الگوهای حاضرجوابی

چگونه محترمانه و دندان شکن حاضر جوابی کنیم؟

 حاضر جوابی اسلحه‌ای برای حمله به دیگران نیست. قرار نیست ما با حاضرجوابی به تخریب دیگران بپردازیم و هرجایی که دلمان خواست دیگران را تحقیر کنیم. همچنین بیان کردیم که حاضرجوابی یک سِپَر است و به ما کمک می‌کند تا در مقابل حمله کلامی دیگران از خود دفاع کنیم.

اما در این مقاله قصد داریم به روش هایی بپردازیم که به کمک آنها می توان مهارت حاضرجوابی را در خود تقویت کنیم:

 

حاضر جواب و محترم باش و بدرخش

افراد حاضر جواب همیشه در ارتباط با دیگران قدرتمند ظاهر می‌شوند. حاضر جوابی یکی از بهترین جذاب‌ترین ویژگی‌های افراد با هوش کلامی بالا است. اما افرادی که در جمع دوستان، همکاران، خانواده، آشنایان و… ساکت هستند و با دیگران ارتباط نمی‌گیرند؛ حتی اگر حق آن‌ها پایمال شود هم سکوت می‌کنند؛ نمی‌توانند توانایی‌ها و شایستگی‌های خود را بروز دهند و همیشه از ابراز نظر و احساسات خود پرهیز می‌کنند. به نظرتان چنین فردی می‌تواند موفق و تأثیرگذار باشد؟ بعید است!

چنین افرادی موقعیت‌های سرنوشت سازِ خود را می‌سوزانند و همیشه آرزوهای خود را دور می‌بینند. متأسفانه فرهنگ جامعه ما نیز به گونه‌ای است که وقتی فردی خود را از جمع دور می‌کند، کمتر کسی برای برقراری ارتباط به سراغ او می‌رود. تکرار این چرخه باعث منزوی‌تر شدنِ این افراد می‌شود.

موفقیت متعلق به افرادی است که در موقعیت‌ها و فرصت‌های مناسب به خوبی خود را ابراز می‌کنند و توانمندی‌هایشان را بروز می‌دهند؛ هر زمان که احساس کنند نظر آن‌ها سازنده است، با قدرت نظر خود را اعلام می‌کند؛ در هر جمعی با تیزحسی به دنبال افراد توانمند و تاثیرگذار است تا با آن‌ها ارتباط سازی کنند؛ از همه مهم‌تر اگر کسی بخواهد حق آن‌ها را پایمال کند با کلام خود مانع می‌شوند.

خودتان قضاوت کنید، آیا میزان موفقیت این دو دسته با هم یکسان است؟! قطعاً نه!

حاضر جوابی یک ابزار قدرتمند است که با کمک آن می‌توانیم از حق خود دفاع کنیم، از شر سؤالات نامربوط و افراد فضول خلاص شویم، تهمت‌هایی که به ما زده می‌شود را از خودمان دور کنیم. البته منظور ما حاضرجوابی از نوع مثبت و محترمانه است که خب کار هر فردی هم نیست! در ادامه با مقاله از سایت ایرج شرفی همراه باشید تا این مهارت فوق العاده را به روش اصولی و حرفه‌ای یاد بگیریم.

 

اهمیت حاضر جوابی

 

آیا حاضر جوابی خوب است؟

قبل از هر چیزی بهتر است منظورمان را از حاضرجوابی مشخص کنیم. حاضر جوابی اسلحه‌ای برای حمله به دیگران نیست. قرار نیست ما با حاضرجوابی به تخریب دیگران بپردازیم و هرجایی که دلمان خواست دیگران را تحقیر کنیم. حاضر جوابی یک سِپَر است و به ما کمک می‌کند تا در مقابل حمله کلامی دیگران از خود دفاع کنیم. (اگر به دنبال اسلحه هستید به سراغ مقالات بداهه گویی بروید و خودتان را به آن مجهز سازید. چراکه بداهه گویی سلاح ماست.)

 

برای مثال فرض کنید شما در محل کار خود وظیفه‌تان را درست و بی‌نقص انجام داده‌اید اما در جلسه کاری به شما انتقاد می‌کنند و قصد دارند زحمات شما را زیر سؤال ببرند. اگر شما به سپر حاضرجوابی مجهز باشید، قطعاً اجازه نخواهید داد تا حقتان را ضایع کنند.

 

در حقیقت هنر حاضر جوابی برای ما این‌گونه عمل می‌کند که زمانی که حمله‌ای به ما صورت می‌گیرد، ما جاخالی نمی‌دهیم؛ بلکه همان گلوله را به گلوله دیگری تبدیل می‌کنیم و به سمت خود فرد برمی‌گردانیم.

 

اگر بداهه گویی خود را تقویت کرده باشید، در این قسمت موفق‌تر عمل خواهید کرد زیرا حاضر جوابی و بداهه گویی کمی به هم وابسته هستند. چراکه در بحث حاضرجوابی نیاز به مهارت‌های بداهه گویی داریم.

 

 

حاضر جوابی چیست

 

حاضرجوابی محترمانه و مودبانه چگونه است؟

در حقیقت هنر حاضر جوابی برای ما این‌گونه عمل می‌کند که زمانی که حمله‌ای به ما صورت می‌گیرد، ما جاخالی نمی‌دهیم؛ بلکه همان گلوله را به گلوله دیگری تبدیل می‌کنیم و به سمت خود فرد برمی‌گردانیم.

 

اگر بداهه گویی خود را تقویت کرده باشید، در این قسمت موفق‌تر عمل خواهید کرد زیرا حاضر جوابی و بداهه گویی کمی به هم وابسته هستند. چراکه در بحث حاضرجوابی نیاز به مهارت‌های بداهه گویی داریم.

باز هم تاکید می‌کنم که هدف ما از آموزش حاضر جوابی در این مقاله، استفاده از آن در جهت مثبت است. بتوانیم از حق خودمان دفاع کنیم، مانع از تهمت و افتراها بشویم و درواقع اعتبار و احترام خود را حفظ کنیم. اگر قرار باشد که بی‌ادبی و بی‌احترامی کنیم که بدتر خود را بی‌احترام کرده‌ایم. افراد سیاست‌مدار و کاریزماتیک، قبل از هر فردی، احترام خود را نگه می‌دارند.

 

 

راه کار اول: تمرین های بیانی

در این قسمت به معرفی دو تمرین ساده اما بسیار قدرتمند می پردازیم که به ما کمک می کنند تا بتوانیم در کمترین زمان کلمات بسیاری را بر سر زبان جاری کنیم و در حاضرجوابی حرف کم نیاوریم.

 

تمرین یک: تمرین تندگویی

تصور کنید مدیریت یک شرکت را بر عهده دارید. در شرکت شما یک اتاق بایگانی بزرگ وجود دارد که هیچ‌گاه کسی به آن رسیدگی نکرده است و به‌شدت به‌هم‌ریخته، شلوغ و بی‌نظم است. هر بار که شما به پرونده‌ای نیاز دارید، باید وقت زیادی را صرف کنید تا آن پرونده را در اتاق بایگانی پیدا کنید.

این وضعیت شما را خسته و کلافه می‌کند و باعث می‌شود تصمیم بگیرید فردی را جهت سروسامان دادن به اتاق بایگانی استخدام کنید.

در اوایل کار هرگاه شما پرونده‌ای را طلب می‌کنید، مسئول بایگانی باید مدت‌ها بگردد و پرونده را پیدا کند؛ اما وقتی این کار را طی روزهای متمادی بارها و بارها انجام دهد، به اوضاع مسلط می‌شود، هر پرونده را نام‌گذاری می‌کند، دسته‌بندی می‌کند، داخل قفسه‌های مجزا قرار می‌دهد، برای هر دسته رنگ خاصی در نظر می‌گیرد و … . درنتیجه بعد از مدت کوتاهی به‌محض اینکه شما از او پرونده‌ای را طلب می‌کنید، بدون هیچ‌گونه اتلاف وقت و با نهایت سرعت پرونده را به دست شما می‌رساند.

مثال بالا شباهت زیادی به نحوه عملکرد مغز ما دارد. ما طی سالیان طولانی که از عمرمان می‌گذرد کلمات، لغات، اصطلاحات، اطلاعات، عبارات و نکات زیادی را وارد مغزمان می‌کنیم. تحقیقات نشان می‌دهد هر انسان بالغ که در اجتماع زندگی می‌کند، بین ۱۸ هزار تا ۲۵ هزار لغت در ذهن خود دارد اما در ایده‌آل‌ترین حالت تنها ۴۵۰ تا از آن‌ها را استفاده می‌کند.

 

«تمرین تندگویی» اطلاعات مغز ما را همانند آن اتاق بایگانی منظم و مرتب می‌کند. به‌عبارت‌دیگر به کمک این تمرین لغات، عبارات، اصطلاحات و اطلاعات موجود در مغز ما را همانند آن اتاق بایگانی دسته‌بندی کرده و آماده قرار می‌دهد تا هر زمانی که به آن‌ها نیاز داریم، دسترسی آسان‌تر و سریع‌تری داشته باشم.

 

 

خوب دقیقاً باید چیکار کنیم؟!

در این تمرین لازم است به‌صورت تصادفی و در لحظه یک کلمه را انتخاب کرده و با سرعت بالا و بدون مکث ۳ دقیقه درباره آن کلمه و مسائل مربوط به آن حرف بزنیم. اصلاً مهم نیست که جملات ما معنا و مفهوم خاصی داشته باشند یا نه. مهم نیست جمله‌بندی ما ادبی باشد یا نه. تنها لازم است این لغت در صحبت‌هایمان مدام تکرار شود.

در روزهای ابتدایی که این تمرین را شروع می‌کنیم، ممکن است نتوانیم ۳ دقیقه درباره یک موضوع با سرعت بالا و بدون مکث حرف بزنیم. این موضوع کاملاً طبیعی است و جای هیچ نگرانی نیست. اگر حرف‌هایمان تمام شد و هیچ‌چیز جدیدی برای بیان کردن به ذهنمان خطور نمی‌کند، می‌توانیم همان حرف‌ها را مجدد از ابتدا تکرار کنیم. نکته مهم در انجام این تمرین این است که بدون مکث ۳دقیقه با سرعت بالا صحبت کنیم. پس هر طور شده در این ۳ دقیقه نباید سکوت کرد.

برای اینکه تمرین تندگویی را بهتر درک کنید، این تمرین را یک‌بار در غالب یک فایل صوتی انجام داده‌ام که می‌توانید با مراجعه به این مقاله  آن را دریافت نمایید.

 

 

تمرین دو: سریع گویی

همان‌طور که قبل‌تر اشاره شد، در حاضرجوابی زمان زیادی در اختیار نداریم و در سریع‌ترین زمان ممکن باید جواب بدهیم؛ بنابراین مغز ما به سریع فکر کردن نیاز دارد. برای آنکه مغزمان در لحظه بحرانی بتواند سریع فکر کند باید از قبل آن را آماده کنیم.

