begrudge | حسرت خوردن و مدیریت آن

چطور حسرت زندگی دیگران را نخوریم؟

حسرت‌ خوردن (begrudge) و حسادت یک احساس طبیعی است و فقیر و ثروتمند هم نمی‌شناسد. برای همه ما پیش آمده است برای موضوعات مختلفی حسرت زندگی دیگران را بخوریم:

  • موقعیت شغلی فلانی رو ببین! خوش به حالش کاش منم جای اون بودم!
  • خوش به حالش چه خونه و ماشین شیکی داره!
  • درآمد اون خیلی بیشتره خوش به حالش!
  • چه همسر خوش اخلاق و خوشگلی داره!
  • کاش منم مثل اون زندگی شادی داشتم!
  • چقدر بچه هاش مؤدبن برعکس بچه های من! خوش به حالش!
  • چه اندام و قیافه خوشگی داره! کاش منم اونطوری بودم!
  • و …

بیشتر از موهای سر همه آدم‌ها، دلیل برای حسادت و حسرت خوردن داریم! دنیا همه چیز را به یک‌ نفر نمی‌دهد، چیزهای زیادی وجود دارد که دلمان می‌خواهد داشته باشیم ولی نداریم؛ وقتی همان مورد را در زندگی دیگران مشاهده می‌کنیم حسرت می‌خوریم که ای کاش من هم مثل او، این ها را داشتم!

 

بزرگترین حسرت و خواسته شما چیست؟

جواب هرکس به این سؤال متفاوت است و بستگی به سن، تحصیلات، جنسیت، شغل، محل زندگی و… دارد:

برای یک جوان جویای کار: دیدن یک نفر دیگر که شغل خوب و درآمد دارد!

برای یک فرد مجرد: دیدن روابط عاشقانه یک زوج خوش بخت!

برای کسی که بچه‌دار نمی‌شود: دیدن پدر و مادرهایی که فرزندشان در کنارشان است!

کسی که قرض، بدهی و مسائل مالی دارد: دیدن زندگی افراد ثروتمند!

کسی که مستأجر است: دیدن کسی که خودش صاحب خانه است!

یک دانش آموز پشت کنکوری: دیدن رتبه برترهای کنکور!

حتی کودک ۵ ساله که علاقه به اسباب بازی دارد: دیدن کودکی که با ماشین پلاستیکی اش بازی می‌کند!

و…

 

حسرت نخورن و خوشبختی

 

برای شما چطور؟ چه حسرت بزرگی را در زندگی تجربه کرده‌اید؟

 

چطور حسرت خوردن را مدیریت کنیم؟

من در این مقاله اصلاً قصد ندارم بگویم حسرت نخورید یا خدایی ناکرده حسرت خوردن کار زشت و بدی است؛ حسادت و حسرت خوردن طبیعی است و راه فراری هم نداریم چون ما در اجتماع زندگی می‌کنیم و زندگی افراد دیگر را می‌بینیم. اگر هم نمی‌توانیم کنار بیاییم، تنها راه چاره زندگی کردن در غار است!

می‌خواهم چند راهکار عالی را با شما به اشتراک بگذارم که چطور حسرت خوردن را مدیریت کنیم؛ خود را نبازیم و مانند افراد قوی آن را در جهت بهبود شرایط خودمان به کار ببریم! 

 

شرایط فعلی را بپذیریم!

حسرت خوردن از جایی شروع می‌شود که شرایط خودمان را با دیگران مقایسه می‌کنیم. نداشته‌های خود را در داشته‌های دیگران می‌بینیم و آرزو می‌کنیم که ای کاش من هم این ها را داشتم!

کاملاً هم حق داریم اینطور فکر کنیم چون دیگران دارند و ما نداریم! اما همینطور مقایسه کردن، فایده‌ای هم دارد؟ معجزه می‌شود؟ جز اینکه افسرده‌تر و عصبانی‌تر شویم نتیجه ای که ندارد! علاوه بر آن بر روابط کاری و عاطفی هم تاثیر مخربی می‌گذارد!

