیدوارم هرچه زودتر از بند این غول بی شاخ و دم نجات پیدا کنید
تشکر از مطلب بسیار خوبتان
خواهش می کنم
ای کاش در مدرسه هم چنین مطالبی را اموزش می دادند.
واقعاً همینطوره و این موضوع جای تاسف داره
خیلی مفید بود.تشکر