یکی از قوی‌ترین تمرینات که در فصل‌های قبل هم به آن اشاره کردیم، تمرین تند گویی است که سرعت فکر کردن را بشدت بالا می‌برد؛ اما تمرین دیگری که به سریع فکر کردن کمک می‌کند، تمرین «سریع گویی» است که این تمرین هم مثل تندگویی بشدت مؤثر است.

احتمالاً با تمرین سریع گویی آشنا باشید. همان کاری که در برخی از برنامه‌های تلویزیونی، مجری با مهمان برنامه انجام می‌دهند. مجری با سرعت کلماتی را بیان می‌کند و مهمان برنامه باید سریعاً اولین جمله یا عبارتی که درباره آن کلمه به ذهنش می‌رسد را بیان کند.

در این تمرین مغز سعی می‌کند کارایی خود را به بالاترین حد ممکن برساند؛ زیرا باید در زمان بسیار کوتاهی به دنبال اطلاعات زیادی بگردد.

در ویدئو زیر (که قسمتی از دوره هوش کلامی است)، می توانید نحوه انجام این تمرین را به صورت عملی مشاهده کنید:

 

 

راه کار دوم: الگوهای حاضر جوابی

الگویی که هر فردی در حاضر جوابی از آن پیروی می کند، منحصر به فرد و متفاوت از دیگران است. یعنی هر کدام از ما به شیوه خودمان حاضر جوابی می کنیم اما برای آنکه ذهن مان در حاضرجوابی بهتر عمل کند، چند مورد از الگوهایی را که در این زمینه کارساز است را خدمتتان معرفی کرده و به توضیح یکی از آنها می پردازیم:

 

مایندمپ الگوهای حاضرجوابی

 

در این مقاله قصد داریم یکی از این الگوها را برای شما توضیح دهیم:

 

 

الگوی مقایسه کوبنده

در این الگو چیزی را در مقابل چیز دیگری قرار می‌دهیم که مخاطب حتی فکرش را هم نمی‌کند.

مثال اول: «در زمستان هنگامی‌که آقای مدرس از پله‌های مجلس بالا می‌رفت، یکی از نمایندگان مجلس به او برخورد کرد و گفت: شما در این زمستان سرد، با این پیراهن کرباسی و یقه ‌باز گرفتار سرماخوردگی می‌شوید. مدرس نگاه تندی به او کرد و گفت: کاری به یقه باز من نداشته باش. حواست جمع دروازه‌های ایران باشد که باز نماند.»

مثال دوم: چندی پیش که وزیر امور خارجه عربستان، انتخابات عراق را زیر سؤال برده بود. یکی از نمایندگان مجلس عراق در جواب به گستاخی او چنین جواب داده بود: «کشوری به ما آموزش دموکراسی می‌دهد که آخرین انتخاباتش زمانی برگزار شد که از هر قبیله‌ای یک نفر را انتخاب کردند تا پیامبر اسلام (ص) را به قتل برسانند.»

در هر دو مثال بالا بجای اینکه بر سر موضوع بیان‌شده صحبتی شود، مقایسه‌ای صورت گرفته با موضوعی کاملاً بی‌ربط که گوینده با زیرکی و زیبایی تمام ارتباطی بین آن‌ها به وجود آورده است.

مثال سوم: فیلم زیر نیز یکی از مثال هایی است که در آن با استفاده از الگوی مقایسه کوبنده حاضرجوابی می شود:

در صورتی که تمایل دارید با با سایر الگوهای حاضر جوابی هم آشنا شوید و درباره آنها اطلاعات کسب کنید، پیشنهاد می کنم در دوره «هوش کلامی» مراجعه نمایید.

 

 

راه کار سوم: استخراج حاضرجوابی های دیگران

یکی از ساده ترین روش ها برای تقویت حاضرجوابی اینست که لیست به دست باشیم. یعنی با تیز حسی فراوان همچون یک کارآگاه به صحبت‌های دیگران توجه کنیم و در جملات آن‌ها به دنبال حاضرجوابی‌ها باشیم و به‌سرعت آن‌هایی که مفید هستند را وارد لیست کنیم. (ترجیحاً از اپلیکیشن Wunderlist که قبل‌تر در اینجا معرفی شد، استفاده کنیم). برای این کار همچنین می‌توانیم از دیالوگ فیلم‌ها و سریال‌ها استفاده کنیم.

 

شکی نیست که برای موفقیت در این مسیر، باید مسیر عصبی آن را بسازیم؛ اما برای ساخت مسیر عصبی چه کنیم؟

  • از تکنیک «اگه جاش بودم» استفاده کنیم؛ یعنی خودمان را در موقعیت افراد دیگر تصور می‌کنیم و با خود می‌اندیشیم که اگر من جای آن‌ها بودم چه می‌گفتم. حتی می‌توانیم خود را بجای شخصیت فیلم‌ها قرار دهیم.
  • از تکنیک «اگه جام بود» استفاده کنیم؛ یعنی اگر در شرایط خاص و ویژه‌ای گیر افتاده‌ایم و چیزی به ذهنمان نمی‌آید، با خود فکر کنیم اگر فلانی که هوش کلامی بالایی دارد در این موقعیت قرار می‌گرفت چه می‌گفت.

 

 


اگر تمایل دارید مهارت حاضرجوابی را به صورت حرفه ای آموزش ببینید، پیشنهاد می کنم حتماً حتماً فیلم کارگاه حاضر جوابی را مشاهده نمایید.

از طریق لینک زیر می توانید به این فیلم دسترسی پیدا کنید:

 

توضیحات فیلم کارگاه حاضر جوابی

 

جالب‌ترین نمونه‌های حاضرجوابی

چند نمونه حاضرجوابی دندان شکن و عالی از سیاستمداران و بزرگان تاریخ وجود دارد که همیشه در دوره هوش کلامی به عنوان نمونه تجزیه و تحلیل می‌کنیم. حاضر جوابی های بزرگان بسیار عمیق و پُرمعنا هستند که به اندازه یک کتاب ۱۰۰ صفحه‌ای حرف در خود گنجانده‌اند. بررسی این موارد به شدت به تقویت حاضرجوابی کمک می‌کنند. سه نمونه از آن‌ها را در ادامه برای شما آورده‌ایم:

 

 

حاضر جوابی چرچیل

یک روز چرچیل در حال عبور از یک کوچه باریک بود که تنها امکان عبور یک نفر داشت. ناگهان یکی از رقبای سیاسی زخم خورده خود را می‌بیند که از رو به رو در حال آمدن بود. چند لحظه چشم در چشم هم نگاه می‌کنند و رقیب می‌گوید: «من هیچوقت راه خودم رو کج نمی‌کنم تا یه آدم احمق عبور کنه…». چرچیل در حالی خودش را کج می‌کرد، گفت: «ولی من اینکارو می‌کنم».

می‌بینید چقدر هوشمندانه و باظرافت تیری رقیب را به خودش برگرداند! چرچیل حاضرجوابی‌های دندان شکن زیادی دارد که نشان دهنده هوش کلامی بالای اوست اینکه چطور در لحظه می‌تواند این جواب‌های دندان شکن را بگوید!

 

 

حاضرجوابی ملانصرالدین

یک روز الاغ ملانصرالدین می‌میرد. دوستانِ ملانصرالدین که این خبر را می‌شنوند، به منظور مسخره به خانه او می‌روند تا مرگ لاغ را تسلیت بگویند.

ملانصرالدین هم هنگام خوشامدگویی در کمال ذکاوت می‌گوید: «اگر می‌دانستم الاغم اینقدر رفیق دارد، یک مهمانی بزرگ می‌گرفتم!».

این نوع حاضرجوابی کمی تند است و شاید بی‌ادبی تلقی شود اما از آن می‌توان الگوبرداری کرد!

 

 

حاضرجوابی انیشتین

می‌گویند یکی از خانم‌های بازیگر که معروف بود، به اینشتین نامه‌ای می‌نویسد که:

«فکرش را بکن که اگر من و تو ازدواج کنیم، بچه‌هایمان با زیبایی من و هوش و نبوغ تو چه محشری می‌شوند!»

اینشتین هم در جواب نوشت:

«ممنون از این همه لطف و دست و دلبازی خانم. واقعا که چه غوغایی می‌شود! اما من می‌ترسم که قضیه برعکس شود، آن موقع چه رسوایی بزرگی برپا می‌شود.

 

آن خانم فکرش را نمی‌کرد چنین جوابی بگیرد و فکر نکنم دیگر فکر ازدواج با اینشتین به سرش زده باشد!

 

 

حاضرجوابی برنارد شاو

برنارد شاو یکی از فیلمنامه نویس‌های معروف و قهار بود که فردی لاغر اندام بود. روزی به یک مهمانی می‌رود و ناگهان یک مرد چاق به سراغ او می‌رود و از روی تمسخر می‌گوید: «آقای شاو! من شما را می‌بینیم فکر می‌کنم در اروپا قحطی افتاده است». برنارد شاو هم نه گذاشت و نه برداشت بلافاصله جواب داد: «بله! من هم هر موقع شما را می‌بینم فکر می‌کنم عامل این قحطی شما هستید!».

این حاضرجوابی بی‌نظیر، برای همیشه در تاریخ ثبت شده است!

 

حاضر جوابی های بزرگان

 

چند مورد پیج و کانال حاضرجوابی مودبانه و محترمانه

در ادامه چند نمونه از پیج‌های اینستاگرام و کانال تلگرامی برای حاضر جوابی محترمانه معرفی کرده‌ایم که به شدت برای ایده گرفتن کمک می‌کنند، فقط حتماً هنگام خواندن این تیکه کلام‌ها، تجزیه تحلیل کنید و الگوی آن‌ها را استخرج کنید.

  • پیج اینستا حاضر جوابی مودبانه: @pluse.yavashaki (برای مادرشوهرها و عروس خانم‌ها)
  • پیج اینستا حاضر جوابی مودبانه: @tikeh_kalam1
  • کانال حاضرجوابی مودبانه: @h4zer_javab
  • کانال حاضرجوابی مودبانه: @hazerjavab

 

 

کتاب حاضر جوابی

در ادامه سه نمونه از کتاب‌های معتبر در زمینه آموزش حاضر جوابی را معرفی می‌کنیم:

 

کتاب هنر حاضر جوابی و طنازی نوشته پاتریک

نویسنده این کتاب به خوبی به اهمیت حاضرجوابی و شوخ طبعی می‌پردازد و می‌گوید «تقریباً در هر کلامی که بین دو یا چند نفر انجام می‌گیرد آنچه خیلی اهمیت دارد، شوخی و حاضرجوابی است. این ویژگی باعث می‌شود تا هر فردی را ز نظر کلامی تسلیم خود کنید».

 

کتاب حاضر جوابی

 

کتاب شوخی‌های توتو نوشته تیئری کوپه

این کتاب کودکانه است و با فضای تصویرسازی شده، حاضرجوابی را به کودکان آموزش می‌دهد. گاهی اوقات خودم کتاب‌های کودکانه می‌خوانم چرا که جذاب و ساده هستند و سریع می‌تواند خواند و یادگرفت. این کتاب درباره یک پسربچه بازیگوش است که با هم سن و سال‌های خود تفاوت دارد و فقط دوست دارد که سر به سر اطرافیانش بگذارد.