 

از طرفی بپذیریم که شرایط همه یکسان نیست، همه در کنار نعمت‌هایی که داریم کمبود هایی هم داریم. اگر ما حسرت زندگی کسی را می‌خوریم شاید او هم به زندگی ما حسرت می‌خورد!

 

 اجازه دهید این جمله در ذهنتان حک شود:

راه رهایی از رنج پذیرش رنج است

 

پذیرش یک موضوع تحمل آن را راحت‌تر می‌کند. وقتی شرایط زندگی خود را با تمام نعمت ها و کاستی‌ها بپذیریم، از شر افکار منفی، مقایسه‌های منفی و حسرت‌های آزاردهنده خلاص می‌شویم و با آرامش بیشتری به زندگی ادامه دهیم.

 

رهایی از حسرت و رنج

 

مقاله رهایی از افکار منفی راهکار خوبی در را بطه با این موضوع ارائه می‌دهد.

 

خواسته قلبی خودمان را پیدا کنیم!

یکی از عواقب مقایسه کردن و حسرت خوردن این است که از رسالت و هدفی که برایش ساخته شده‌ایم باز می‌مانیم. افراد زیادی را دیده‌ایم که همیشه در حال شغل عوض کردن هستند، از این شاخه به آن شاخه می‌پرند!

این افراد کاری را شروع می‌کنند و اگر ببینند فردی در کاری دیگر موفق شده است تصور می‌کنند که ارزش کار خودشان پایین است؛ بنابراین کار خود را رها و کار دیگری را به امید رسیدن به موفقیت شروع می‌کنند.

مانند این است که در حال کندن گودالی باشیم که انتهایش به گنج عظیمی می‌رسد؛ ولی با دیدن فردی که از گودال دیگری  کیسه‌ی طلا پیدا کرده است، سریعاً ناامید می‌شویم. سروقت گودال دیگری می‌رویم ولی باز هم ناامید می‌شویم و گودال فعلی را رها کرده و… .

اینگونه همیشه در حال گودال کندن هستیم بدون آنکه به گنجی دست پیدا کنیم؛ همیشه در حال تلاش کردن هستیم ولی دستاورد خاصی کسب نمی‌کنیم! آن وقت حسرت موقعیت و جایگاه دیگران را می‌خوریم و می‌گوییم: “خوش به حال فلانی، یه چیزی شد اما من همانم که بودم!”.

 

استعدادیابی

 تنها وقتی به آرامش می‌رسیم که در مسیر درست قرار بگیریم برای این منظور بهتر است در قلب خودمان جستجو کنیم، تعریف خود را از خوشبختی پیدا کنیم:

 “اون چه کاریه که عاشقشم و حاضرم تحت هر شرایطی پای تمام سختیاش وایسم، کاری که احساس میکنم براش ساخته شدم!”

 

سرگرمی یا کاری را پیدا کنید که از انجام آن واقعاً لذت می‌برید. شاید انجام این کار در روزهای سخت تنها مایه آرامش‌تان باشد. مقاله استعداد یابی با روشی که ارائه می‌دهد کمک می‌کند استعداد خود را زودتر شناسایی کنیم.

 

تلاش کنیم تا برسیم!

به نظرتان بعد از اینکه استعداد و علاقه خود را کشف کردیم، نوبت به چه کاری می‌رسد؟

 مشخص است باید برنامه ریزی و تلاش کنیم تا به هدفمان برسیم. فقط دانستن اینکه چه می‌خواهیم کافی نیست باید تلاش کنیم، عرق بریزیم که به آن شخصیت دلخواهمان تبدیل شویم.

 بیایید با خودمان روراست باشیم علت خیلی از حسرت خوردن‌ها، کم کاری خودمان است. آن زمان که دیگران تلاش می‌کردند ما در حال وقت تلف کردن بودیم و فکر می‌کردیم: “خب حالا وقت هست!”

در حالی که با هدف‌گذاری، برنامه ریزی و تلاش می‌توانستیم الان در موقعیت دلخواهمان باشیم. ولی با اهمال کاری و سهل‌انگاری، حسرت خوردن را برای خود رقم زدیم و تمام این گُل‌ها را خودمان به دروازه مان وارد کردیم. به قول معروف: از ماست که برماست!

 

تلاش| موفقیت| حسرت خوردن

 

قرار هم نیست تسلیم شدن را جایگزین حسرت خوردن کنیم با این بهانه که دیگر برای من دیر است! یا من نمی‌توانم این‌کار را انجام دهم! یادمان باشد ما اشرف مخلوقات هستیم و قادر به انجام هرکاری!

در مقاله اهرم رنج و لذت، به طور کامل در این باره صحبت شده است که چطور انگیزه انجام دادن کاری را به دست آوریم. پیشنهاد می‌کنم حتماً مقاله این مقاله را مطالعه کنید.

نکته مهم: با تامل و دقت بررسی کنیم دیگرانی که موفق‌ترند چه کار کرده اند که ما نکرده‌ایم، از آنها یاد بگیریم و نکات مثبت آنها را در مسیر موفقیت خود به کار ببریم.

 

 

آموزش دیدن و مشاوره گرفتن!

گیاه با نور و آب رشد می‌کند، انسان با آموزش دیدن! آموزش دیدن در هر موضوعی به ما کمک می‌کند عملکرد بهتری داشته باشیم و به جای حسرت خوردن، بتوانیم برای بهبود شرایطمان اقدامی بکنیم.

کسی که قصد دارد مهندس یا پزشک شود باید به دانشگاه برود و در رشته مورد نظر آموزش ببیند؛ کسی که می‌خواهد یک ورزشکار موفق شود باید تحت آموزش یک مربی خوب باشد.

کسی هم که می‌خواهد در زمینه فردی رشد کند، به شخصیتی زیبا دست پیدا کند و حسرت چیزی را نخورد باید از تجربیات و آموزش‌های مربیانِ مهارت های ارتباطی استفاده کند.

دوره صوتی اکسیژن ، حاصل تجربیات و تحقیقات فراوانی است که برای شما مخاطبین گرامی تهیه کرده‌ایم.

 

اکسیژن | حال دلم رو خوب کن

 

در این دوره یاد می‌گیریم چطور احساس و حال خود را خوب نگه داریم، خمیرِ بازیِ روزگار و دیگران نشویم، حرفه‌ای و اثرگذار زندگی کنیم و آرامش بیشتری را به زندگی خود و اطرافیان هدیه دهیم. پیشنهاد می‌کنم دوره اکسیژن  را از دست ندهید، برای آشنایی با این دوره روی اسم آن کلیک کنید.

 

جمع‌بندی

حسرت زندگی دیگران را خوردن یک امر طبیعی است چون ما در اجتماع زندگی می‌کنیم و زندگی دیگران را می‌بینیم، از طرفی دنیا همه چیز را به یک نفر نمی‌دهد. بنابراین طبیعی است دلمان بخواهد چیزی را که دیگران دارند ما هم داشته باشیم!

حسرت خوردن راه گریزی ندارد و فقط باید آن را مدیریت کرد:

  • شرایط فعلی را بپذیریم؛
  • به خواسته قلبی و تعریف خود از خوشبختی، توجه کنیم؛
  • تلاش کنیم تا به هدف حقیقی خود برسیم؛
  • ارتباط خود را با خدا عمیق‌تر کنیم؛
  • از آموزش‌ها و تجربیات مربیان بهره ببریم.

 

امیدوارم مطالعه این مقاله برایتان مفید بوده باشد وکمک کند تا حال خوب و آرامش بیشتری را در زندگی خود تجربه کنید.