 

کتاب حاضر جوابی شوخی های تو تو

 

کتاب از هفت تا بی‌نهایت

کتاب از هفت تا بی‌نهایت نوشته آقای ایرج شرفی است و به ما کمک می کند تا:

  • چطور به بهترین شکل ممکن خودمان را معرفی کنیم تا دیگران به توانایی‌ها و مهارت‌هایی که داریم پی ببرند.
  • اصول روایت گری را یاد بگیریم و داستان‌هایی جذاب و گیرا تعریف کنیم و مخاطب را جذب نماییم.
  • بخش کلامی متقاعدسازی را فرا بگیریم و راحت تر بتوانیم دیگران را متقاعد کنیم.
  • بتوانیم بداهه صحبت کنیم و با این کار بدرخشیم و نقطه تمایزی میان خود و افراد دیگر ایجاد کنیم.
  • حاضر جواب باشیم و سپری در برابر حمله دیگران بسازیم.
  • در کلاممان به زیبایی از طنز استفاده کنیم و بر جذابیت کلام خود بیفزاییم.
  • با هیپنوتیزم کلامی آشنا شویم و به کمک آن اثرگذاری خود را بالاتر ببریم.
  • صدای خود را تقویت کنیم و در هنگام صحبت، صدایی مقتدرانه داشته باشیم.

 

کتاب حاضر جوابی از هفت تا بی نهایت

 

بهترین روش تقویت حاضر جوابی

تکنیک‌های معرفی شده در این مقاله صد در صد نتیجه بخش هستند البته به شرطی که در تمرین کردن استمرار داشته باشید. معمولاً بعد از یک روز یا دو روز تمرین کردن انتظار داریم به اندازه آقای مهران مدیری حاضر جواب و شوخ طبع باشیم و چون اینطور نمی‌شود نا امید می‌شویم و تمرین را متوقف می‌کنیم.

در حالی که این تمرینات فقط در طولانی مدت جواب می‌دهند و حفظ استمرار در این زمینه کار هر فردی نیست. اما با شرکت در دوره‌های هوش کلامی که پشتیبانی دارند، می‌توانید انگیزه خود را حفظ کنید. مزیت پشتیبانی این است که هر روز تمرینات شما بررسی و تحلیل می‌شوند و اشکالات شما را مطرح می‌کنند تا در تمرینات بعدی برطرف کنید.

مجموعه ایرج شرفی با بیش از ۵ سال تجربه تخصصی در زمینه هوش کلامی، دوره بی‌نظیر هوش کلامی را آماده کرده است و که در آن با به روز‌ترین و مؤثرترین تکنیک‌های هوش کلامی، آشنا می‌شوید. حاضرجوابی فقط یکی از درس‌های تخصصی آن به شمار می‌رود. با انجام تمرینات این دوره، شک نکنید که حاضر جواب‌تر، شوخ طبع‌تر می‌شوید و کلامتان اثرگذارتر و نافذتر خواهد شد. برای مشاهده توضیحات این دوره، روی لینک دوره هوش کلامی کلیک نمایید.

 

حاضر جوابی

حاضر جوابی

 

حاضر جوابی سلاحی برای حمله نیست؛

سپری است برای دفاع از خودمان در برابر حمله دیگران

 

چرا باید حاضر جواب باشیم؟

حاضر جوابی ابزاری است که به ما کمک می‌کند تا در ارتباط با دیگران قدرتمند ظاهر شویم. فردی را تصور کنید که در جمع دوستان، خانواده، محیط کار و… ساکت است و با دیگران ارتباط برقرار نمی‌کند؛ حتی اگر حق او را پایمال کنند، حرفی نمی‌زند؛ توانایی‌هایش را بروز نمی‌دهد و هیچ‌گاه نظر خود را بیان نمی‌کند. بعید به نظر می‌رسد چنین فردی بتواند موفق شود.

او خودش را از بی‌شمار موقعیتی که ممکن است سرنوشت او را تغییر دهند، محروم ساخته است. متأسفانه فرهنگ جامعه ما نیز به‌گونه‌ای است که وقتی فردی خود را از جمع دور می‌کند، کمتر کسی برای برقراری ارتباط به سراغ او می‌رود. این چرخه ادامه پیدا می‌کند و او هر روز منزوی‌تر می‌شود.

حالا فردی را تصور کنید که در موقعیت‌های مناسب ابراز وجود می‌کند و توانایی‌هایش را بروز می‌دهد؛ هرگاه احساس کند نظر او سازنده است، باقدرت نظر خود را اعلام می‌کند؛ اگر کسی بخواهد حق او را پایمال کند با کلام خود مانع می‌شود؛ از هر موقعیتی و در هر جمعی با تیز حسی به دنبال پیدا کردن افراد مؤثر و توانمند است تا با آن‌ها ارتباط بسازد.

آیا میزان موفقیت این دو فرد باهم برابر است؟! مطمئناً جواب منفی است. برای اینکه موقعیت و شرایط خودمان را به فرد دوم نزدیک‌تر و شبیه‌تر کنیم نیاز است تا کلامی اثرگذار داشته باشیم که یکی از ابزارهای قدرتمند آن مهارت حاضرجوابی است.

اسلحه یا سپر دفاعی؟

قبل از هر چیزی بهتر است منظورمان را از حاضرجوابی مشخص کنیم. حاضر جوابی اسلحه‌ای برای حمله به دیگران نیست. قرار نیست ما با حاضرجوابی به تخریب دیگران بپردازیم و هرجایی که دلمان خواست دیگران را تحقیر کنیم. حاضرجوابی یک سِپَر است و به ما کمک می‌کند تا در مقابل حمله کلامی دیگران از خود دفاع کنیم. (اگر به دنبال اسلحه هستید به سراغ مقالات بداهه گویی بروید و خودتان را به آن مجهز سازید. چراکه بداهه گویی سلاح ماست.)

برای مثال فرض کنید شما در محل کار خود وظیفه‌تان را درست و بی‌نقص انجام داده‌اید اما در جلسه کاری به شما انتقاد می‌کنند و قصد دارند زحمات شما را زیر سؤال ببرند. اگر شما به سپر حاضرجوابی مجهز باشید، قطعاً اجازه نخواهید داد تا حقتان را ضایع کنند.

 

حاضر جوابی 2

 

در حقیقت هنر حاضر جوابی برای ما این‌گونه عمل می‌کند که زمانی که حمله‌ای به ما صورت می‌گیرد، ما جاخالی نمی‌دهیم؛ بلکه همان گلوله را به گلوله دیگری تبدیل می‌کنیم و به سمت خود فرد برمی‌گردانیم.

اگر بداهه گویی خود را تقویت کرده باشید، در این قسمت موفق‌تر عمل خواهید کرد زیرا حاضر جوابی و بداهه گویی کمی به هم وابسته هستند. چراکه در بحث حاضرجوابی نیاز به مهارت‌های بداهه گویی داریم.

 

خسرو و فرهاد

یکی از زیباترین حاضرجوابی‌ها که در ادبیات ما آمده است، مربوط می‌شود به شعری از نظامی گنجوی که مکالمه بین خسرو و فرهاد را به زیباترین شکل ممکن به نظم درآورده است. خسرو و فرهاد هر دو عاشق دختری به نام شیرین بودند و هرکدام سعی می‌کردند به وصال او برسند. خسرو حاکم و صاحب قدرت بود اما فرهاد جوانی ساده و دلباخته. در ادامه این شعر زیبا را باهم می‌خوانیم و به حاضرجواب بودن فرهاد در برابر حملات خسرو توجه می‌کنیم.

نخستین بار گفتش کَز کجایی                                 بگفت از دار ملک آشنایی

بگفت آنجا به صنعت در چه کوشند                          بگفت انده خرند و جان فروشند

بگفتا جان فروشی در ادب نیست                             بگفت از عشق‌بازان این عجب نیست

بگفت از دل شدی عاشق بدین‌سان؟                        بگفت از دل تو می‌گویی من از جان

بگفتا عشق شیرین بر تو چونست                            بگفت از جان شیرینم فزونست

بگفتا هر شبش بینی چو مهتاب                              بگفت آری چو خواب آید، کجا خواب

بگفتا دل ز مهرش کی کنی پاک                              بگفت آنگه که باشم خفته در خاک

بگفتا گر خرامی در سرایش                                    بگفت اندازم این سر زیر پایش

بگفتا گر کند چشم تو را ریش                                 بگفت این چشم دیگر دارمش پیش

بگفتا گر کَسیش آرد فرا چنگ                                 بگفت آهن خورد ور خود بود سنگ

بگفتا گر نیابی سوی او راه                                     بگفت از دور شاید دید در ماه

بگفتا دوری از مه نیست در خَور                              بگفت آشفته از مه دور بهتر

بگفتا گر بخواهد هر چه داری                                 بگفت این از خدا خواهم به زاری

بگفتا گر به سر یابیش خوشنود                               بگفت از گردن این وام افکنم زود

بگفتا دوستیش از طبع بگذار                                  بگفت از دوستان ناید چنین کار

بگفت آسوده شو که این کار خامست                       بگفت آسودگی بر من حرام است

بگفتا رو صبوری کن درین درد                                                    بگفت از جان صبوری چون توان کرد

بگفت از صبر کردن کس خجل نیست                       بگفت این دل تواند کرد دل نیست

بگفت از عشق کارت سخت زار است                         بگفت از عاشقی خوش‌تر چکار است

بگفتا جان مده بس دل که با اوست                         بگفتا دشمنند این هر دو بی دوست

بگفتا در غمش می‌ترسی از کس                              بگفت از محنت هجران او بس

بگفتا هیچ هم خوابیت باید                                    بگفت ار من نباشم نیز شاید

بگفتا چونی از عشق جمالش                                   بگفت آن کس نداند جز خیالش

بگفت از دل جدا کن عشق شیرین                           بگفتا چون زیم بی‌جان شیرین

بگفت او آن من شد زو مکن یاد                              بگفت این کی کند بیچاره فرهاد

بگفت ار من کنم در وی نگاهی                                بگفت آفاق را سوزم به آهی

چو عاجز گشت خسرو در جوابش                             نیامد بیش پرسیدن صوابش

به یاران گفت کز خاکی و آبی                                  ندیدم کس بدین حاضر جوابی

 

عطار و حاضر جوابی

اما فقط نظامی نبود که به حاضر جوابان نظر ویژه ای داشت؛ عطار هم در یکی از شعرهایش در وصف یکی از افراد که در حاضر جوابی بسیار حاذق بود اینگونه سروده است:

چنان در ساحری گیرا نفس بود  /  که شیخ نَجد با او هیچکس بود

دمی کان آتشین دم برگرفتی /  اگر بر سنگ خواندی درگرفتی

زبانی داشت در حاضر جوابی  /  به تیزی چون لب تیغ سِدابی

 

کجاها میشه؟ کجاها نمیشه؟

از حاضرجوابی در جواب به مزه‌پرانی دیگران، تیکه انداختن‌ها، توهین کردن‌ها، پاسخ به گستاخی‌ها، مناظره‌ها، مذاکرات تجاری  سیاسی و … می‌توانیم بهره بگیریم.

نکته مهم در استفاده از حاضرجوابی این است که حاضر جوابی آسانسوری است؛ یعنی در همان چند ثانیه بعد از حمله، دفاع باید صورت گیرد. به‌محض اینکه جمله‌ای به سمت ما شلیک شد، باید جواب آن را بدهیم وگرنه دیگر جواب ما ارزشی نخواهد داشت. به عبارت دیگر بهترین حاضر جوابی دقیقاً لحظه ای پس از حمله است.

تصور کنید شما معلم هستید و یکی از شاگردانتان سر کلاس اعتبار شما را هدف قرار دهد و بامزه پرانی‌هایش به شما حمله می‌کند. شما هم در این لحظه برای دفاع، چیزی به ذهنتان نمی‌رسد. کلاس تمام می‌شود و شما فردای آن روز یادتان می‌افتد که می‌توانستید در جواب به آن حمله این پاسخ را بدهید. خنده‌دار نیست اگر در جلسه بعد که آن فرد را دیدید، جواب او را بدهید؟!

 

در روابط عاطفی کاملاً ممنوع!

حالا که دانستیم در چه موقعیت‌هایی می‌توانیم از حاضرجوابی استفاده کنیم، خوب است بدانیم که به‌هیچ‌عنوان اجازه نداریم در روابط عاطفی از آن استفاده کنیم. منظور از روابط عاطفی رابطه ما با اعضای خانواده‌مان ازجمله پدر و مادر، همسر، فرزند، خواهر، برادر و… است. همان‌طور که قبل‌تر اشاره کردیم حاضرجوابی گلوله‌ای است در مقابل حمله‌ای که به ما شده است. قطعاً ما هیچ‌گاه نمی‌خواهیم افرادی که دوستشان داریم کوچک‌ترین خراشی بردارند چه برسد که به سمت آن‌ها گلوله‌ای شلیک کنیم. شاید آن‌ها ناآگاهانه یا ناخواسته حرفی بزنند که موردپسند ما نباشد اما ما هیچ‌گاه اجازه نداریم آن‌ها را از خود برنجانیم.

البته این اجازه را داریم که در فضای شوخی و طنز از حاضرجوابی های کوتاه و حاضر جوابی های محترمانه در مقابل افراد خانواده استفاده کنیم اما یادمان نرود که ملزم به رعایت حد و حدود دیگران هستیم.

فیلم زیر قسمتی از کارگاه «هوش کلامی» است که حاضر جوابی یکی از سر فصل های آن می باشد:

 

 

برای مطالعه قسمت دیگر از سری مقاله های «حاضرجوابی» روی لینک زیر کلیک کنید:

قسمت دوم این مقاله: الگوهای حاضرجوابی

 

اگر تمایل دارید مهارت حاضرجوابی را به صورت حرفه ای آموزش ببینید، پیشنهاد می کنم حتماً حتماً فیلم کارگاه حاضر جوابی را مشاهده نمایید.

از طریق لینک زیر می توانید به این فیلم دسترسی پیدا کنید:

 

توضیحات فیلم کارگاه حاضر جوابی

 

 

 

سخنرانی بداهه

قوانین سخنرانی بداهه

 

در مقالات قبلی گفتیم که مهارت بداهه گویی یعنی چطور صحبت کنیم تا حرف کم نیاوریم و آنجایی که لازم است سریع حرفمان را بزنیم. همچنین گفتیم سخنرانی بداهه به ما یک قدرت عجیب‌وغریب می‌دهد و ما را از بقیه افراد متمایز می سازد.

در انتها نیز متوجه شدیم که اصلاً چیزی به اسم صحبت بداهه وجود ندارد و موضوع بداهه گویی یک دروغ بزرگ است. مهارتهای بداهه گویی چیزی جز مسیرهای عصبی بسیار زیادی که از قبل در ذهن فرد شکل گرفته است، نیستند.

 

 

دام های سخنرانی بداهه

برای آنکه در دام‌های سخنرانی بداهه گیر نیفتیم در این مقاله به برخی از نکات می پردازیم تا سخنرانی بداهه‌مان حرفه‌ای‌تر باشد.

 

یک:

در مقاله قبلی هم اشاره کردیم که هر سخنران خوب الزاماً بداهه گوی خوبی نیست. اگر در حال حاضر به‌خوبی سخنرانی می‌کنیم، اسیر این دام نشویم و توهم این را نداشته باشیم که در موقعیت‌های خاص قدرت بداهه گویی داریم. برای بداهه گویی باید تمرین کرد و از قبل پرونده های آماده در ذهن داشت و همچنین به تکنیکهای بداهه گویی مسلط بود.

 

دو:

برخی به‌اشتباه این‌گونه تصور می‌کنند که: «چون در حال بداهه سخنرانی کردن هستم و مخاطب می‌داند که این صحبت به‌صورت بداهه است و من غافلگیر شده‌ام، بنابراین انتظار بالایی از من ندارند و این صحبت اهمیت زیادی ندارد.»

در جواب این افراد این‌گونه خواهیم گفت که اگر قرار است ما از سخنرانی بداهه به‌عنوان یک ابزار قدرتمند برای نشان دادن میزان هوش کلامی‌مان استفاده کنیم، اتفاقاً خیلی هم موضوع مهمی است؛ حتی مهم‌تر از سخنرانی‌های از قبل طراحی‌شده.

 

سه:

دام اشتباه دیگر این است که اینگونه باور داشته باشیم که اگر در حین سخنرانی بداهه، پراکنده‌گویی کنیم و از این شاخه به شاخه دیگر بپریم، اشکالی ندارد؛

خوب است بدانیم که اگر کلام ما منسجم نباشد، نه‌تنها باعث جایگاه سازی ما در ذهن مخاطب نمی‌شود، بلکه از همان جایگاه قبلی خود نیز سقوط خواهیم کرد.

 

چهار:

مراقب مدیریت زمان باشیم. گاهی پیش می‌آید که در سخنرانی بداهه به دلیل طولانی شدن صحبتمان، مخاطبان خسته می‌شوند و بجای آنکه در نظر آن‌ها فرد توانمندی به نظر برسیم، اعتبارمان را هم از دست می‌دهیم.

 

و آخرین دام اینکه…

و آخرین دام  همان جمله معروف در مقاله قبلی است که می گفت:

 

سخنرانی بداهه سخنرانی بدون آمادگی نیست، سخنرانی بدون اطلاع است.

 

 

 

پیکره بندی سخنرانی بداهه

تصور کنید کتابی به شما داده شود که شیرازه آن را (قسمتی که تمامی ورقه‌ها به هم چسبیده‌اند) بریده‌اند و کتاب به‌صورت ورقه ورقه درآمده است. این ورقه‌ها را به هم ‌ریخته‌اند و صفحات آن پشت سر هم نیستند. از شما می‌خواهند این کتاب را مطالعه کرده و هر آنچه برداشت نموده‌اید را به‌صورت خلاصه بیان کنید. چند درصد از مطالب این کتاب را درک می‌کنید؟!

از مثال بالا تعجب می‌کنیم اما ماهیت صحبت خیلی از افراد (حتی شاید خودمان) این‌گونه است. صحبتی فاقد چارچوب، بدون قالب، تهی از پیکره‌بندی.

هرچقدر هم که سطح دانش، تجربه و مهارتمان در هر حوزه‌ای بالا باشد، وقتی می‌خواهیم به‌صورت بداهه صحبت کنیم، اگر صحبت‌هایمان چارچوب مشخصی نداشته باشند، نمی‌تواند برای مخاطب جذاب باشد.

 

 

اگر صحبت هایمان پیکره بندی نداشته باشند، چی میشه؟

اگر صحبت‌هایمان پیکره‌بندی نداشته باشد، مثل این است که برای شام مهمان دعوت کرده‌ایم و بهترین و مرغوب‌ترین مواد غذایی را تهیه نموده‌ایم اما بجای پخت غذا و چینش زیبای سفره، همه مواد غذایی خام را در یک تشت قرمز بریزیم و جلوی او بگذاریم و بگوییم: «بفرمایید شروع کنید!»

اگر دانشمان را بدون نظم و ترتیب و پیکره‌بندی ارائه کنیم، دقیقاً مانند همین تشت قرمزرنگ است. همان‌گونه که در پخت غذا از اجاق‌گاز و ظروف استفاده می‌کنیم، برای ارائه بهتر مطالبمان هم باید از پیکره‌بندی استفاده کنیم.

 

استفاده از قالب‌های پیکره‌بندی، باعث می‌شوند صحبت‌های بداهه ما برای مخاطب قابل‌فهم باشد.

 

وقتی از پیکره‌بندی استفاده می‌کنیم توقع نداریم صحبت‌های ما موردپذیرش واقع شود؛ چراکه پذیرش یک موضوع و متقاعد ساختن دیگران برای پذیرش ما نیازمند پر شدن لیوان متقاعدسازی آن‌هاست و کلام ما تنها بخشی از این لیوان را پر می‌کند. استفاده ما از قالب‌های پیکره‌بندی صرفاً برای این است که صحبت ما برای مخاطب قابل‌فهم باشد نه اینکه بعد از اتمام صحبت ما، هیچ برداشتی از آن نداشته باشند.

 

در تصویر زیر چند قالب برای پیکره‌بندی صحبت‌هایمان معرفی شده است: 

 

قالب های سخنرانی بداهه

 

در مقاله بعد به توضیح قوی ترین قالب سخنرانی بداهه می پردازیم و با هم مشغول انجام یک تمرین سخنرانی بداهه می شویم. زیرا باید بدانیم که چطور کلاممان را پیکره بندی کنیم تا برای مخاطب قابل درک باشد.

 

برای مطالعه قسمت های دیگر از سری مقاله های «بداهه گویی» روی لینک های زیر کلیک کنید:

قسمت اول این مقاله: بداهه گویی چیست؟

قسمت سوم این مقاله: قوی ترین قالب بداهه گویی

 

 


اگر تمایل دارید مهارت بداهه گویی را به صورت حرفه ای آموزش ببینید، پیشنهاد می کنم حتماً حتماً در دوره حرفه ای و جامع هوش کلامی شرکت کنید.

از طریق لینک زیر می نمانید با سرفصل ها و موضوعات این دوره بیشتر آشنا شوید:

 

توضیحات دوره حرفه ای و جامع هوش کلامی

هوش کلامی

 

بد نیست به ویدئو زیر هم نگاهی بیندازید:

بداهه گویی

بداهه گویی

منظور از بداهه گویی چیست؟

بداهه گویی یعنی چطور صحبت کنیم تا حرف کم نیاوریم و آنجایی که لازم است سریع حرفمان را بزنیم.

شاید برای شما هم پیش آمده باشد در موقعیتی قرار گرفته باشید که نتوانسته‌اید آن‌گونه که شایسته است، صحبت کنید؛ کلمات را فراموش کرده‌اید؛ با سؤالی مواجه شده‌اید و نمی‌دانید چه جوابی بدهید، از شما خواسته‌اند در حیطه کاری خود چنددقیقه‌ای صحبت کنید اما آمادگی نداشته‌اید؛ نظرتان را پرسیده‌اند اما نمی‌دانید بهتر است چگونه جواب بدهید؛ در مذاکرات به شما حمله شده است اما جوابی به ذهنتان نمی‌رسد و موارد بی‌شمار دیگری که قطعاً برای هرکدام از ما رخ داده‌اند.