 

اولین راز موفقیت

اولین راز موفقیت چیست؟

 اولین راز موفقیت چیست؟

برای موفقیت راهی ندارید جز اینکه در ابتدای مسیر مسئولیت صددرصدی کارهای خودتان را بپذیرید. قرار نیست برای یافتن دلیل عدم موفقیت خود در جای دیگری دنبال آن باشید. این خود شما هستید که زندگی را می‌سازید و نتایج را به دست می‌آورید. پس اولین راز موفقیت این است که سفر خود را باید از درون خودتان آغاز کنید.

 

اگر در زندگی خود به موفقیت نرسیده‌ایم، هیچ‌کس جز خودمان مسئول آن نیست. حتی خدا هم مسئول بدبختی‌های ما نیست. خداوند انسان را مختار آفریده و او را اشرف مخلوقات قرار داده است. یکی از بزرگ‌ترین تفاوت ما با حیوانات و نباتات قدرت اختیارمان است. خدا به ما اختیار داده تا بهترین‌ها را انتخاب کنیم. خدا هیچ‌گاه دوست ندارد بندگانش در سختی و مشقت باشند. فرض کنید شما یک کارخانه دارید و یک نفر را به‌عنوان مدیر کارخانه انتخاب کرده‌اید. آیا هرروز به آن فرد سرکوفت می‌زنید و او را تحقیر می‌کنید و برای او دردسر درست می‌کنید؟ قطعاً این‌طور نیست. خدا نیز این‌چنین است و دوست دارد ما که اشرف مخلوقات او هستیم و تکه ای از وجود او را به امانت در درونمان داریم، در شرایط عالی و ایده آل قرار بگیریم و به موفقیت برسیم.

 

اگر این باور در شما به وجود بیاید که مسئول زندگی‌تان فرد دیگری است، دیگر حرکت نمی‌کنید و هیچ اقدامی برای بهبود وضعیت و شرایط انجام نمی‌دهید. به عبارت دیگر از راز موفقیت سرپیچی کرده اید، درنتیجه هر روز وضع بدتر خواهد شد.

تا زمانی که کسی یا چیزی را در روند موفقیت یا عدم موفقیتتان دخیل بدانید، موفق نخواهید شد. این کار هیچ سودی ندارد که تقصیر را به گردن دیگری بیندازید. این برخلاف راز موفقیت است.

بعد از باختن در یک مسابقه فوتبال هرچقدر هم که مربی از ناداوری، مهیا نبودن شرایط رفاهی تیم، نامساعد بودن زمین و … شکایت کند، تأثیری در نتیجه باخت آن تیم ندارد و کمکی به موفقیت تیمش نمی کند.

 

 

 

پذیرش؛ اولین راز موفقیت

یک نکته بسیار مهم وجود دارد و آن این است که:

«وقتی بپذیری خودت خالق شرایط فعلی زندگی‌ات هستی و خوب یا بد آن را خودت به وجود آورده‌ای، می‌توانی با اراده خودت این شرایط را تغییر دهی.»

زندگی رؤیایی شما زمانی رقم می‌خورد که مسئولیت صددرصدی آن را بپذیرید. این یعنی مدام بهانه نگیرید و عدم موفقیت خود را گردن دیگران نیندازید و خود را قربانی شرایط و عوامل دیگر ندانید. 

 

این را بپذیرید که همیشه حتی در گذشته، شما توانایی تغییر شرایط زندگی خود را داشته‌اید امّا به دلایل مختلفی مثل تنبلی، عدم جدی گرفتن توصیه‌های دیگران، عدم مطالعه و آگاهی، ترس از تغییر، باورهای اشتباه و مخرب، ترس از دست دادن امنیت و… از این توانایی استفاده نکرده‌اید.