سخنرانی بداهه به ما یک قدرت عجیب‌وغریب می‌دهد. آن قدرت هم این است که وقتی همه سکوت می‌کنند، ما می‌درخشیم.

 

« صحبت بداهه یعنی وقتی همه سکوت می‌کنند، ما می‌درخشیم. »

 

مهارت بداهه گویی مانند یک سنگ محک است که سخنران حرفه‌ای را از سخنران معمولی متمایز می‌کند. هر فردی که بتواند در لحظه، سنجیده و روان صحبت کند، حتی از یک سخنران هم می‌تواند اثرگذارتر باشد.

 

اهمیت بداهه گویی

 

جادوی بداهه گویی را دست کم نگیر

با نظر این افراد که می‌گویند «اگه بداهه گویی هم بلد نباشم مشکلی پیش نمیاد… » مخالفتی ندارم اما بهتر است با خودمان روراست باشیم، کدام یک از موقعیت‌های زیر برایمان آزاردهنده نبوده است؟

  • مورد انتقاد و تهاجم قرار گرفته باشیم در حالی اصلاً تقصیری نداشتیم و به شدت خشمگین و ناراحت شدیم اما نتوانستیم عمقِ منظور خود را به زبان بیاوریم و از خود دفاع کنیم؛
  • در یک جمع دوستانه بودیم و همه در حال گپ زدن با یکدیگر بودند اما ما فقط نظاره می‌کردیم و هیچ موضوعی در ذهن پیدا نمی‌کردیم که ما هم در آن جمع حرف بزنیم و بدرخشیم؛
  • در جمع از ما سؤالی می‌پرسند و ما اطلاعات زیادی داریم اما نمی‌دانیم چطور باید در آن مدتِ کوتاه، آن اطلاعات را در اختیار دیگران قرار دهیم؛

شاید در این موقعیت کسی حتی را ما را مسخره نکند و شاهد سکوت دیگران باشیم اما خودمان از ته دل خودخوری می‌کنیم و به هم می‌ریزیم.

اما تصور کنید که اگر بداهه گویی شما قوی باشد و بتوانید در لحظه، خیلی روان و پخته صحبت کنید، آن موقع چه حالی دارید؟ مدیری که نظرش برایتان مهم بود، حالا شما را فردی مقتدر می‌بیند و روی شما حساب می‌کند. خانم یا آقایی که به او علاقه دارید، حسابی توجهش به شما جلب می‌شود (روی صحبتم با افراد مجرد است لطفاً سوء تفاهم نشود)، مشتری شما را فردی با اطلاعات می‌بیند و راحت‌تر خرید می‌کند و… .

اینجاست که باید گفت:

بداهه گویی از سخنرانی با آمادگی قبلی بهتر است!

 

 

بداهه گویی چه سودی دارد؟

اگر به قدرت بداهه دست پیدا کنیم، خیلی سریع رشد می‌کنیم. این قدرت بداهه است که به کارشناسان رادیو و تلویزیون که در برنامه‌های زنده به سؤالات جواب می‌دهند، جایگاه بخشیده است. قدرت بداهه است که مجریان توانمند را از مجریان معمولی متمایز می‌کند. قدرت بداهه است که برخی از اساتید دانشگاه را از برخی دیگر جدا می‌کند. قدرت بداهه است که مدیران موفق را سر میز مذاکره برنده می‌کند. بله این قدرت بداهه است که می‌تواند شما را خاص کند.

نظر شما درباره آقای فردوسی پور، رضا رشیدپور، مهران مدیری، رامبد جوان، احسان علیخانی و … چیست؟ به نظرتان یکی از ویژگی‌های مشترکی که باعث شده این عزیزان موفق و حرفه‌ای باشند، همین قدرت کلام و مخصوصاً بداهه گویی و حاضرجوابی آن‌ها نیست؟ پس لطفاً قدرت بداهه را دست‌کم نگیرید.

 

هنر بداهه گویی

 

سخنران یا بداهه گو؟

در اینکه سخنران‌های زیادی در سطح کشور وجود دارند که به‌صورت حرفه‌ای سخنرانی می‌کنند هیچ شکی نیست؛ اما آیا همه سخنران‌ها بداهه گوهای خوبی هستند؟ الزاماً خیر.

لزوماً هر سخنران نمی‌تواند سخنرانی بداهه انجام دهد. در حقیقت اکثر افرادی که ما می‌بینیم خوب سخنرانی می‌کنند سخنرانی‌هایشان را از قبل طراحی کرده‌اند، در آن آمادگی کسب کرده‌اند و برای آن بسیار تمرین کرده‌اند.

هر سخنران لزوماً بداهه گوی خوبی نیست اما افرادی که می‌توانند بداهه گوی خوبی باشند، احتمالاً سخنران‌های خوبی هستند یا می‌توانند باشند.

صحبت‌های جدی ما حکم سخنرانی دارند. سخنرانی صرفاً صحبت کردن در یک جمع نیست. صحبت با یک فرد نیز می‌تواند در حکم سخنرانی باشد. حتی اگر آن یک نفر خودمان باشیم.

تصور اشتباه درباره بداهه گویی

برخی این‌گونه تصور می‌کنند که صحبت بداهه یعنی صحبتی بدون آمادگی قبلی. این تصوری کاملاً اشتباه است. یک فرد حرفه‌ای که بر حوزه کاری خود تسلط دارد، قطعاً باید بداند که از او در رابطه با چه موضوعاتی می‌خواهند که صحبت کند؛ باید بداند از او در رابطه با چه موضوعاتی سؤال می‌پرسند؛ باید بداند که ممکن از در چه موضوعاتی مورد نقد قرار گیرد؛ بنابراین بایستی ذهنش را برای صحبت کردن آماده نگه دارد.

فردی که همیشه آمادگی خود را حفظ می‌کند، وقتی در شرایطی خاص قرار ‌گیرد می‌تواند خوب صحبت کند. مخاطبان که از بیرون به ماجرا نگاه می‌کنند، تصور می‌کنند او این صحبت‌ها را به‌صورت بداهه انجام داده است درحالی‌که او همیشه برای صحبت کردن آماده بوده است و تنها از زمان صحبت کردن خود اطلاع نداشته است.

 

سخنرانی یا بداهه گویی

 

یک اعتراف

اجازه دهید اعتراف کنم که اصلاً چیزی به اسم صحبت بداهه وجود ندارد و بداهه گویی یک دروغ بزرگ است. بداهه گویی چیزی جز مسیرهای عصبی بسیار زیادی که از قبل در ذهن فرد شکل گرفته است، نیست. وقتی فرد از قبل مسیرهای عصبی مختلفی را در ذهن خود ساخته باشد، در مواجهه با هر موضوعی یکی از این مسیرهای عصبی فعال شده و به فرد کمک می‌کند بتواند در رابطه با آن موضوع صحبت کند.

برای درک بهتر فرض کنید ما اطلاعات را (مخصوصاً اطلاعاتی که می‌دانیم درباره آن‌ها از ما سؤال می‌شود، یا از ما می‌خواهند درباره آن‌ها صحبت کنیم و …) به‌صورت فایل‌های مجزا که هرکدام با یک موضوع خاص هستند در ذهن خود ذخیره کرده‌ایم. هرگاه در شرایطی قرار گرفتیم که به آن‌ها نیاز داریم، فایل مربوط به آن موضوع در ذهن ما اجرا می‌شود و ما می‌توانیم از آن اطلاعات در صحبت‌هایمان استفاده کنیم.

 

صحبت بداهه صحبت بدون آمادگی قبلی نیست؛ بلکه صحبتی است بدون اطلاع قبلی.

 

تیغ دو دَم

سخنرانی بداهه همچون یک تیغ جراحی است که هم می‌تواند زندگی ببخشد و هم می‌تواند زندگی را بگیرد. اگر از پس آن برآییم، به ما اعتبار می‌بخشد و اگر در آن موقعیت خوب ظاهر نشویم، اعتبارمان را از دست می‌دهیم. لذا استفاده از آن نیاز به آگاهی از قوانین سخنرانی بداهه، دانش و مهارت دارد.

 

چطور یک بداهه گوی قوی باشیم؟

ادیسونِ عزیز علاوه بر لامپ، یک چیز دیگر هم بین ما به یادگار گذاشته است، این جمله زیبا:

استعداد ۹۹ درصد اکتسابی است و فقط ۱ درصد آن ذاتی است.

معنای این جمله آن است که هر مهارتی را می‌توان با تمرین و تکرار در خود تقویت کرد. فکر می‌کنید چرا بعضی از افراد بدون تمرین، بداهه گوهای قوی هستند؟ البته بدون تمرین نه… چون آن‌ها هم تمرین کرده‌اند منتها در شرایط واقعی…. آنقدر در جمع‌ها به خود جسارت دادند و صحبت کردند که اکنون می‌توانند تا یک ساعت حرف بزنند و حرف کم نیاورند.

اما اکنون که شما این مقاله را می‌خوانید، با یادگیری اصول بداهه گویی حرفه‌ای و انجام تمرینات آن، می‌توانید خیلی حرفه‌ای‌تر بداهه گویی کنید.

 

خود باوری اولین گام برای تقویت قدرت بداهه گویی

بدانید تا زمانی که خودمان را باور نداشته باشیم، نمی‌توانیم تغییر کنیم. از طرفی اگر با اعتماد به نفس و باور بالا صحبت کنیم، می‌توانیم مخاطب را تحت تاثیر قرار دهیم. صحبتی که پشتش باوری نباشد، تاثیری هم ندارد. قبل از بداهه گویی در جمع، یک نفس عمیق بکشید و افکار خود را (طبق قالب‌های بداهه گویی) منظم کنید و سپس نظر بدهید.

 

خودباوری

 

تقلید ممنوع

اگر می‌خواهید اعتبار خود را پایین بیاورید، تقلید کنید! تقلید کردن فرد را ضعیف و کند ذهن نشان می‌دهد چرا که اگر خلاق باشد، سبک خودش را ارائه می‌دهد. همه سخنرانان معروف را در نظر بگیرید: آنتونی رابینز، استیو جابز، وارن باف، برایان تریسی و… ، آیا صحبت کردن آن‌ها شبیه هم است؟ نه… هر کدام تیکه کلام، لحن و زبان بدن خاص خود را دارند. آنقدر در جمع صحبت کرده‌اند که توانسته‌اند سبک خود را پیدا و تقویت کند. اینجاست که بداهه گویی جاری می‌شود و تاثیر خود را می‌گذارد.

آنقدر تمرین کنید تا سبک بداهه گویی خودتان دستتان بیاید و سبک کسی جز خودتان را قبول نداشته باشید.

 

سبک شخصی در بداهه گویی

 

افزایش اطلاعات عمومی

دانستن همه چیز درباره یک چیز، دانستن یک چیز درباره همه چیز

این یک ضرب المثل آمریکایی است و به اهمیت دانش و اطلاعات کامل در یک موضوع اشاره می‌کند. به عنوان مثال یک خیاط که تخصص آن مانتو است، درباره انواع مانتو‌ها، مدل‌ها، پارچه‌های مناسب، نحوه برش، نوع دوخت هر مانتو اطلاعات کامل دارد (دانستن همه چیز درباره یک چیز). از طرفی نوع دوخت هر لباسی به جز مانتو را هم می‌داند (دانستن یک چیز درباره همه چیز). این نکته طلایی برای تقویت بداهه گویی عالی است.

اطلاعات عمومی یعنی همین و قرار نیست خود را خفه کنیم تا کل کتاب‌های تاریخ و جغرافیای کتابخانه را حفظ شویم یا فیلسوف بشویم.

اطلاعات عمومی در زندگی روزمره ما جاری هستند و کافیست که ما به آن‌ها دقت کنیم و از آن‌ها ساده نگذریم. فیلم‌ ببینید، با افراد مختلف معاشرت کنید، به افراد مختلف در حل مسائل کمک کنید، جسارت به خرج دهید و به مهارت‌های جدید روی بیاورید، خود را آپدیت کنید و… .

تمامی این کارها اطلاعات عمومی شما را افزایش می‌دهد و در بداهه گویی کمک می‌کند.

 

روش های تقویت بداهه گویی

 

طرح سوالات احتمالی از قبل و پاسخ به آن‌ها

در هر حوزه‌ای که فعال هستید، مطمئن باشید یک روز از شما سؤالات مربوط به شغلتان را خواهند پرسید و بهتر است خودتان از قبل این سؤالات را حدس بزنید و برای آن جواب آماده کنید. این راه حل را برای حاضرجوابی هم پیشنهاد می‌دهیم و نتیجه فوق العاده‌ای دارد. با این روش ذهن شما تا حد خیلی زیادی آماده بداهه گویی می‌شود.

 

تکنیک های تقویت بداهه گویی

 

ارتباط برقرار کردن بین موضوعات

یک ترفند عالی برای بداهه گویی، ربط دادن موضوعات مختلف به یکدیگر است. این تمرین به شدت هوش کلامی شما را افزایش می‌دهد. اگر بتوانید بین موضوعات مختلف ارتباط برقرار کنید، همیشه حرفی برای گفتن خواهید داشت و دهانتان از صحبت دست خالی نمی‌ماند (چی گفتم!)! این مثال یک نوع ربط دادن بود!

اوایل که با هوش کلامی تازه آشنا شده بودم، این تمرین را روزی سه بار انجام می‌دادم تا قدرت خود را محک بزنم. فوق العاده است و خلاقیت و قوه تخیل شما را افزایش می‌دهد.

 

 

تمرین برای افزایش قدرت بداهه گویی

بداهه گویی مانند بازی فوتبال است؛ بازیکن قبل از مسابقه تمرین می‌کند، خسته می‌شود حتی با اینکه خیلی از اوقات شرایط معمولی است. اما حین بازی یک یا دو موقعیت حساس و گلزنی فراهم می‌شود که بازیکن با یک حرکت زیبا آن را به گل تبدیل می‌کند. همان موقعیت کوتاه باعث می‌شود که بدرخشد و دیده بشود و نتیجه تمرینات زیادی را که انجام داده، ببیند.

بداهه گویی هم همینطور است، ما نمی‌دانیم کی و کجا موقعیت بداهه گویی فراهم می‌شود اما از قبل باید آنقدر تمرین کرده باشیم که برای هر لحظه آماده باشیم. افراد زیادی که فکر می‌کنند، بداهه گویی صحبت بدون آمادگی قبلی است، در حالی بداهه گویی یعنی صحبت بدون اطلاع قبلی.

باید آنقدر تمرین بداهه گویی انجام دهید تا برای هر موقعیتی آماده شوید. یکی از قوی‌ترین و بهترین تمرینات برای تقویت بداهه گویی، تمرین تندگویی است. این تمرین سخت اما به شدت نتیجه بخش است.

برای آشنایی با نحوه صحیح این تمرین، مقاله تندگویی را مطالعه کنید.

 

 

تندگویی پیشرفته

 

کتاب بداهه گویی

دو کتاب در زمینه تقویت بداهه گویی وجود دارد که عالی هستند و با مطالعه آن‌ها می‌توانید هوش کلامی خود را تقویت کنید:

 

جادوی بداهه گویی

کتاب جادوی بداهه گویی سازوکارهایی را به شما معرفی می‌کند که با استفاده از آن می‌توانید در کمتر از ۳۰ ثانیه سخنرانی کنید. این کتاب روش‌های قدرتمندی که توسط برندگان مسابقات سخنرانی، سیاست‌مداران و بازیگران را شرح می‌دهد و با رازهای بداهه گویی آشنا می‌شوید.

 

کتاب جادوی بداهه گویی

 

از هفت تا بی‌نهایت

کتاب از هفت تا بی نهایت نوشته آقای ایرج شرفی است و به ما کمک می کند تا:

  • چطور به بهترین شکل ممکن خودمان را معرفی کنیم تا دیگران به توانایی‌ها و مهارت‌هایی که داریم پی ببرند.
  • اصول روایت گری را یاد بگیریم و داستان‌هایی جذاب و گیرا تعریف کنیم و مخاطب را جذب نماییم.
  • بخش کلامی متقاعدسازی را فرا بگیریم و راحت تر بتوانیم دیگران را متقاعد کنیم.
  • بتوانیم بداهه صحبت کنیم و با این کار بدرخشیم و نقطه تمایزی میان خود و افراد دیگر ایجاد کنیم.
  • حاضر جواب باشیم و سپری در برابر حمله دیگران بسازیم.
  • در کلاممان به زیبایی از طنز استفاده کنیم و بر جذابیت کلام خود بیفزاییم.
  • با هیپنوتیزم کلامی آشنا شویم و به کمک آن اثرگذاری خود را بالاتر ببریم.
  • صدای خود را تقویت کنیم و در هنگام صحبت، صدایی مقتدرانه داشته باشیم.

 

کتاب حاضر جوابی از هفت تا بی نهایت

 

قالب های بداهه گویی

این تیتر را قبل از تیتر بعد آوردم که یک تقلب به شما برسانم. چند قالب بداهه گویی وجود دارد که ناخودآگاه حتی خودمان در صحبت‌هایمان به کار می‌بریم. با دانستن این الگوها می‌توانید آگاهانه و در موقعیت‌های مختلف از آن‌ها استفاده کنید که هم حرف کم نیاورده باشید و هم سنجیده، هوشمندانه و مختصر و مفید صحبت کرده باشید. البته بهتر است که تمرین تندگویی را ابتدا انجام دهید که مسیر عصبی بداهه گویی را بسازید سپس که راه افتادید، این الگوها را استفاده کنید. در مقاله قوی‌ترین قالب بداهه گویی با بهترین قالب آشنا می‌شوید. حتماً مطالعه کنید.

 

چند نمونه موضوع بداهه گویی

حال که با قالب بداهه گویی آشنا شدید، یک مورد از موضوعات زیر را انتخاب کنید و ۳ دقیقه طبق قالب prep راجع به آن صحبت کنید:

  1. بهترین سفر شما کدام است؟
  2. ترسناک‌ترین تجربه شما چیست؟
  3. اگر قرار بود که به مدت یک هفته در یک باغ وحس کار کنید، از کدام حیوان مراقبت می‌کردید؟
  4. اگر شما احتیاجی به خوابیدن نداشتید، زندگی شما چگونه بود؟
  5. تصور کنید که می‌خواهید به گذشته برگردید و با خودتان، که ۱۰ ساله هستید، صحبت کنید در آن صورت چه توصیه‌هایی برای خودتان می‌داشتید؟
  6. اگر به شما یک میلیون دلار پول بدهند و بخواهند که آن را در عرض یک ماه خرج کنید، چکار می‌کردید؟
  7. سفر مهمتر از مقصد است.
  8. آیا به نظر شما قهرمانان ورزشی خرج زیادی دارند؟
  9. اگر می‌توانستید یک تغییر در دنیا ایجاد کنید، آن تغییر چه بود؟
  10. آیا جالب است که یک فرزند باشید یا یک فرزند داشته باشید؟

پیشنهاد می‌کنیم، صدای خود را ضبط کنید که بعداً بتوانید اشکالات خود را متوجه شوید.

 

ضبط صدای خود

 

 


بهترین روش تقویت بداهه گویی

هر چه که در این مقاله خوانده‌اید را به کرسی عمل بنشانید تا کاربرد هر تکنیک دستتان بیاد.

تمرین کنید تا هوش کلامی شما تقویت شود. هر چه هوش کلامی شما بیشتر شود، می‌توانید در هر موقعیتی سنجیده، هوشمندانه و جذاب صحبت کنید و تأثیرگذاری کلام خود را افزایش دهید.

مجموعه ایرج شرفی با بیش از ۵ سال تجربه تخصصی در زمینه هوش کلامی و فن بیان، دوره بی‌نظیر هوش کلامی را آماده کرده است و که در آن با به روز‌ترین و مؤثرترین تکنیک‌های هوش کلامی، آشنا می‌شوید. برای کسب اطلاعات بیشتر روی دوره هوش کلامی کلیک کنید.

 

هوش کلامی

 

بد نیست به ویدئو زیر هم نگاهی بیندازید:

 

 

در ادامه از نظرات و پیشنهادات شما خوشحال می‌شویم.

ارتباط دادن میان 3 موضوع بی ربط

ارتباط بین ۳ موضوع بی ربط؛ قسمت سوم بدنسازی ذهنی

 

قسمت سوم بدنسازی ذهنی: ارتباط بین ۳ موضوع بی ربط

ارتباط بین ۳ موضوع بی ربط سومین گام از بدنسازی ذهنی است که در این مقاله معرفی کنیم. این تمرین کمک می کند تا مغزمان ورزیده تر شود؛ لذا در هنگامی که به آن نیاز داریم بهتر عمل می کند. در این تمرین قرار است که میان سه موضوع بی ربط، ارتباط برقرار کنیم. 

برای این کار لازم است در ابتدا سه موضوع کاملاً بی ربط را به صورت تصادفی انتخاب کنیم. سپس به مدت ۳ دقیقه درباره آنها صحبت کنیم. در خلال این صحبت بایستی میان این ۳ موضوع بی ربط، ارتباط برقرار کنیم.

در این تمرین نیازی نیست مانند تمرین تندگویی سرعت کلام خود را بالا ببریم؛ کافیست با همان سرعت معمولی صحبت کنیم. همچنین مهم نیست که این صحبت، صحبتی منطقی یا داستانی طنزآلود باشد؛ تنها کافیست میان این موضوعات ارتباط برقرار کنیم.

صرف این که ما تلاش می کنیم تا بین این موضوعات بی ربط ارتباط برقرار کنیم و مغزمان را در یک چالش قرار دهیم، هوش کلامی مان تقویت خواهد شد.

 

اقدامک:

در قالب یک صحبت ۳ دقیقه ای میان سه موضوع کانگورو، قطار و خودکار ارتباط برقرار کنید.