آنچه اهمیت دارد این است که از همین حالا تصمیم بگیرید به راز موفقت عمل کنید یعنی طوری عمل کنید که مسئولیت صددرصدی اتفاقات زندگی را بر عهده بگیرید. از حالا به بعد باید هوشیار باشید و اگر اتفاقی برخلاف میل شما رخ داد از خودتان سریع بپرسید: «چرا این اتفاق افتاد؟ کجای کارم اشتباه بود؟ چه‌کاری می‌توانم برای جبران و اصلاح این اتفاق ناخوشاید انجام بدهم؟ از این ماجرا چه درسی می‌توانم بگیریم تا دفعه بعدی عملکرد بهتری داشته باشم؟ برای موفقیت در آینده از الان چه کاری باید انجام دهم؟ و…»

 


فرمول طلایی راز موفقیت

راز موفقیت یک فرمول ساده اما مهم است و آن چیزی نیست جز: 

 

رخداد + واکنش = نتیجه

 

در این فرمول «رخداد» یک پارامتر ثابت است؛ یعنی اتفاقی که برای شما پیش خواهد آمد، یک عامل ثابت است. امّا «واکنش» شما به این رخداد یک عامل متغیر است که کاملاً وابسته به شماست. این شما هستید که با نشان دادن واکنش متفاوت به یک موضوع «نتیجه» حاصله از آن رخداد را به سمت موفقیت یا عدم موفقیت تغییر خواهید داد.

 

برای مثال دو دانش‌آموز را در نظر بگیرید که هر دو در کنکور نتیجه خوبی نمی‌گیرند و نمی‌توانند به دانشگاه وارد شوند. دانش‌آموز اول امید خود را از دست می‌دهد و از ادامه دادن مسیر برای رسیدن به هدف خود دست می‌کشد و رؤیای دانشگاه رفتن را برای همیشه فراموش می‌کند. امّا دانش‌آموز دوم به این موضوع به دید یک فرصت نگاه می‌کند و با امید و انگیزه شروع می‌کند به برطرف کردن نقاط ضعف خود و باتجربه‌ای که از این شکست کسب کرده در سال بعد به موفقیت فوق‌العاده‌ای می‌رسد.

چه چیزی باعث شد که این دو دانش‌آموز نتیجه متفاوتی کسب کنند؟ راز موفقیت دانش آموز دوم چه بود؟ در این مثال «رخداد» برای هر دو دانش‌آموز یکسان بود امّا چیزی که باعث شد نتیجه متفاوتی بگیرند فقط و فقط «واکنش» هرکدام از آن‌ها به این رخداد بود.

 

فرمول طلایی راز موفقیت  د به شما کمک می‌کند تا از این دام رهایی پیدا کنید که موفقیت زندگی‌تان وابسته به عوامل و شرایط بیرونی است. عواملی مثل شرایط بد اقتصادی، شرایط نابسامان خانوادگی، نداشتن تحصیلات عالیه، عدم وجود سرمایه، نداشتن یک پارتی یا آشنای بانفوذ و هزاران بهانه دیگر.

 

 

 

فقط خودتان

اگر امروز در شرایطی هستید که از آن لذت نمی‌برید و آن را دوست ندارید و یا حتی از قرار گرفتن در این شرایط حس بدی دارید، باید این را بدانید که هر آنچه امروز تجربه می‌کنید نتیجه انتخاب‌های گذشته شماست. شما خودتان بوده‌اید که با ترس‌هایتان، با کوتاهی‌هایتان، با ریسک نکردنتان، با بالا نبردن مهارت‌هایتان این شرایط را رقم‌زده‌اید.

 

زندگی شما فقط و فقط بستگی به یک نفر دارد و آن یک نفر هم خود شما هستید؛

نگرش‌ها، مهارت‌ها، افکار، باورها، تلاش‌ها و واکنش‌های شما هستند که زندگی حال و آینده شما را می‌سازند.

اولین و مهم‌ترین قدم برای قرار گرفتن در مسیر موفقیت این است که این موضوع را کاملاً بپذیرید.

 

لطفاً این را باور کنید که اگر کارهایی را که همیشه انجام می‌داده‌اید ادامه دهید، همان نتیجه همیشگی را می‌گیرید. پس اگر به دنبال موفقیت و تغییر شرایط هستید، کاری را انجام بدهید که تابه‌حال نکرده‌اید.

 

 

در مسیر موفقیت شکایت ممنوع

 به نظر شما چرا گاهی اوقات از موضوعی شکایت می‌کنیم؟

فرض کنید به یک رستوران می‌روید و بعد از صرف غذا به علت مناسب نبودن طعم غذا و یا پایین بودن کیفیت مواد اولیه و یا خام بودن آن به مدیر رستوران شکایت می‌کنید. به نظر شما دلیل واقعی و منطقی ذهن شما برای این شکایت همین موضوعات است؟ و یا دلیل محکم دیگری پشت ذهن شماست؟

در حقیقت فلسفه شکایت کردن شما (چه در این مثال و چه در هر مثال دیگری) این است که شما باور دارید چیزی والاتر و بهتر از این شرایط و امکانات موجود هم وجود دارد که شما آن را ترجیح می‌دهید.

 

اگر باور نداشتید که چیز بهتری وجود دارد هیچ‌گاه شکایتی هم نمی‌کردید. مثلاً اگر باور داشتید که خانه بزرگ‌تر و مجلل‌تر از خانه شما هم وجود دارد هیچ‌گاه از خانه خود شکایتی نداشتید. اگر احساس می‌کردید بهترین شغل دنیا را دارید هیچ‌گاه از شغل فعلی خود شکایت نمی‌کردید. اگر می‌دانستید زیباترین چهره و هیکل دنیا را دارید در پی تغییر آن نبودید. اگر می دانستید موفقیت های بیشتری نمی توانید کسب کنید، هرگز به دنبال آن نمی رفتید.

 

همه می‌دانیم که ذات آتش سوزاننده است. امّا تا به ‌حال کسی را دیده‌اید که از این موضوع شکایتی کند؟ هرگز! بااینکه آتش علّت سوختن تعداد زیادی از افراد و اماکن شده و خسارات جبران‌ناپذیری را برجای گذاشته است امّا هیچ‌کس از آن شکایتی ندارد. چرا؟ چون نمی‌توانیم ذات سوزاننده آتش را تغییر دهیم. پس قبولش می‌کنیم. می‌دانیم که شکایت کردن هم چیزی را عوض نمی‌کند و حتی سعی می‌کنیم آن را به کار بگیریم و از آن به نفع خودمان در ایجاد گرما و پخت‌وپز استفاده کنیم.

 

پس چرا کسی حاضر نیست؟

جالب است که مردم همیشه در حال شکایت از موضوعات مختلفی هستند. موضوعاتی که در همه آن‌ها شرایط بهتری وجود دارد و همه آن‌ها قابل‌دستیابی هستند امّا کسی حاضر نیست خود را به زحمت بیندازد و یا ریسکی را قبول کند و یا حتی کوچک‌ترین اقدامی برای رسیدن به موفقیت و دستیابی به شرایط بهتر انجام دهد. این‌گونه است که افراد زیادی همیشه در حال درجا زدن هستند و مدام از شرایط بد شکایت می‌کنند.

این را بدانید:

 

 

از قصّاب گوشت بخواهید نه از مکانیک!!!

تا به حال شده که به مکانیکی بروید و از آقای مکانیک بخواهید یک کیلو گوشت به شما بدهد؟!

قطعاً شما هم افرادی را دیده‌اید که جلوی افراد اشتباهی شکایت می‌کنند. برای مثال از بدرفتاری‌های فرزندشان با همکارانشان صحبت می‌کنند و یا از بدرفتاری همکارشان در محیط خانواده شکایت می‌کنند. آیا تا به حال به این موضوع فکر کرده‌ایم که بجای شکایت جلوی افراد اشتباهی، سعی کنیم تا خودمان راهی برای حل آن مشکل پیدا کنیم؟ برای مثال برای بدرفتاری فرزندمان بهتر است از یک مشاور کمک بگیریم. امّا چرا اغلب مردم این کار را نمی‌کنند؟؟؟

زیرا آن‌ها جسارت لازم برای اقدام کردن را ندارند. آن‌ها نمی‌خواهند خود را به زحمت بیندازند و راه‌حلی پیدا کنند پس ترجیح می‌دهند مثل یک موش ترسو به گوشه‌ای پناه ببرند و پیش دیگران شکایت کنند تا اینکه برای رسیدن به موفقیت وارد یک چالش بشوند.

 

بیایید از همین حالا یاد بگیریم به‌جای شکایت کردن، دست‌به‌کار شویم و اقداماتی را هرچند کوچک در راستای رسیدن به موفقیت و نتایج دلخواهمان انجام دهیم. پس اگر در موقعیتی قرار گرفتید که آن را دوست نداشتید، سریع تصمیم بگیرید و تلاش کنید تا وضعیت را بهتر کنید. یادتان باشد شما خودتان معمار زندگی‌تان هستید. آنچه برای شما اتفاق میفتد یا ساخته خود شماست و یا با رضایت شما رخ داده است. ممکن است بگویید من هیچ‌گاه رضایت نداشتم فلان اتفاق بیفتد ولی افتاد. باید به شما بگویم که اگر واقعاً دوست نداشتید آن اتفاق رخ دهد قطعاً برای جلوگیری از انجام شدنش اقدامات لازم را انجام می‌دادید.

افراد موفق در راه رسیدن به موفقیت با واقعیت روبرو می‌شوند و از آن فرار نمی‌کنند. آن‌ها با اینکه می‌دانند برای خلق نتایج دلخواهشان باید با کارهای ناخوشایندی روبرو شوند، باز هم اقدام می‌کنند تا فاجعه رخ ندهد و بعد تقصیر را گردن کسی یا چیز دیگری نیندازند.

 

در انتها قبل از اینکه چند تمرین به شما معرفی کنم، پیشنهاد می کنم حتماً سری به کتاب «موفقیت در خون توست» بزنید. در این کتاب اصولی آموزش داده می شود تا ما را گام به گام به موفقیت نزدیک تر کند.

 

 

تمرین

۱- چند مورد از اتفاقات ناخوشایندی که در زندگی ( در مسیر رسیدن به موفقیت ) برای شما اتفاق افتاده است و شما مسئولیت آن را به گردن کسی یا چیز دیگری انداخته‌اید را روی کاغذ بیاورید. روی آن‌ها عمیق شوید و نقش خود را در رخ دادن آن‌ها پیدا کنید و مسئولیت کامل آن را بپذیرید.

(این تمرین ساده باعث می‌شود از این پس کمتر به دنبال عوامل خارجی برای توجیه رخ دادن وقایع ناخوشایند باشید. در واقع می خواهم راز موفقیت را عملی کنید)

 

۲- چند رخدادی را که سبب شده است در مسیر موفقیت به نتایج دلخواه نرسید را در نظر بگیرید و با استفاده از فرمول طلایی راز موفقت (رخداد + واکنش = نتیجه) واکنش صحیحی که می‌توانست منجر به نتایج دلخواه شما بشود را پیدا کنید.

 

۳- از همین حالا شروع کنید و هرگاه خواستید از موضوعی شکایت کنید، دست نگه‌دارید. کمی فکر کنید که چطور می‌توانم برای حل آن اقدام کنم و اقدامات لازم چیست؟ سپس سریع برای بهبود اوضاع دست‌به‌کار شوید.