 

یکی از دام هایی که افراد غیر موفق اسیر آن می شوند اینست که نکات کوچک و تمرینات ساده را دست کم می گیرند. شاید در نگاه اول تمرینات هوش کلامی و همچنین بدنسازی ذهنی ساده و پیش پا افتاده باشند اما همین تمرینات ساده باعث تغییر در مسیرهای عصبی ما شده و هوش کلامی ما را ارتقا می دهند. پس لطفاً این تمرینات ساده را جدی بگیرید و به آنها عمل کنید.

ارتباط موضوعات بی ربط

 

برای مطالعه قسمت های قبلی از سری مقاله های «بدنسازی ذهنی» روی لینک های زیر کلیک کنید: 

 

قسمت اول بدنسازی ذهنی: تندگویی

 

قسمت دوم بدنسازی ذهنی: یافتن شباهت میان دو شیء بی ربط

 

بدنسازی ذهنی

قسمت دوم بدنسازی ذهنی: یافتن شباهت میان دو شی بی ربط

 

در مقاله قبلی اولین و مهمترین تمرین برای بدنسازی ذهنی و افزایش هوش کلامی را خدمتتان معرفی کردم (اگر این مقاله را نخوانده اید از اینجا می توانید آن را مطالعه نمایید.)

 

در این مقاله قصد دارم شما را با تمرین دیگری آشنا کنم:   «یافتن شباهت میان دو شی  بی ربط»

 

 

دقیقاً باید چه کار کنیم؟

برای انجام این تمرین به این صورت عمل می کنیم که:

دو شیء کاملاً بی ربط را انتخاب کرده و تلاش می کنیم تعداد زیادی شباهت برای آنها پیدا کنیم: برای مثال ما در اینجا می خواهیم حدود ۳۰ شباهت (!) میان کفش و کولر پیدا کنیم:

 

بدنسازی فکری

 

 

بیایید باهم شباهت های آنها را لیست کنیم:

هر دو با حرف «ک» شروع می شوند؛

هر دو سایز های مختلی دارند؛

رنگ هر دو آبی است؛

هر دو کفی دارند؛

روی هردو می توان مارک چسباند؛

هر دو برای خدمت رسانی بیشتر به انسان ساخته شده اند؛

درون هر دو می توان چیزی قرار داد؛

برای خرید هر دو باید پول بپردازیم؛

توی هر دو می توان آب ریخت؛

حرکت هر دو همراه با صدا است؛

هر دو منفذ هایی برای جریان هوا دارند؛

برای تولید هر دو نیاز به دستگاه های مخصوص می باشد؛

از هر دو می توان در سالن های ورزشی استفاده کرد؛

هر دو در داخل کشور تولید می شوند؛

هر دو انواع با کیفیت و بی کیفیت دارند؛

هر دو جزء اشیاء محسوب می شوند؛

هر دو قابل تعمیر هستند؛

هر دو مستهلک می شوند؛

هر دو قابل دیدن هستند؛

هر دو قابل لمس کردن هستند؛

هر دو را می توان فروخت؛

برای فروش هر دو آنها را در کارتن قرار می دهند؛

در تولید هر دو انسان ها دخیل هستند؛

در فروشگاه ها هر دوی آنها را می چینند و در انظار خریداران قرار می دهند؛

هر دو در قیمت های گران و ارزان عرضه می شوند؛

می توان هر دو را احتکار کرد؛

هر دو در فصل هایی از سال فروش بیشتری دارند؛

هر دو غیر قابل خوردن هستند؛

هر دو حرف آدمیزاد را نمی فهمند؛

هر دو از ضرر رسیدن به انسانها جلوگیری می کنند(کولر از گرمازدگی و کفش از آسیب دیدن پا)؛

 

 

چه زمانی از تمرین های بدنسازی ذهنی بهترین نتیجه را می گیریم؟

افرادی که در رشته بدنسازی فعالیت می کنند خوب می دانند که بدنشان زمانی خوب ساخته می شود که از منطقه امن خود خارج شوند و تمریناتی را انجام دهند که بدنشان را تحت فشار قرار می دهد و گرنه در حالت عادی که فشاری به بدنشان وارد نشود، تغییری هم رخ نخواهد داد.

در هوش کلامی هم موقعیت مشابهی وجود دارد. زمانی که ما در تمرینات تا جایی پیش برویم که به مغزمان فشاری نیاید، تغییری رخ نمی دهد و هوش کلامی مان هم تقویت نمی شود. لذا برای تقویت هوش کلامی نیاز است تمرینات را ادامه دهیم تا ذهنمان خسته شود و علاقه ای به ادامه دادن نداشته باشد. اگر ما برخلاف خواسته مغزمان تمرین را ادامه دهیم، مغز برای پاسخ به درخواست ما جهت تمرین بیشتر، مجبور می شود به تمامی اطلاعات موجود در خود اعم از حافظه موقت، حافظه بلند مدت و … مراجعه نماید. درست در این لحظه است که هوش کلامی ما تقویت خواهد شد.

 

پس یادمان نمی رود که:

هر بار که در حین انجام تمرینات مغزمان خسته شد و قصد داشت تمرین را رها کند، آن را مجبور می کنیم تا کمی بیشتر به روند تمرین ادامه دهد. چرا که تقویت هوش کلامی ما در گرو این موضوع است.

 

 

برای مطالعه قسمت اول از سری مقاله های «بدنسازی ذهنی» روی لینک زیر کلیک کنید: 

 

قسمت اول بدنسازی ذهنی: تندگویی

 

قسمت سوم بدنسازی ذهنی: ارتباط بین ۳ موضوع بی ربط
تندگویی

قسمت اول بدنسازی ذهنی: تندگویی

 

تندگویی ؛ قدرتمندترین تمرین هوش کلامی

شاید برای شما هم پیش آمده باشد که در یک بحث یا گفتگویی که کاملاً حق با شما بوده است، نتوانسته‌اید جواب خوب و قانع‌کننده‌ای به طرف مقابل بدهید اما ساعاتی پس از اتمام بحث به یک‌باره حرف جدیدی یادتان آمده است که می‌توانست نتیجه آن بحث یا مذاکره را عوض کند.

اگر شما هم مثل من این تجربه تلخ را گذرانده باشید، شاید به دنبال راهی برای حل این مسئله باشید. یک خبر خوب برایتان دارم. می‌خواهم شما را با تمرینی آشنا کنم که معجزه می‌کند: «تمرین تندگویی»

 

 

تمرین تندگویی چیست؟

به‌جرئت می‌توانم بگویم این تمرین مهم‌ترین تمرین در افزایش هوش کلامی است؛ اما قبل از اینکه به توضیح این آن بپردازم، اجازه دهید با یک مثال دلیل اهمیت آن را شرح دهم.

تصور کنید مدیریت یک شرکت را بر عهده دارید. در شرکت شما یک اتاق بایگانی بزرگ وجود دارد که هیچ‌گاه کسی به آن رسیدگی نکرده است و به‌شدت به‌هم‌ریخته، شلوغ و بی‌نظم است. هر بار که شما به پرونده‌ای نیاز دارید، باید وقت زیادی را صرف کنید تا آن پرونده را در اتاق بایگانی پیدا کنید.

این وضعیت شما را خسته و کلافه می‌کند و باعث می‌شود تصمیم بگیرید فردی را جهت سروسامان دادن به اتاق بایگانی استخدام کنید.

در اوایل کار هرگاه شما پرونده‌ای را طلب می‌کنید، مسئول بایگانی باید مدت‌ها بگردد و پرونده را پیدا کند؛ اما وقتی این کار را طی روزهای متمادی بارها و بارها انجام دهد، به اوضاع مسلط می‌شود؛ هر پرونده را نام‌گذاری می‌کند؛ دسته‌بندی می‌کند؛ داخل قفسه‌های مجزا قرار می‌دهد؛ برای هر دسته رنگ خاصی در نظر می‌گیرد و … .

درنتیجه بعد از مدت کوتاهی به‌محض اینکه شما از او پرونده‌ای را طلب می‌کنید، بدون هیچ‌گونه اتلاف وقت و با نهایت سرعت پرونده را به دست شما می‌رساند.

 

تقویت تندگویی

 

 

اما مغز ما…

مثال بالا شباهت زیادی به نحوه عملکرد مغز ما دارد. ما طی سالیان طولانی که از عمرمان می‌گذرد کلمات، لغات، اصطلاحات، اطلاعات، عبارات و نکات زیادی را وارد مغزمان می‌کنیم.

تحقیقات نشان می‌دهد هر انسان بالغ که در اجتماع زندگی می‌کند، بین ۱۸ هزار تا ۲۵ هزار لغت در ذهن خود دارد اما در ایده‌آل‌ترین حالت تنها ۴۵۰ تا از آن‌ها را استفاده می‌کند.

«تمرین تندگویی» اطلاعات مغز ما را همانند آن اتاق بایگانی منظم و مرتب می‌کند. به‌عبارت‌دیگر به کمک این تمرین لغات، عبارات، اصطلاحات و اطلاعات موجود در مغز ما را همانند آن اتاق بایگانی دسته‌بندی کرده و آماده قرار می‌دهد تا هر زمانی که به آن‌ها نیاز داریم، دسترسی آسان‌تر و سریع‌تری داشته باشم.

 

 

خوب برای تندگویی دقیقاً باید چه کار کنیم؟!

در این تمرین لازم است به‌صورت تصادفی و در لحظه یک کلمه را انتخاب کرده و با سرعت بالا و بدون مکث ۳ دقیقه درباره آن کلمه و مسائل مربوط به آن حرف بزنیم.

اصلاً مهم نیست که جملات ما معنا و مفهوم خاصی داشته باشند یا نه. مهم نیست جمله‌بندی ما ادبی باشد یا نه. تنها لازم است این لغت در صحبت‌هایمان مدام تکرار شود.

در روزهای ابتدایی که این تمرین را شروع می‌کنیم، ممکن است نتوانیم ۳ دقیقه درباره یک موضوع با سرعت بالا و بدون مکث حرف بزنیم. این موضوع کاملاً طبیعی است و جای هیچ نگرانی نیست. اگر حرف‌هایمان تمام شد و هیچ‌چیز جدیدی برای بیان کردن به ذهنمان خطور نمی‌کند، می‌توانیم همان حرف‌ها را مجدد از ابتدا تکرار کنیم.

نکته مهم در انجام این تمرین این است که بدون مکث ۳دقیقه با سرعت بالا صحبت کنیم. پس هر طور شده در این ۳ دقیقه نباید سکوت کرد.

 

برای اینکه تمرین تندگویی را بهتر درک کنید، در غالب یک فایل صوتی یک‌بار این تمرین را انجام داده‌ام که می‌توانید با مراجعه به لینک زیر آن را دریافت نمایید:

 

دانلود

 

اقدامک:

تمرین تندگویی را به همان شیوه‌ای که بیان شد به مدت ۲۱ روز انجام دهید.

برای نتیجه‌گیری بهتر، این تمرین را یک‌بار صبح و یک‌بار عصر انجام دهید.

 

 

 

قسمت دوم بدنسازی ذهنی: یافتن شباهت میان دو شیء بی ربط

 

قسمت سوم بدنسازی ذهنی: ارتباط بین ۳ موضوع بی ربط

 

 


اگر تمایل دارید کلام خود را به یک عصای جادویی تبدیل کنید، پیشنهاد می کنم حتماً حتماً در دوره حرفه ای و جامع هوش کلامی شرکت کنید.

از طریق لینک زیر می نمانید با سرفصل ها و موضوعات این دوره بیشتر آشنا شوید:

 

توضیحات دوره حرفه ای و جامع هوش کلامی

هوش کلامی

 

بد نیست به ویدئو زیر هم نگاهی بیندازید:

معجزه دلیل

معجزه دلیل

یکی از مواردی که می‌توانیم در هنگام درخواست از دیگران از آن بهره بگیریم تا احتمال پذیرفته شدن خواسته‌مان بالا برود، دلیل آوردن است که با عبارت‌هایی همچون: «چون‌که»، «زیرا»، «برای اینکه»، «به دلیل اینکه»، «به خاطر اینکه» و … همراه است. حتی زمانی که از ما درخواستی می‌شود و نمی‌خواهیم آن را اجابت کنید، بهتر است دلیلی را برای آن بیان کنیم تا در دید فرد مقابل جواب رد ما موجه‌تر جلوه کند.

تحقیقات نشان داده است که وقتی ما در ادامه جملاتمان دلیلی را بیان می‌کنیم، ضمیر ناخودآگاه انسان‌ها این‌گونه برداشت می‌کند که کار فکر شده‌ای پشت این دلیل وجود دارد و آن را راحت‌تر می‌پذیرند؛ حتی اگر آن دلیل، دلیل محکم و قابل استنادی نباشد، حتی اگر دلیل پیش‌پاافتاده و ساده‌ای باشد.

 

 

نتایج جالب تحقیق در دانشگاه استنفورد

در دانشگاه استنفورد تحقیق جالبی برگزار شد. گروهی از محققین مأمور شدند به یکی از نقاط شلوغ شهر بروند. جایی که یک دستگاه کپی وجود داشت و متقاضیان زیادی برای کپی گرفتن در صف ایستاده بودند. مأموریت محققان این بود که در فاصله زمان‌های مشخص به ابتدای این صف طولانی مراجعه کنند و از فردی که متصدی دستگاه کپی بود یا از نفر اول صف درخواست کنند که اجازه دهد تا بدون نوبت کپی بگیرند.

 

قدرت دلیل در متقاعد سازی

 

به دسته اول از محققان گفته شد برای این درخواست از جملاتی این‌گونه استفاده کنید: «میشه اجازه بدهید من بدون نوبت کپی بگیرم؟»، «میتونم ازتون بخواهم اجازه دهید من جلوتر از شما کپی بگیرم؟»، «امکانش هست برای من بدون نوبت کپی بگیرید؟» و جملاتی از این قبیل.

میزان موفقیت آن‌ها ۱۶ درصد بود. یعنی ۱۶ درصد از افراد به درخواست آن‌ها پاسخ مثبت دادند و محققان توانستند بدون نوبت کپی بگیرند.

دسته دوم از محققان مأمور شدند همانند دسته اول عمل کنند با این تفاوت که ‌بایستی در ادامه جملاتشان یک دلیل می‌آوردند. پس جملاتشان را این‌گونه تغییر دادند: «میشه اجازه بدید من بدون نوبت کپی بگیرم چون ماشینم را بد جایی پارک کرده‌ام»، «میتونم ازتون بخواهم اجازه دهید من جلوتر از شما کپی بگیرم به دلیل اینکه عجله دارم»، «امکانش هست برای من بدون نوبت کپی بگیرید برای اینکه تنها پنج برگ کپی می‌خواهم»

در کمال تعجب میزان موفقیت این دسته به ۸۴ درصد رسید. تنها به این خاطر که در ادامه جملاتشان دلیل آورده بودند.

 

با کمک کلماتی همچون:

«چون‌که»، «زیرا»، «برای اینکه»، «به دلیل اینکه»، «به خاطر اینکه» و…

می توانیم بر روی ضمیرناخودآگاه افراد تأثیر بگذاریم تا کلاممان برای آنها پذیرفته تر شود.

 

 

دلیل قدرتمندی دلیل چیست؟

ناخودآگاه ما به دلیل‌ها عادت کرده است. وقتی دلیلی می‌آوریم سریع می‌پذیرد زیرا احساس می‌کند که پشت آن فکر و برنامه‌ای نهفته است. ازآنجایی‌که فکر کردن از ما انرژی زیادی می‌گیرد، همیشه از آن فراری هستیم. همین امر باعث می‌شود به دلایل صحبت‌های دیگران کمتر فکر کنیم و غالباً دلایل آن‌ها را هرچند اگر غیرمنطقی هم باشد، می‌پذیریم و خواسته آن‌ها را اجابت می‌کنیم. (البته هرچه خواسته آن‌ها برای ما هزینه بیشتری داشته باشد، احتمال پذیرفتن آن کاهش می‌یابد.)

 

پس اگر می خواهیم کلاممان توسط مخاطب راحت تر پذیرفته شود، جملاتمان را با دلیل همراه کنیم.

 

اگر به موضوع متقاعدسازی کلامی علاقه مند هستید می توانید به کتاب «از هفت تا بی نهایت» مراجعه کنید. یکی از فصل های این کتاب بطور مفصل به موضوع متقاعدسازی کلامی پرداخته شده و تکنیک های دیگری در این زمینه معرفی شده است.

 

قوی ترین تکنیک بداهه گویی

قوی ترین قالب بداهه گویی

 

بداهه گویی چی بود؟

در قسمت اول از این مقاله گفتیم که :

بداهه گویی یعنی چطور صحبت کنیم تا حرف کم نیاوریم و آنجایی که لازم است سریع حرفمان را بزنیم.

شاید برای شما هم پیش آمده باشد در موقعیتی قرار گرفته باشید که نتوانسته‌اید آن‌گونه که شایسته است، صحبت کنید؛ کلمات را فراموش کرده‌اید؛ با سؤالی مواجه شده‌اید و نمی‌دانید چه جوابی بدهید، از شما خواسته‌اند در حیطه کاری خود چنددقیقه‌ای صحبت کنید اما آمادگی نداشته‌اید؛ نظرتان را پرسیده‌اند اما نمی‌دانید بهتر است چگونه جواب بدهید؛ در مذاکرات به شما حمله شده است اما جوابی به ذهنتان نمی‌رسد و موارد بی‌شمار دیگری که قطعاً برای هرکدام از ما رخ داده‌اند.

سخنرانی بداهه به ما یک قدرت عجیب‌وغریب می‌دهد. آن قدرت هم این است که وقتی همه سکوت می‌کنند، ما می‌درخشیم.

 

 

قدرتمندترین قالب بداهه گویی

یکی از قدرتمندترین قالب‌های گفتگوی بداهه، مدلی است به نام PREP (پریپ).   

PREP تشکیل شده است از حروف ابتدایی کلمات:

 

 

بهترین قالب بداهه گویی

 

طبق این قالب وقتی می‌خواهیم صحبتی را ارائه کنیم، در ابتدا نکته، نظر یا حرف اصلی‌مان را بیان می‌کنیم. در گام دوم برای حرفی که زده‌ایم دلیلی ارائه می‌دهیم و اشاره می‌کنیم که چرا چنین نظری داریم، یا چرا چنین حرفی را بیان کرده‌ایم. در مرحله بعد برای شفافیت بیشتر یک مثال می‌آوریم و در انتها همان نکته، نظر یا حرفمان را دوباره تکرار می‌کنیم. (گاهی می‌توان جای دلیل و مثال را تعویض کرد. اما مدلی که ارائه شد ایده آل‌ترین حالت موجود است.)

برای مثال در یک جلسه از شما می‌خواهند نظر خود را درباره عملکرد یکی از کارکنان بیان کنید. برای اینکه کلام شما اثرگذاری بیشتری داشته باشد از قالب PREP استفاده می‌کنیم و این‌گونه جواب می‌دهیم:

به نظر من بهتر است این فرد را در مدیریت واحد فروش به‌کارگیری کنیم (P اول)؛ زیرا توانایی بالایی در برقراری ارتباط با دیگران دارد و همچنین می‌تواند با ایده‌های خلاقانه‌اش میزان فروش را بالا ببرد. (دلیل) برای نمونه ایده خلاقانه او درباره ساک‌های دستی که سال گذشته اجرا کردیم باعث شد فروشمان ۳۵ درصد رشد کند. (مثال) پس پیشنهاد من این است که این فرد را در مدیریت واحد فروش به‌کارگیری کنیم (P دوم).

 

اقدامک:

نظر خودتان را درباره یکی از معلم‌های دوران مدرسه یا یکی از همکارانتان با الگوی PREP بیان کنید.

 

چرا این قالب قدرتمند است؟

دلیل قدرتمند بودن این قالب این است که شما در صحبت‌هایتان از دلیل استفاده می‌کنید و پذیرش هر صحبتی که با دلیل همراه شود، برای ضمیر ناخودآگاه ما آسان‌تر می‌شود. دلیل دیگری که می‌توان برای قدرتمند بودن آن ذکر کرد این است که مثال زده می‌شود. مثال علاوه بر اینکه به ذهن جهت‌دهی می‌کند، نیمکره سمت راست مخاطب را فعال می‌کند و احساسات را در تصمیم‌گیری او دخالت می‌دهد.

 

کجا کاربرد داره؟ کجا نداره؟

شاید در برخی از درخواست‌ها بتوان از PREP بهره برد اما این قالب، قالب مناسب و حرفه‌ای برای بیان درخواست نیست و عمدتاً زمانی که از آن برای درخواست استفاده می‌کنیم، جواب نمی‌گیریم. (برای درخواست کردن بهتر است از تکنیک‌های متقاعدسازی استفاده کنیم.)

بیشترین قدرت PREP را در بداهه گویی شاهد هستیم. به‌طوری‌که می‌توان گفت هیچ تکنیک دیگری قدرت رقابت با آن را در بداهه گویی ندارد.

از PREP همچنین می‌توان برای بیان نظر، سخنرانی در جمع یا صحبت با اشخاص، گفتگوی تلفنی، مصاحبه با خبرنگاران، نگارش مقاله، نگارش نامه و … استفاده کرد.

PREP در سخنرانی‌های کوتاه (از یک تا ۱۵ دقیقه) کارایی بالایی دارد. اما اگر قصد داریم برای سخنرانی‌های طولانی‌تر از آن استفاده کنیم، بهتر است که از چند PREP استفاده کنیم.

 

برای مطالعه قسمت های دیگر از سری مقاله های «بداهه گویی» روی لینک های زیر کلیک کنید:

قسمت اول این مقاله: بداهه گویی چیست؟

قسمت دوم: قوانین سخنرانی بداهه

 

 

اگر تمایل دارید مهارت بداهه گویی را به صورت حرفه ای آموزش ببینید، پیشنهاد می کنم حتماً حتماً در دوره حرفه ای و جامع هوش کلامی شرکت کنید.

از طریق لینک زیر می نمانید با سرفصل ها و موضوعات این دوره بیشتر آشنا شوید:

 

توضیحات دوره حرفه ای و جامع هوش کلامی

هوش کلامی

 

بد نیست به ویدئو زیر هم نگاهی بیندازید: