چگونه لباس مناسب بپوشیم؟

آراستگی و نوع پوشش

 

لباس ما، زبان گویای شخصیت ماست

پوشش روزمره بسیار مهم است. برخی افراد فکر می‌کنند چون نام روزمره بر روی این لباس ها گذاشته شده است نباید توجه زیادی به آن ها کرد. ولی دقیقاً برعکس، روزمره یعنی بخش خیلی مهم از زندگی. پس برای انتخاب لباس‌هایتان وقت بگذارید. این دقیقاً‌ همان چیزی است که دیگران به سادگی آن را فراموش می‌کنند. نکته ای که دقیقاً می‌تواند نقطه قوت شما باشد.

لباس‌ هایتان نشانه‌ی شخصیت و طرز فکرتان هستند، پس هیچ ایرادی  ندارد اگر در انتخاب آن ها کمی سخت گیر تر عمل کنید و یا زمان کوتاهی را صرف انتخاب لباس مناسب نمایید.

پوشش بد می‌تواند موقعیت‌های زیادی را از شما بگیرد. برعکس یک ظاهر آراسته و زیبا می تواند موقعیت‌های زیادی را در اختیارتان بگذارد. پس هیچ‌وقت قدرت پوشش را دست کم نگیرید.

هرگاه می خواهید لباس بپوشید کمی تأمل کنید و ببینید کدام لباس را بپوشید بهتر است و یا  کدام لباستان درخور محلی است که می خواهید به آنجا بروید.

همان اندازه که به نوع رفتارهای خود، نوع کلام و جملات خود، معرفی تحصیلات و شغل خود اهمیت می‌دهید، به پوششتان نیز اهمیت بدهید.

 

 

 

انتخاب پوشش مناسب

در ادامه به چند نکته بسیار مهم برای انتخاب پوشش مناسب اشاره می کنم:

– لباس‌هایی را انتخاب کنید که نه تنگ و نه گشاد باشند. انتخاب لباس‌هایی که کاملا‌ً اندازه‌تان هستند شاید مهمترین و ابتدایی ترین کاری است که بایستی انجام دهید.

– حواستان باشد رنگین کمان درست نکنید. نهایتاً از سه رنگ متفاوت در پوشش‌تان استفاده کنید.

 

 

کفش‌ها بخش ناطق تیپ شما هستند

بله آنها به راحتی با ببیننده حرف می‌زنند اما اغلب افراد چون تصور می کنند که کفش ها در دید مخاطب قرار نمی گیرند، به تمیزی یا مناسب بودن آن توجه زیادی نمی کنند.

حتی اگر بهترین لباس‌ها را پوشیده باشید، یک کفش نامناسب یا حتی کثیف می‌تواند به راحتی کل ظاهرتان را زیر سوال ببرد. اما شما که می خواهید از دیگران متمایز باشید بهتر است هر روز ۳ دقیقه برای واکس زدن یا تمیز کردن آنها وقت بگذارید.

 

تمیز بودن کفش و لباس

 

دقت کنید اگر صندل به پا داریم به هیچ عنوان نباید از جوراب استفاده کنیم. پوشیدن جوراب تنها مخصوص کفش جلو بسته است آن هم همرنگ شلوار(بهتر است از جوراب همرنگ شلوار استفاده کنید)

 

 

هیچ وقت قدرت جزئیات را دست کم نگیرید

ممکن است بهترین لباس هایتان را با دقت سِت کرده باشید، کفش هایتان واکس خورده باشد اما یک موضوع بسیار ساده (والبته مسخره) مانند بیرون زدن مارک یکی از لباسها (مثلاً شلوار یا کت تان) تمام زحمات شما را هدر دهد.

 

 

موها بیشترین تاثیر را روی چهره افراد می گذارند

بسته به سرعت رشد موهایتان قبل از آنکه نامرتب شوند به آرایشگاه مراجعه نمایید. مدل خاصی که به چهره تان می آید را شناسایی کرده و از مدل های نامتعارف که انگشت نمایتان می کند به شدت اجتناب ورزید.

این موارد برای موهای صورت نیز صادق اند. هر فردی بسته به اینکه چه صورتی از نظر کشیدگی یا گرد بودن و همچنین لاغر یا تپل بودن دارد، بایستی مدل خاصی برای اصلاح صورت خود برگزیند.

هم خوانی آرایش و لباس

 

 

قد شلوارتان را فراموش نکنید

قد شلوار نباید خیلی بلند باشد که چین بخورد و صاف نایستد. همچنین نباید آن قدر کوتاه باشد که موقع راه رفتن، مچ پا نمایان شود. قد شلوار از پشت باید مماس با لبه بالایی پاشنه کفش باشد.

 

 

بوی خوش عطر و ادکلن می تواند بر کاریزمای شما بیفزاید

هر رایحه ای تداعی کننده یک حس می باشد. برخی از رایحه ها تداعی اقتدار و قدرت می کند و برخی اجتماعی بود شما را نمایان می سازند. برخی رایحه ای خنک برای فصل تابستان و برخی رایحه ای گرم برای زمستان دارند. برخی شیرین و برخی تلخ هستند.

برای خرید عطر و ادکلن به فروشگاه های معتبر و با تجربه بروید و از فروشنده مشورت بگیرید.

موضوع خوش بو بودن آن قدر از اهمیت بالایی برخوردار است که بزرگان دین ما همچون پیامبر اکرم (ص) و حضرت علی(ع) قسمتی از درآمد خود را صرف خرید عطر می کردند.

 

 

به طرح لباستان هم توجه کنید

معمولاً لباسهایی که خطوط عمودی دارند(راه راه عمودی هستند) شما را لاغرتر و لباس هایی که خطوط افقی دارند(راه راه افقی هستند) شما را چاق تر نشان می دهند. پس افراد لاغر سعی کنند لباسهایی با خطوط افقی و افراد چاق لباس هایی با خطوط عمودی بپوشند.

 

 

لوازم جانبی

فریم عینک، ساعت مچی، انگشتر و … نیز قسمتی از پوشش شما به حساب می آیند. پس به آنها نیز باید توجه ویژه ای بکنید.

به طور کلی ۴نوع صورت داریم: مربعی شکل، قلبی شکل، دایره ای شکل، بیضی شکل. هر کدام از این صورت ها بایستی فریم مناسب خود را برای عینکشان انتخاب کنند.

بطور مثال برای صورت های دایره ای شکل، فریم های باریکِ گوشه دار مناسب تر است. البته این فریم ها برای صورت های مربعی شکل هم مناسب می باشد.

برای صورت های گرد، فریم هایی مناسب هستند که بیشتر عریض باشند تا بلند و طویل.

افرادی که چهره مربعی شکل دارند می توانند با عینک های گرد، چهره خود را زیباتر کنند.

بهترین گزینه برای چهره های بیضی شکل نیز فریم های زاویه دار و بدون انحنا هستند.

صورت های قلبی شکل نیز بهتر است از فریم هایی با زوایای برابر – بگونه ای که فریم در نواحی انتهایی ضخیم تر است- استفاده نمایند.

 

 

در لوازم جانبی دیگه چی مهمه؟

 – معمولاً بایستی رنگ کمربند با رنگ کفش شما سِت شود. این رنگ نیز بایستی در هماهنگی با سایر لباسهای شما باشد و هارمونی رنگ آن را حفظ نماید.

 

ست کردن لباس ها

 

– استفاده از دستمال گردن برای افرادی که گردن کوتاهی دارند به شدت نهی می شود؛ چرا که یکی از وظایف دستمال گردن کوتاه تر نشان دادن گردن است. پس اگر افرادی که گردن کوتاهی دارند از آن استفاده کنند، گردنشان بیش از اندازه کوتاه به نظر می رسد.

 – افرادی که گردن بلندی دارند حتما باید از لباس های یقه دار استفاده کنند. (به غیر از پیراهن که همیشه یقه دارد، در صورت استفاده از تی شرت یا بلوز، باید توجه کنند که تی شرت یا بلوز آن ها یقه دار باشد.)

در مقابل، افرادی که گردن کوتاهی دارند بهتر است از بلوزهای یقه هفت که یقه ندارد، استفاده نمایند.

افرادی که قد کوتاه و هیکلی چاق دارند می توانند با گذاشتن یک کلاه زیبا بر سر، جذابیت خود را افزایش داده و نظر مخاطبان را از قد کوتاه و هیکل چاق خود منحرف سازند.

 

در انتها می خواهم یادآور شوم که هرچقدر ظاهر و تیپ شما اهمیت دارد، زمان شما نیز مهم است و نباید زمان نامتعارفی بابت آن صرف شود.

 

خوش تیپ باشید… .

باورسازی ذهنی

باورسازی

 

در مقاله “باور چیست و چرا اهمیت بالایی دارد به تعریف باور پرداختیم و گفتیم که چرا باورها مهم هستند و چه نقشی در زندگی ما دارند. (توصیه می کنم قبل از مطالعه این مقاله به سراغ مقاله باور چیست بروید تا هنگام مطالعه این مقاله درک بهتری نسبت به مبحث باورسازی داشته باشید). اما در این مقاله قصد داریم راه هایی را معرفی کنیم که می توانند در باورسازی به ما کمک کنند.

 

 

باورها

قبل از اینکه به سراغ معرفی راه های باورسازی برویم لازم می بینم بصورت خلاصه به مفهوم باور ها اشاره کنم (هرچند که در مقاله باور چیست به صورت کامل به آن پرداختیم):

مغز ما همانند یک کامپیوتر است که تمام اتفاقات زندگی مان را رقم می زند؛ رفتارها، تصمیم گیری ها، واکنش ها، اقدامات و … همگی حاصل پردازش این کامپیوتر هستند.

این کامپیوتر برای پردازش نیاز به یک سیستم عامل مثل ویندوز دارد. (سیستم عامل اصلی ترین نرم افزار در کامپیوتر است که بقیه نرم افزار ها را کنترل و هدایت می کند). سیستم عامل مغز ما «ضمیرناخودآگاه» است.

در حقیقت این ضمیرناخودآگاه است که بایدها و نباید ها را مشخص می کند، رفتارهای ما و تصمیماتمان را کنترل می نماید، واکنش های ما را فیلتر می کند و هدایت اقدامات ما را برعهده می گیرد.

اما شاید بپرسید که ضمیرناخودآگاه از کجا می داند که باید و نبایدها چیست؟ از کجا می داند چه فیلترهایی بر رفتارها و عملکرد ما انجام دهد؟ و اصلاً بر چه اساسی اقدامات ما را کنترل می کند و جهت دهی می نماید؟

جواب این سوال ها در یک کلمه خلاصه می شود: «باورها»

این باورها هستند که به ضمیرناخودآگاه برای رهبری مغز ما خط می دهند؛ لذا باورسازی اهمیت ویژه ای دارد چرا که این باورها هستند که زندگی ما را جهت دهی می کنند.

 

 

باورسازی

در این مقاله به ۴ موردی که در فرایند باورسازی اهمیت دارند اشاره می کنیم و به توضیح هر یک از آنها می پردازیم:

راه های باورسازی

 

 

۱) ورودی‌هایت را کنترل کن

همان‌طور که گفته شد باورها از جنس افکار هستند. افکار ما هم از ورودی‌هایی که به مغزمان وارد می کنیم، ساخته‌وپرداخته می‌شوند.

اما ورودی های مغز ما چه چیزهایی هستند؟

خاطراتی که از گذشته به یاد می‌آوریم، تجسم‌هایی که درباره آینده می‌کنیم، حرف‌هایی که می‌زنیم، مطالبی که می‌نویسیم، چیزهایی که می‌شنویم، نوشته‌هایی که می‌خوانیم، مواردی که می بینیم، تجربیاتی که احساسشان می کنیم و… همه و همه ازجمله عوامل ورودی هستند که در ساختن و شکل‌گیری باورها مؤثر می‌باشند.

اگر جنس ورودی های ما نامناسب باشد، باورهای بازدارنده در ما شکل خواهد گرفت و اگر مناسب باشند، شاهد باورهایی سازنده خواهیم بود.

 

 

۲)  الگوها

راه دیگری که در باورسازی وجود دارد «الگوها» هستند. ما با الگو قرار دادن هر چیز یا هر فردی تحت تأثیر مستقیم و شدید آن هستیم. این مورد نیز می‌تواند باورهای سازنده یا مخربی را در ذهن ما ایجاد کند.

برای مثال فرض کنید شما طرفدار یک بازیگر سینمایی هستید و آن بازیگر رمز موفقیت خود را این می داند که از دوران کودکی شروع به بازیگری کرده است و پدرش دوستان زیادی در تئاتر و سینما داشته است که به او کمک کرده اند. حال اگر شما بخواهید وارد عرصه بازیگری بشوید اما شرایط او را نداشته باشید (به سن جوانی رسیده اید و از کودکی شروع نکرده اید و همچنین هیچ دوست و آشنایی در این عرصه ندارید که پارتی شما بشود) دچار یأس و ناامیدی می شوید و این باور برایتان شکل می گیرد که برای تبدیل شدن به یک بازیگر خوب حتماً نیاز است تا پارتی داشته باشم و البته از سنین کودکی شروع می کردم. چون این شرایط را ندارید، و باورتان هم اینست که بدون پارتی به جایی نمی رسید، پس هرگز هیچ تلاشی هم نخواهید کرد و به جایی نخواهید رسید.

 

از طرف دیگر…

حال فرض کنید دوست شما بازیگر دیگری را الگوی خود قرار می دهد که او رمز موفقیت خود را تلاش بی وقفه و پشتکار داشتن در این مسیر اعلام می کند. برای دوست شما این باور شکل می گیرد که اگر من هم تلاش کنم و در این مسیر پشتکار داشته باشم، می توانم موفق بشوم حتی بدون داشتن پارتی، حتی در سنین بالا. پس دست بکار می شود و پس از چند سال به عنوان یک سوپر استار در تلویزیون و سینما می درخشد.

پس برای باورسازی یکی از ساده‌ترین راه‌ها این است که افرادی را پیدا کنیم که به خواسته مدنظر ما رسیده‌اند و آن‌ها را در این زمینه به‌عنوان الگو قرار دهیم. با خود بگوییم همان‌طور که فلانی در شرایطی مشابه شرایط من توانست به این خواسته برسد، من هم حتماً می‌توانم برسم. با این کار این باور در ما شکل می‌گیرد که این خواسته امری طبیعی است و قبل از من هم افرادی با این شرایط بوده‌اند که به آن رسیده‌اند پس من هم می‌توانم.

باورسازی

 

 

۳) همنشینی، هم کلامی، هم فضایی

راه کار سومی که برای باورسازی می تواند به ما کمک کند، کمی شبیه راه کار دوم یعنی الگوها می باشد.

جیم ران یکی از بزرگترین مربیان حوزه بهبود فردی جمله زیبایی دارد که می گوید: «شما در هیچ زمینه ای نمی توانید بالاتر از میانگین ۵ نفر از نزدیکترین افراد اطراف خود بروید.»

این بدان معناست که وقتی ما با هر فردی زیاد همنشین بشویم، زیاد هم کلام بشویم و زیاد با هم در یک محیط قرار بگیریم، به صورت ناخواسته نوع رفتار آنها، نحوه صحبت کردن آنها، طرز فکر کردن آنها و البته باورهای آنها به ما نیز سرایت می کنند و شبیه به آنها می شویم.

پس برای آن که باورهای مناسبی برای خود بسازیم، نیاز است تا خود را در مکان های مرتبط با اهدافمان قرار دهیم و همچنین در جمع افرادی قرار بگیریم که هم نشینی و هم کلامی با آنها باعث رشد و پیشرفت ما و البته ساختن باورهای سازنده می شود. با این کار ضمیر ناخودآگاه ما کم کم باور می کند که ما هم جزئی از آن جمع و یا متعلق به آن مکان هستیم. این امر باعث حرکت کردن و اقدام در مسیر رسیدن به خواسته هایمان می شود.

 

اما من …

شاید بگویید محیط کار من، خانواده من، دوستان من همگی باورهای مخربی دارند و من هم در طول روز با این افراد احاطه شده ام و مجبورم با آنها ارتباط داشته باشم. و یا ممکن است بگویید واقعاً هیچ راهی برای قرار گرفتن در محیط های سازنده یا ارتباط با افراد موفق ندارم.

در این صورت من به شما خواهم گفت برای ساختن باورهای قدرتمندتر در مرحله اول تا آنجا که می توانید ارتباط تان با این افراد و حضورتان را در این مکان ها بشدت کاهش دهید و در مرحله دوم کتاب هایی بخوانید، دوره های صوتی و تصویری را بگذرانید، شبکه های اجتماعی را دنبال کنید که برای شما باورهای مثبتی می سازند.

زمانی که شما خودتان را غرق در این کتاب ها، دوره ها و شبکه های اجتماعی سازنده می کنید، همانند این است که ۵نفر اصلی اطرافتان را نویسندگان آن کتابها و یا مدرسان آن دوره های آموزشی پر کرده اند و شما در حال وقت گذرانی با آنها هستید. در این صورت است که باورهای پولادین برای خود می سازید.

 

 

۴) تکرار ؛ شاه کلید باورسازی

در طول شبانه روز به هر موضوعی که بیشتر و بیشتر توجه نشان دهیم، آن موضوع توسط مغز ما بیشتر پذیرفته می شود و کم کم به یک باور تبدیل می شود. برای مثال اگر در طول شبانه روز بر روی این موضوع تمرکز کنید که شما انسان ارزشمندی هستید و به طریق مختلف به این موضوع توجه نشان دهید، باورتان خواهد شد که شما فرد ارزشمندی هستید. این توجه می تواند به صورت این باشد که این جمله را مدام برای خود تکرار کنید و یا بارها و بارها در عمل ثابت کنید.

البته موضوعی که روی آن تمرکز می کنیم و به آن بیشتر توجه نشان می دهیم، بایستی برای ما همراه با معنا باشد. بعبارت دیگر اگر مدام یک عبارتی که برایمان معنا و مفهوم خاصی را تداعی نمی کند تکرار کنیم، اثری ندارد و باوری شکل نخواهد گرفت.

برای مثال فرض کنید شما مدام با خود این جمله را که فرد ارزشمندی هستید را تکرار کنید اما مصداقی برای ارزشمند بودن در ذهن نداشته باشید؛ یعنی منظور خود را از اینکه فرد ارزشمندی هستید ندانید. در این صورت این جمله بعد از چندبار تکرار برایتان بی معنی می شود و باوری هم شکل نخواهد گرفت.

پس زمانی تکرار می تواند برایمان باورسازی کند که با هر بار تکرار آن جمله و یا انجام آن عمل شور و هیجانی در ما زنده شود و یا تصویری در ذهنمان به نمایش درآید.

 

 

تکرار کلامی، تکرار فکری، تکرار اقدامی

تکرار می تواند به سه صورت انجام شود:

تکرار کلامی: به این معنا که ما یک سری جملات انگیزشی و یا عبارات تأکیدی را با خود تکرار می کنیم. برای مثال هر روز با خود می گوییم: «من چهره زیبایی دارم»

تکرار فکری: به این معنا که یک فکر را مدام در سر خود می چرخانیم، مدام به یک موضوع می اندیشیم و ذهنمان درگیر آن موضوع است. برای مثال وقتی مدام به این موضوع می اندیشیم که شرایط اقتصادی سخت شده است، همه در سختی زندگی می کنند و پول در دست مردم کم شده است، درحال ساختن باور «فقر و کمبود» در مغز خود هستیم.

تکرار اقدامی: به این معنا که ما انجام یکسری اقدامات باعث می شویم که یک نوع نگاه و یا یک نگرش نسبت به یک موضوع پیدا کنیم. برای مثال اگر هربار در یک جمع (هرچند کوچک) صحبت کرده و نظر خود را بیان کنیم، از حق خودمان دفاع کنیم و اجازه ندهیم کسی به ما زور بگوید، از انجام دادن کاری نترسیم و دست به اقدام بزنیم، این باور در ما شکل می گیرد که ما «اعتماد به نفس» بالایی داریم.

 

 

تکرار درونی، تکرار بیرونی

از  یک بعد دیگر می توان تکرار را به دو دسته تقسیم بندی کرد: تکرار درونی، تکرار بیرونی

 

تکرار درونی:

گاهی از یک منبع بیرونی مثل تلویزیون، معلم، پدر و مادر و یا هر کسی به غیر از خودمان یک پیامی دریافت می کنیم و آن را بارها و بارها در ذهن خود تکرار می کنیم. این تکرار که بارها و بارها توسط خودمان و در ذهنمان انجام می شود، تکرار درونی نام دارد.

برای مثال فرض کنید در کودکی یکبار توسط معلمتان در کلاس تحقیر شده اید و او به شما گفته است که «تو آدم خنگی هستی و هیچ چیزی نمی فهمی». شما هم بارها و بارها این جمله را برای خودتان تکرار کرده اید تا تبدیل به یک باور شده است.

حال هرکار جدیدی که می خواهید انجام دهید، با هر مسئله ای که مواجه می شوید و هر کجا که به خلاقیت و نوآوری نیاز دارید، این باور (خنگ بودن) اجازه نمی دهد که شما اقدام خاصی انجام دهید؛ چرا که ضمیر ناخودآگاهتان باور کرده است که من خنگ هستم و هیچ خلاقیت و نوآوری نمی توانم داشته باشم و یا هیچ گاه نمی توانم از پس یک مسئله بربیایم و اینگونه است که باورها سرنوشت ما را رقم می زنند.

 

تکرار بیرونی:

وقتی یک موضوع بارها و بارها توسط یک منبع بیرونی مثل تلویزیون، سایت ها، شبکه های اجتماعی، دوستان، اقوام، خانواده و … تکرار می شوند و ما هربار آنها را می بینیم، می شنویم و یا می خوانیم به عنوان خوراک مغزی وارد مغز ما شده و پس از چند بار تکرار برای مغز ما پذیرفته می شوند و به عنوان یک باور شکل می گیرند.

برای مثال فرض کنید این جمله را که «سال خیلی سختی را در پیش خواهیم داشت و وضعیت اقتصادی سختی در انتظار ماست» بارها و بارها از طریق دوستان و همکاران، شبکه های اجتماعی، سایت های خبری، روزنامه ها و مجلات می بینیم، می شنویم و یا می خوانیم. قطعاً بعد از اینکه این خبر را چندبار به عنوان ورودی مغزمان وارد آن می کنیم، پذیرفته شده و به صورت یک باور پدیدار می شود.

وقتی این باور شکل گرفت از این پس مدام نگران این وضعیتی که هنوز پیش نیامده است خواهیم بود و شاید تا مرحله ای پیش برویم که بجای تدبیر برای پیشگیری و آمادگی برای این شرایط، دست روی دست بگذاریم و به اصطلاح «فکرمان فلج بشود.»

 

 

تکرار مثبت، تکرار منفی

تکرار همان طور که می تواند باورهای مثبت در ما بوجود آورد، در مورد باورهای منفی نیز همین قدرت را دارد. لذا باید مراقب باشیم تا مواردی که احساس ناخوشایندی به ما می دهند و یا محدودیت ها را برای ما تداعی می کنند، وارد مغز ما نشوند. به عبارت دیگر باید برای ورودی های مغز خود (دیدن، شنیدن، گفتن، خواندن، فکر کردن، یادآوری خاطرات گذشته و تصویرسازی موقعیت های آینده) فیلتر قرار دهیم تا هر چیزی نتواند به راحتی وارد مغز ما شود و منجر به باورسازی شود.

پس متوجه شدیم که در روند باورسازی اگر می خواهیم یک باور مثبت و سازنده در خود بوجود آوریم، همزمان باید علاوه بر توجه بر روی نکات مثبت، ورودی های مغز خود را کنترل کنیم تا ورودی های منفی وارد مغزمان نشوند.

 

۱- لیستی از خاطرات خوب، توانایی ها، دارایی ها و هر آنچه می توانید برای آن شکر گذار باشید تهیه کنید و هر روز این لیست را بخوانید (بطوری که هرکدام از آنها برای شما معنا و مفهوم خاصی را تداعی کنند)

 

۲- روی ورودی های مغز خود بیشتر توجه کنید و مواردی را که می توانند باورهای مخرب بسازند را شناسایی کنید و توجه تان را از روی آنها بردارید و اجازه ندهید وارد مغزتان بشوند.

 

 

 

۵) تصویرسازی ذهنی

ذهن ما فرق میان واقعیت و مجاز را تشخیص نمی دهد؛ بنابراین وقتی ما چیزی را به صورت ذهنی تصویرسازی می کنیم، برای خود باورسازی می کنیم؛ باوری از جنس تصویری که تجسم کرده ایم.

این به این معناست که وقتی ما این تصویرسازی را چندین بار در ذهن خود انجام داده ایم و این تصویر بارها و بارها تکرار شده است و به عنوان یک ورودی به مغز ما ارسال شده، و مغز تفاوت میان واقعی بودن و غیرواقعی بودن آن را تشخیص نمی دهد، تبدیل به یک باور می شود.

برای مثال در دوره های هوش کلامی و اعتماد به نفس به افراد آموزش می دهیم که خودشان را در حال انجام یک کار تصویرسازی کنند. هر فردی با توجه به نیازی که دارد خودش را در حال سخنرانی کردن، درخواست کردن، متقاعدسازی، دفاع از حق خود و … تصور می کند. وقتی این تصویر بارها و بارها بعنوان یک ورودی برای مغز تکرار می شود، این باور شکل میگیرد که می توانند آن کار را به خوبی انجام دهند؛ چون به صورت مجازی بارها و بارها آن کار را انجام داده اند.

 

 

۶) مراجعه به تجربیات گذشته

یک راه دیگر برای باورسازی مراجعه به تجربیات خودمان است. این‌که قبلاً چطور به موفقیت‌هایی دست پیداکرده‌ایم؛ اینکه همه می‌گفتند نمی‌توانید فلان کار را انجام بدهید امّا بااقتدار توانستیم انجامش دهیم؛ اینکه در فلان جلسه چقدر خوب ظاهر شدیم؛ اینکه در فلان موقعیت چقدر خوب از پس آن کار برآمدیم؛ اینکه در آن شرایط سخت چطور دوام آوردیم و قد خم نکردیم و … .

 یادآوری از تجربیات گذشته این نیرو را در ما به وجود می‌آورد و این باور را می‌سازد که همان‌طور که قبلاً توانسته‌ام حالا هم خواهم توانست.

 

 

۷) تأیید کن

وقتی تصمیم می‌گیریم باوری را در خود ایجاد کنیم ممکن است در اوایلِ راه نشانه‌های موفقیت کمتر یا کمرنگ‌تر نمایان شوند. کاری که ما باید انجام دهیم این است که کوچک‌ترین نشانه‌ها را تأیید کنیم و به خاطر آن‌ها شکرگزار باشیم؛ یعنی با کوچک‌ترین اتفاق مثبتی که در راستای باوری که می‌خواهیم بسازیم رخ می دهد، سریعاً به آن توجه کرده و با خود تکرار می کنیم که این نشانه ایست از باور بزرگی که در حال رشد در وجود من است. این موضوع (تأیید نشانه‌های کوچک) باعث ساخته‌شدن و یا تقویت باورهای ما می‌شود.

 

 

۸) راه شخصی خودم

راه دیگر باور سازی که من خودم شخصاً از آن بسیار استفاده می‌کنم، تهیه یک فایل صوتی است. یک فایل صوتی با صدای خودم تهیه می‌کنم و درباره باورهایی که قصد دارم در خودم به وجود آورم صحبت می‌کنم و توضیح می‌دهم. قدم بعدی این است که این فایل را حداقل روزی یک‌بار گوش دهم.

مزیت این کار این است که چندین روش باورسازی را در کنار هم جمع کرده است:

– اول این که با گوش دادن به این فایل، ورودی‌های ذهنی خودم را کنترل کرده‌ام و از ورود موارد ناخواسته جلوگیری می‌کنم (زیرا هرروز با گوش دادن به این فایل در حال به‌روز کردن ضمیر ناخودآگاه خود هستم و این باورها جایگزین ورودی‌های منفی می‌شود).

– دوم اینکه وقتی هر روز آن را گوش می دهم، برایم تکرار می شود و همین تکرار روند باورسازی را آسان تر می کند.

– سوم اینکه تحقیقات ثابت کرده اند که حرفی که خودمان به خودمان می زنیم بارها و بارها اثر بیشتری نسبت به حرفی دارد که دیگران به ما می زنند؛ لذا صدای خودمان اثرگذاری بیشتری بر ضمیرناخودآگاه ما دارد.

– چهارم اینکه برای ضبط فایل صوتی نیاز است از قبل فکر کنیم و درون خودمان را واکاوی کنیم تا ببینیم چه باورهای مخربی داریم و به چه باورهای سازنده ای نیاز داریم.

– پنجم اینکه چون این فایل مخصوص ماست و برای خودمان شخصی سازی شده است، دقیقاً به موارد مورد نیاز ما اشاره می کند.

ششم اینکه هم برای ضبط آن و هم با هربار گوش دادن به آن احساساتمان درگیر می شوند و راه برای پذیرش ضمیرناخودآگاه هموارتر می شود.

–  هفتم اینکه هربار که این فایل را می شنویم، در هنگام گوش دادن به آن یکبار آنها را برای خودمان تصویرسازی می کنیم.

 

 

اگر علاقه‌ای به ضبط فایل صوتی ندارید…

اگر علاقه‌ای به ضبط فایل صوتی ندارید پیشنهاد می‌کنم لااقل درباره موارد دلخواهتان با خود حرف بزنید. این کار نیز قدرت بالایی در باورسازی دارد؛ زیرا هرچه شما با خودتان درباره مواردی که دوست دارید محقق شود صحبت کنید، برای ذهنتان قابل‌قبول‌تر می‌شود و همچنین ورودی‌های ذهنتان نیز کنترل می‌شوند.

 

در ادامه لینک دانلود نمونه ای از این فایل های باورسازی را برایتان به اشتراک گذاشته ام تا علاوه بر الگو گرفتن از آن، باورهای بسیار ارزشمندی که در آن بیان کرده ام را برای خود بسازید.

 

 


اگر تمایل دارید کلام خود را به یک عصای جادویی تبدیل کنید، پیشنهاد می کنم حتماً حتماً در دوره حرفه ای و جامع هوش کلامی شرکت کنید.

از طریق لینک زیر می نمانید با سرفصل ها و موضوعات این دوره بیشتر آشنا شوید:

 

توضیحات دوره حرفه ای و جامع هوش کلامی

هوش کلامی

 

بد نیست به ویدئو زیر هم نگاهی بیندازید:

اهرم رنج و لذت

اهرم رنج و لذت

اهرم رنج و لذت

قطعاً در طول عمر خود بارها واژه «انگیزه» به گوشتان خورده است و یا آن را در کتاب ها خوانده اید. اما «انگیزه» چیست؟

انگیزه در واقع چرایی یک رفتار است؛ یعنی همان نیازها یا خواسته‌هایی که رفتار ما را هدایت می‌کنند و آنچه را انجام می‌دهیم توضیح می‌دهند. در حقیقت انگیزه دیده نمی‌شود، اما می‌توانیم بر اساس رفتارهای قابل مشاهده برای آن موجودیتی قائل شویم.

در مسیر رسیدن به اهداف، انگیزه است که همچون سوختی برای موتور حرکتی ما عمل می کند و ما را به سمت جلو هدایت می نماید.

روش های مختلفی برای افزایش و حفظ انگیزه وجود دارد که در این مقاله می خواهیم درباره یکی از قوی ترین و مؤثرترین آن ها به نام اهرم رنج و لذت صحبت کنیم:

 

 

فرار از یک رنج یا رسیدن به یک لذت

شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد که در حوزه کاری خود به این نتیجه رسیده اید که اگر نرم افزار خاصی را یاد بگیرید و مهارت تان را در آن تقویت کنید و یا اگر زبان خارجه ای بیاموزید و بر آن مسلط شوید، می توانید پله های موفقیت را سریعتر طی کنید و علاوه بر افزایش درآمدتان، جایگاه سازمانی و موقعیت شغلی خود را در میان همکاران و یا رقبای خود بهبود ببخشید امّا بازهم به سراغ آن نمی روید و تلاشی نمی کنید.

افراد همیشه برای خود بهانه هایی می آورند تا از تغییر اجتناب کنند؛ چرا که هنوزسختی ها و شرایط بد ناشی از انجام کارهای خود را خیلی بزرگ نمی بینند و همچنان می توانند شرایط موجود را تحمل نمایند. یک فرد سیگاری، اقدام به ترک سیگار نمی کند تا زمانی که به علت تنگی عروق قلب و یا مبتلا شدن به سرطان ریه در بیمارستان بستری شود و خود را در آستانه مرگ ببیند. یک کارمند اقدام به آموزش دیدن و بالا بردن مهارت های خود نمی کند تا زمانی که نیروی جدیدی با مهارت های بیشتر جای او را در شرکت بگیرد و او بی کار شود.

شاید یک ناظر بیرونی دلیل رفتارهای ما را درک نکند زیرا این رنج یا لذت در درون هر انسان است و برای هر فردی با فرد دیگر متفاوت می باشد.

 

مغز ما انسان ها هر عملی که انجام می دهد

برای فرار از یک رنج یا رسیدن به یک لذت است.

 

 

 

اگر می دانیم کاری درست است، چرا تلاشی برای انجام آن نمی کنیم؟

اگر ما می دانیم کاری درست است اما آن را انجام نمی دهیم به این دلیل است که یا هنوز رنج حاصل از عدم انجام آن برایمان بزرگ و قابل لمس نیست و یا انجام آن کار برایمان لذت کمی به همراه دارد (و یا انجام فعالیت های دیگر برایمان لذت بیشتری به همراه دارند).

برای مثال دانش آموزی که برای قبولی در کنکور تلاش مؤثری نمی کند، یا نمی تواند رنج حاصل از عدم قبولی در کنکور و احساس بدی را که در زمان اعلام نتایج تجربه خواهد کرد، درک کند و یا لذتی که بعد از قبولی در کنکور می خواهد به آن برسد، در ذهن او بسیار ناچیز و کوچک است؛ لذا برای قبولی در کنکور هیچ تلاشی نمی کند.

استفاده اهرم رنج و لذت در ایجاد انگیزه

 

 

اهرم رنج و لذت در تبلیغات

اهرم رنج و لذت موضوعی است که حتی در تبلیغات تلویزیونی هم از آن به شدت استفاده می کنند.

هر تبلیغی که شما در تلویزیون مشاهده می کنید برای تشویق و تحریک احساسات مخاطب، محصول یا خدمات خود را درکنار «فرار از یک رنج» و یا «رسیدن به یک لذت» معرفی می کند.

برای مثال در تبلیغات مایع ظرفشویی برای اثرگذاری بیشتر بر مخاطب، محصول خود را اینگونه معرفی می کند: این محصول با پوست شما سازگار است، بوی بد ظروف را از بین می برد، نیازی نیست مقدار زیادی از آن استفاده کنید(چند قطره کافیست) و… .  در حقیقت این تبلیغ ذهن مخاطب را برای فرار از رنج هایی مثل «آسیب رساندن به پوست دست» ، «بوی بد ظروف» ، «مصرف زیاد مایع و زود تمام شدن» تحریک می کند.

برای مثال دیگر در تبلیغ پفک چی توز، با آن که «پفک» هیچ ارتباطی با «موتور سیکلت» ندارد، اما در تبلیغ خود از موتور استفاده می کند تا حس لذت و هیجان موتور سواری را در مخاطب زنده کند و اینگونه در ضمیر ناخودآگاه آنها القا نماید که خوردن این پفک با هیجان و لذت زیادی همراه است.

 

حال که با قدرت و تأثیرگذاری اهرم رنج و لذت آشنا شده ایم، این سوال پیش می آید که چگونه می توانیم از این اهرم برای ایجاد انگیزه جهت انجام دادن و یا ترک یک کار، بهره ببریم؟

 

 

چطور از اهرم رنج و لذت استفاده کنیم؟

۱- یک کاغذ بردارید و داخل آن یک T بزرگ رسم کنی. در قسمت سمت راست آن بنویسید که در چند سال آینده اگر با این روند(با همین عادت ها، با همین مهارت ها، با همین رفتارها و…) پیش بروید چه شرایط بدی به سراغ شما خواهند آمد. این آینده نامناسب را تا می توانید برای خود بزرگ کنید. بنویسید که ممکن است چه بلاهایی بر سرتان بیاید، چه سرمایه هایی را از دست بدهید، با چه محدودیت هایی مواجه می شوید، چه چیزهایی را می توانستید بدست بیاورید اما نتوانستید، چه کارهایی را می توانستید انجام دهید اما نتوانسته اید و… .

۲- در قسمت سمت چپ T باید بنویسید با انجام این کار در چند سال آینده چه لذت هایی نصیبتان خواهد شد، چه اتفاقات خوبی را تجربه خواهید کرد، به چه چیزهایی دست پیدا می کنید، به چه اعتباری می رسید و چه جایگاهی نصیبتان می شود، درآمدتان به چه میزان خواهد رسید و… .

جدول استفاده اهرم رنج و لذت

به خاطر داشته باشید مواردی که می نویسید باید به قدری بزرگ و تأثیرگذار باشند که شما را به حرکت وادار کنند. نکته دیگری که باید به آن توجه داشته باشید اینست که این موارد باید در بازه طولانی مثلاً ۵ سال آینده در نظر گرفته شوند؛ زیرا انجام یا ترک عادت های ما امری زمانبر هستند و تاثیرات آنها ممکن است طی چند ماه یا حتی یک سال هم خیلی مشهود و انگیزه بخش نباشند.

در نهایت بعد از آنکه لیستی از جواب به این دو سوال نوشتیم، بایستی هر روز به مدت ۲۱ روز جواب هایمان را بخوانیم و به آنها فکر کنیم و موقعیت خودمان را در چند سال آینده بطور واضح تجسم کنیم. بهتر است این کار را هر صبح بعد از بیدار شدن از خواب و شب ها قبل از خوابیدن انجام شود.

 

 

به طور خلاصه گفتیم که…

پس به طور خلاصه گفتیم که هر رفتاری که از انسان ها سر می زند، حتی اگر از دید دیگران بی منطق و تعجب آور باشد، دلیل منطقی و توجیه شده ای در ذهن انجام دهنده آن وجود دارد. این رفتار در راستای رسیدن به یک لذت و یا فرار از یک رنج است.

اگر می خواهیم رفتاری را در خودمان نهادینه کنیم و یا عادتی را ترک نماییم باید با استفاده از اهرم رنج و لذت، ذهن خود را متقاعد کرده تا ما را در این مسیر همراهی کند.

 

پیشنهاد می کنم اگر در مسیر رسیدن به موفقیت گام بر می دارید، مقاله «اولین راز موفقیت» را هم مطالعه نمایید.

 

خواب راحت

چگونه خواب راحت تر و بهتری داشته باشیم؟

 

چگونه خواب راحت تر و بهتری داشته باشیم؟

خواب راحت! واژه‌ای که عده‌ای حتی از به زبان آوردن آن اکراه دارند و البته عده‌ای دیگر همچون عاشقی وابسته به معشوق، پیوسته به دنبال آن هستند.

چه از آن متنفر و فراری باشیم، چه به آن وابسته، قطعاً ساعاتی از شبانه‌روز ما را به خود اختصاص می‌دهد؛ برخی بیشتر و برخی کمتر.

خداوند بدن انسان را به‌گونه‌ای آفریده است که برای تجدیدقوای خود نیاز به خواب دارد. خواب، بدن انسان را منظم می‌کند و جان دوباره‌ای برای آغاز مجدد زندگی به او می‌بخشد.

بی‌خوابی بر روی حافظه، سیستم ایمنی بدن، افزایش خطر ابتلا به دیابت و بروز افسردگی تأثیر دارد. بی‌خوابی آنقدر دردناک است که در مواردی حتی از آن به‌عنوان شکنجه نیز استفاده می‌شود! البته خواب بیش‌ازحد نیز می‌تواند مانند بی‌خوابی مضر باشد و آسیب‌هایی به انسان وارد نماید.

میزان خواب برای هر شخص با توجه به ویژگی‌های او متفاوت است. به‌طورکلی برای بزرگ‌سالان بین ۶ تا ۸ ساعت خواب در شبانه‌روز پیشنهاد می‌شود اما این یک قانون کلی نیست و هر فردی متناسب با شرایط روحی و جسمی خود روزانه به میزان معینی خواب نیاز دارد که البته کیفیت خواب بسیار مهم‌تر از کمیت آن است.

 

 

چه کار کنیم تا بهتر و زودتر بخوابیم؟

در این مقاله سعی داریم مواردی را خدمت شما یادآور شویم تا خواب راحت و بهتری را تجربه نماییم:

۱- ذهن باید یاد بگیرید که رختخواب فقط جایی برای استراحت است نه کاری بیشتر از آن. لطفاً بیایید در رختخواب خود تلویزیون تماشا نکنیم، با تلفن صحبت نکنیم، موبایل به دست نگیریم و به حل مسائل و مشکلات روزمره نپردازیم.

۲- دوش گرفتن با آب گرم باعث از بین رفتن انقباض‌های عضلات می‌شود و سبب می‌گردد تا احساس سبکی و آرامش را در وجود خود احساس کنیم. لذا پیشنهاد می‌شود برای تجربه کردن خواب راحت ، در ساعات اولیه شب دوش آب گرم بگیریم.

۳- باید مطمئن شویم که زمان ورزش کردن به زمان خوابمان نزدیک نیست؛ زیرا ورزش دمای بدن را افزایش می‌دهد که این افزایش دما مانع بهتر خوابیدن می‌شود.

۴- از روغن‌های گیاهی معطر و آرامش‌بخش استفاده کنیم. می‌توانید چند قطره از این روغن‌ها را بر روی بالش خود بچکانید.

۵- نیکوتین و الکل از مواد محرک هستند و کسانی که از مصرف آن‌ها خودداری می‌کنند، راحت تر به خواب می‌روند.

۶- چند ساعت قبل از خواب از مصرف مواد کافئین دار مثل چای، قهوه و … خودداری کنید. چراکه این مواد مغز را فعال‌تر نگه می‌دارند و اجازه به خواب رفتن به آن نمی‌دهند.

۷- اگر کاملاً بیدار هستید و ذهنتان بیش از اندازه فعّال است، بهترین روش این است که از رختخواب بیرون آمده، از اتاق‌خواب خارج‌شده و مشغول به انجام کاری شوید. برای مثال می‌توانید کمی کتاب بخوانید یا چیزی بنویسید.

خواب راحت موجب شادابی

 

 

۸- از تصویرسازی ذهنی کمک بگیرید:

تصور کنید در هتلی بزرگ که صدها اتاق دارد مشغول کار هستید و کارتان این است که تختخواب‌ها را مرتب کنید، با ادامه کار خسته و خسته‌تر می شوید و کندتر کار می‌کنید، همین که خیلی خسته شدید آرزو می‌کنید که درروی یکی از تخت‌ها دراز بکشید و بی‌درنگ بخواب بروید.

۹- اگر مقدار وعده شام خیلی زیاد باشد، هضمش طولانی شده و دمای بدن را افزایش می‌دهد، درنتیجه ممکن است نیمه‌های شب از خواب بیدار ‌شوید.

برخی به‌اشتباه وعده شام را حذف می‌کنند و با شکم گرسنه به رختخواب می‌روند. خالی بودن شکم نیز از مواردی است که می‌تواند شما را بی‌خواب کند.

بهترین کار این است که مقدار مناسبی (نه خیلی زیاد و نه خیلی کم) از شام را سر شب میل کنید تا با مشکلات هضم و بی‌خوابی مواجه نشوید.

۱۰- دمای محیط در هنگام خواب یکی از موارد بسیار مهم است. معمولاً پیشنهاد می‌شود دمای اتاق روی ۲۱ تا ۲۳ درجه سانتی‌گراد (نه خیلی سرد و نه خیلی گرم) تنظیم شود.

۱۱- خوابیدن به پشت، بهترین حالت استراحت در شب است. خوابیدن به پشت مزایای زیادی دارد، ازجمله هم‌طراز بودن سر، گردن و ستون فقرات. به‌این‌ترتیب در طول شب فشار زیادی به کمر و ستون فقرات وارد نمی‌شود و درنتیجه در طول شب بیدار نمی‌شوید. علاوه بر این، این طرز خوابیدن مانع از ریفلاکس اسید معده می‌شود.

اگر می‌خواهید به پهلو بخوابید حتماً یک بالش کوچک بین دو پای خود قرار دهید تا به ستون فقراتتان فشار وارد نشود.

 

۱۲- از لوازم خواب مناسب استفاده کنید

لباس راحت و متناسب با فصل به تن کنیم؛ تشک و بالش مناسب با فیزیولوژی بدن خود انتخاب کنیم؛ محل مناسبی را برای خواب برگزینیم و … .

پوشیدن جوراب در زمستان در هنگام خواب یکی از نکات کوچکی است که می‌تواند از پایین آمدن دمای بدنتان جلوگیری کرده و شما را بی‌خواب نکند.

۱۳- در برخی از افراد چرت نیمروزی باعث بروز اختلالات خواب در شب می‌شود. لذا اگر شما هم جزء این دسته از افراد هستید، چرت نیمروزی را از برنامه روزانه خود حذف کنید.

۱۴- تجربیات نشان داده است، افرادی که برنامه منظمی برای خواب دارند، بدن خود را برنامه‌ریزی کرده‌اند تا در ساعت خاصی به خواب رود. لذا آن‌ها زحمت زیادی برای خوابیدن صرف نمی‌کنند.

۱۵- ساعتی قبل از خواب حتماً میزان روشنایی را کم کنید. چراکه با کم شدن روشنایی در شب، کم‌کم هورمون خواب در بدن ترشح می‌شود. سعی کنید از چراغ‌خواب استفاده نکنید و تاریکی مطلق را برگزینید چراکه خواب در تاریکی مطلق راحت‌تر اتفاق می‌افتد.

۱۶- تکنولوژی را قبل از خواب تعطیل کنید. نور آبی موجود در نمایشگرها (مانیتورها، تلفن‌های همراه و …) باعث اختلال در خواب می‌شود. لذا ساعتی قبل از خواب استفاده از آن‌ها را تعطیل کنید.

موبایل در رختخواب مانع خواب راحت است

 

۱۷-قبل از خواب زمان بسیار مهمی است

لذا با فکر کردن به مشکلات و تلاش برای پیدا کردن راه‌حل آن‌ها، به رختخواب نروید. قبل از خواب و خارج از رختخواب به آن‌ها فکر کنید و هرگاه احساس کردید این فرایند تمام شده است، به رختخواب بروید.

۱۸- گاهی وجود ساعت در جلو چشممان در محل خواب باعث می‌گردد هرلحظه آن را چک کنیم تا از مقدار زمانی که طول می‌کشد تا به خواب برویم مطلع بشویم. این امر سبب بروز استرس می‌شود و پروسه به خواب رفتن را به تعویق می‌اندازد. لذا ساعت را از محیط خواب خود دور کنید.

۱۹- استفاده از مخلوط شیر و عسل ولرم قبل از خواب می‌تواند آرامش‌بخش باشد و روند به خواب رفتن را تسریع کند.

۲۰- مصرف برخی از داروها مانند قرص‌هایی که افراد مبتلا به فشارخون مصرف می‌کنند، کورتون ها، داروهای کاهش چربی خون (مانند آتروستاتین) و… قبل از خواب باعث بروز مشکلات خواب مثل بی‌خوابی، کابوس دیدن و… می‌شود. لذا این داروها را در چند ساعت قبل از خواب استفاده کنید.

۲۱- اگر تمامی موارد بالا را رعایت کردید اما باز هم برای خوابیدن دچار مشکل هستید، حتماً به پزشک مراجعه نمایید. گاهی با مراجعه به پزشک و انجام آزمایش CBC به‌راحتی مشکل شما شناسایی و درمان می‌شود.

 

 

اگر تمایل دارید در آزمون کیفیت خواب شرکت کنید، روی لینک زیر کلیک کنید:

 

می خواهم در آزمون کیفیت خواب شرکت کنم

 

آزمون کیفیت خواب

آزمون کیفیت خواب

 

آزمون کیفیت خواب

همانطور که در مقاله «چگونه خواب راحت تر و بهتری داشته باشیم؟» بیان کردیم، میزان خواب و کیفیت آن بسیار حائز اهمیت است. لذا برای اینکه بدانید آیا خواب شما از کیفیت خوبی برخوردار است یا خیر، می توانید در آزمون کیفیت خواب شرکت کنید:

 

۱- برنامه مشخصی برای خوابیدن دارید؟

۱) اصلاً                  ۲)گاهی اوقات            ۳) معمولاً               ۴) اکثر مواقع              ۵) همیشه

 

۲- آیا در کمتر از ده دقیقه بعد از خاموش شدن چراغ‌ها به خواب می‌روید؟

۱) همیشه              ۲) اکثر مواقع             ۳) معمولاً               ۴) گاهی اوقات           ۵) به‌هیچ‌وجه

 

۳- آیا حدود ۶ تا ۸ ساعت در شبانه‌روز می‌خوابید؟

۱) اصلاً                  ۲)گاهی اوقات            ۳) معمولاً               ۴) اکثر مواقع              ۵) همیشه

 

۴- آیا پس از بیداری حس می‌کنید خسته هستید؟

۱) اصلاً                  ۲)گاهی اوقات            ۳) معمولاً               ۴) اکثر مواقع              ۵) همیشه

 

۵- آیا پس از بیداری حس می‌کنید که خوب خوابیده‌اید؟

۱) اصلاً                  ۲)گاهی اوقات            ۳) معمولاً               ۴) اکثر مواقع              ۵) همیشه

 

۶- آیا کسی که می‌تواند عادات خوابی شما را مشاهده کند، معتقد است که شما راحت نمی‌خوابید؟

۱) همیشه              ۲) اکثر مواقع             ۳) معمولاً               ۴) گاهی اوقات          ۵) به‌هیچ‌وجه

 

۷- به نظر اطرافیانتان شما یک خواب آسوده دارید و از اختلالات خواب مانند خروپف، تنفس با دهان و یا دیگر اختلالات خواب رنج نمی‌برید.

۱) اصلاً                  ۲)گاهی اوقات           ۳) معمولاً               ۴) اکثر مواقع              ۵) همیشه

 

۸- آیا به بیماری‌هایی همچون ایست تنفسی، انحراف حفره بینی، دندان‌قروچه و … مبتلا هستید؟

۱) اصلاً                  ۲)گاهی اوقات           ۳) معمولاً               ۴) اکثر مواقع              ۵) همیشه

 

۹- اگر در میانه‌های شب از خواب بیدار شوید، می‌توانید به‌سادگی دوباره به خواب بروید؟

۱) اصلاً                  ۲)گاهی اوقات           ۳) معمولاً               ۴) اکثر مواقع               ۵) همیشه

 

۱۰- آیا احساس می‌کنید به‌اندازه کافی نمی‌خوابید و بدن شما به خواب بیشتری نیاز دارد؟

۱) اصلاً                  ۲)گاهی اوقات           ۳) معمولاً               ۴) اکثر مواقع               ۵) همیشه

 

 

 

تحلیل آزمون کیفیت خواب

بعد از اینکه به سوالات بالا جواب دادید، دو عدد زیر را محاسبه نمایید. توجه داشته باشید که نمره هر سوال به همان میزان شماره پاسخ شما یعنی بین عدد ۱ تا ۵ است.

A : مجموع نمرات سؤالات فرد

B : مجموع نمرات سؤالات زوج

 

هرچه مقدار عدد A به عدد ۲۵ (ایده آل ترین حالت) نزدیک‌تر باشد از کیفیت خواب بهتری برخوردار هستید.(عددهای بالای ۱۸ قابل‌قبول هستند.)

همچنین مقدار عدد B هرچقدر بزرگ‌تر از عدد ۵ (کمترین عدد) نزدیک‌تر باشد از کیفیت خواب شما کاسته می‌شود. (عددهای زیر ۱۰ قابل‌قبول هستند.)

 

اگر تمایل دارید نکاتی درباره اینکه «چگونه خواب راحت تری داشته باشیم؟» مطالعه کنید، بر روی لینک زیر کلیک کنید:

چگونه خواب راحت تری داشته باشیم؟

استعداد یابی

استعداد یابی

 

استعداد یابی

همه ما انسان‌ها برای انجام هدف خاصی به این دنیا آمده‌ایم. خلقت هیچ‌کدام از ما بیهوده نیست. اگر در طول زندگی این احساس برای شما به وجود آمد که وجود من برای این دنیا و مردمان آن هیچ سودی ندارد، مطمئن باشید که در مسیر اشتباهی قدم برداشته‌اید.

خداوند در وجود همه ما انسان‌ها یک سری ویژگی‌ها و مهارت‌های منحصربه‌فردی قرار داده است که شاید در وجود هیچ‌کس دیگری این ویژگی وجود نداشته باشد و یا اگر هم وجود دارد به‌اندازه ویژگی ما قوی و خاص نباشد.

شاید اگر شما استعداد یابی نکنید و از این ویژگی‌هایتان در مسیر پیشرفت بشری استفاده نکنید، سال‌ها طول بکشد تا فردی با توانایی‌ها و استعدادهای شما پا در این دنیا بگذارد و خدمتی را که شما می‌بایستی انجام می‌دادید، او انجام دهد.

 

 

اما من که ویژگی خاصی ندارم!!!

 این ویژگی‌ها قرار نیست چیزهای خارق‌العاده و یا دور از ذهن باشد. ممکن است برخی از ویژگی‌هایی که برای ما خیلی بدیهی و معمولی به نظر می‌رسند، برای دیگران ویژگی خارق‌العاده‌ای باشد که آن‌ها به‌هیچ‌عنوان نمی‌توانند داشته باشند و یا حداقل کیفیت ویژگی آن‌ها به‌اندازه کیفیت ویژگی ما نباشد.

این ویژگی‌ها می‌تواند چیزهای ساده‌ای مثل خنداندن دیگران، داشتن روحیه لطیف، تیزبینی، داشتن حافظه قوی، داشتن قوای بدنی بالا، توانایی صحبت در جمع و … باشد.

چطور استعداد یابی کنیم؟

 

 

چطور این ویژگی ها رو پیدا کنم؟

یکی از راه‌هایی که می‌توانید این ویژگی‌ها را پیدا کنید توجه به علاقه‌مندی‌هایتان است. معمولاً افراد به کارهایی علاقه دارند که ویژگی‌های خوبی برای انجام آن کارها در وجودشان نهفته است.

راه دیگر این است که از اطرافیانتان کمک بگیرید و از آن‌ها بپرسید که به نظر آن‌ها شما چه ویژگی‌های بارزی دارید.

وظیفه هرکسی این است که این ویژگی‌ها و مهارت‌ها را در وجود خود کشف کند و تلاش نماید تا آن‌ها را تقویت کرده و در مسیر خدمت به جهان و مردم بکار گیرد.

هرکسی با پیدا کردن این ویژگی‌های منحصربه‌فرد و ایجاد کمی خلاقیت می‌تواند شغلی برای خود دست‌وپا کند و درآمد خوبی به دست آورد. چراکه وقتی یک فرد با استفاده از ویژگی‌هایی که در درون خود دارد و به آن علاقه‌مند نیز هست، با توان و قوای بالایی در آن حوزه وارد می‌شود و می‌تواند تحول‌آفرینی کند و در ازای آن درآمد خوبی هم به دست آورد.

 برای مثال هستند کسانی که با استفاده از توانایی خنداندن علاوه بر ایجاد نشاط و شادی در جامعه درآمد خوبی از این راه به دست می‌آورند.

همچنین هستند هنرمندانی که به خاطر روحیه لطیفشان آثاری خلق می‌کنند و به فروش می‌رسانند و یا سخنرانانی که با استفاده از ویژگی سخنرانی خود علاوه بر آموزش و آگاه‌سازی مردم کسب درآمد می‌کنند.

 

 

استعداد یابی (کشف استعداد ها)

برای اینکه بتوانیم زودتر استعدادها و توانایی‌های درونی‌مان را کشف کنیم، در این بخش چند سؤال مطرح می‌شود که فکر کردن و پاسخگویی به آن‌ها می‌تواند به روند استعداد یابی ما کمک شایانی کند:

 

۱- در کودکی و در مقطع راهنمایی چه درس‌هایی را بیشتر دوست داشتید؟

۲- کدام معلمتان را در دوران راهنمایی و دبیرستان بیشتر دوست داشتید؟

۳- در کدام درس‌ها نمرات بهتری می‌گرفتید؟

۴- به کدام بازی‌ها بیشتر علاقه داشتید؟

۵- دوستان دوران راهنمایی و دبیرستان در کدام درس‌ها از شما کمک می‌خواستند؟

۶- از اطرافیان (اطرافیان عاقل و مُوَجَه) دوران کودکی خود سؤال کنید در زمان کودکی در چه زمینه‌هایی استعداد داشتید؟

۷- خودتان به این بیندیشید که در کودکی چه استعدادهایی داشتید؟

۸- در کودکی دوست داشتید وقتی بزرگ شدید چه شغلی داشته باشید؟(واقعاً چه چیزی دوست داشتید؟)

۹- در حال حاضر به نظر خودتان چه استعدادهایی دارید؟

۱۰- از اطرافیان (اطرافیان عاقل و مُوَجَه) حال حاضر خود سؤال کنید به نظر آن‌ها در حال حاضر چه استعدادهایی دارید؟

۱۱- در حال حاضر اطرافیان شما برای حل چه مسائلی به شما مراجعه می‌کنند و از شما مشورت می‌گیرند؟

۱۲- اگر هیچ محدودیتی نداشتید، مایل بودید در چه زمینه‌ای علم و یا تجربه خود را بالا ببرید؟

۱۳- چشمان خود را ببندید و تصور کنید هیچ محدودیت مالی ندارید. حال فکر کنید چه شغلی را برای خود انتخاب می‌کنید و به چه فعالیت‌هایی می‌پردازید؟

۱۴- چشمان خود را ببندید و به ۲۰ سال آینده بروید. اگر چه‌کارهایی در ۲۰ سال گذشته انجام داده باشید از خودتان رضایت خواهید داشت؟

 

از طریق لینک زیر می توانید سوالات بالا را در قالب یک فایل PDF دانلود نمایید:

دانلود PDF

امواج مغزی

امواج مغزی و بهره‌گیری از آن‌ها

 

امواج مغزی و بهره‌گیری از آن‌ها

ما انسان‌ها در طول شبانه‌روز با ۴ فرکانس مغزی (امواج مغزی) مهم سروکار داریم:

۱- امواج آلفا

۲- امواج بتا

۳- امواج تتا             

۴- امواج دلتا

 

ذهن ما به‌صورت خودکار این امواج را وابسته به شرایط و حالات مختلف، تغییر می‌دهد.

هرکدام از این امواج ویژگی‌های مختص به خودشان را دارند که در ادامه توضیح می‌دهیم.

اما دلیل اینکه به این مبحث می‌پردازیم این است که با دانستن ویژگی آن‌ها می‌توانیم در مسیر رسیدن به موفقیت، از این ویژگی‌ها استفاده کنیم و سرعت پیشرفت خود را افزایش دهیم. شاید بپرسید چطوری؟

با ما همراه باشید تا از راز آن‌ها باخبر شوید.

 

 

موج بتا (β)

در طول شبانه‌روز بیشترین موج از امواج مغزی که با آن سروکار داریم «موج بتا» می‌باشد. در حالت بیداری کامل فرکانس امواج مغزی بین ۱۲ تا ۲۷ سیکل در ثانیه متغیر است که به آن «موج بتا» می‌گویند. در این حالت ضمیر خودآگاه کنترل مغز را بر عهده گرفته و ضمیر ناخودآگاه در دسترس نمی‌باشد و به کار خود مشغول است؛ اکنون‌که شما در حال مطالعه این مطلب هستید امواج مغزی شما روی این فرکانس قرار دارند. وقتی مغز روی این فرکانس قرار بگیرد معمولاً بر روی فعالیت‌های منطقی نیم‌کره سمت چپ مغز متمرکز می‌شویم.

اگر در حالت بیداری توجه و تمرکز شما بر روی موضوعی قرار بگیرد و غرق در آن بشوید، مغز به‌صورت خودکار امواج مغزی را تغییر می‌دهد و روی موج دیگری تنظیم می‌شود. وقتی توجه خود را از آن موضوع برمی‌دارید و به حالت عادی برمی‌گردید، مغز شما مجدداً امواج خود را تغییر داده و به فرکانس بتا بازمی‌گردد.

ترس، امید، خشم، شادی، خستگی، نگرانی، شادابی، استرس و … همگی در این فرکانس مغزی ملموس هستند. تمام داده‌هایی که وارد مغز می‌شود در حالت فرکانس بتا پردازش شده و در مغز جای می‌گیرند.

 

ویژگی های امواج مغزی

 

 

موج آلفا (α)

زمانی که چشمان خود را می‌بندید و در وضعیت آرامش کامل ذهنی، جسمی و روحی قرار می‌گیرید، امواج مغزی وارد فرکانس موج آلفا می‌شوند. فرکانس این موج نصف فرکانس امواج بیداری کامل یعنی حدوداً بین ۸ تا ۱۲ سیکل در ثانیه است.

بهترین زمان برای درک بهتر این امواج مغزی زمانی است که در حالت خواب‌وبیداری هستید. در هر بار خوابیدن این امواج را دو بار تجربه خواهید کرد؛ یک‌بار لحظاتی قبل از خواب و یک‌بار لحظاتی بعد از بیدار شدن. طول زمانی که مغز بر روی این فرکانس تنظیم می‌شود بسیار کوتاه و زودگذر است.

 

 

اهمیت موج آلفا

در میان تمامی امواج مغزی، موج آلفا از اهمیت بالایی برخوردار است؛ زیرا علی‌رغم زمان کوتاه آن، در این فرکانس، ضمیر خودآگاه ما خاموش شده و ضمیر ناخودآگاه ما در دسترس قرار می‌گیرد و ما می‌توانیم آن را برنامه‌ریزی کنیم. همچنین در این فرکانس هردو نیمکره مغز فعالیت دارند و دارای بهره هوشی بالاتری هستیم لذا یادگیری و القا پذیری در ما بیشتر می‌شود.

چون در این فرکانس ضمیر خودآگاه خاموش شده است، اطلاعاتی که وارد مغز می‌شوند بدون پردازش و به‌دوراز هرگونه فیلتر شدن در آن جای می‌گیرند.

در هیپنوتیزم و مراقبه‌ها با انجام تکنیک‌های مختلف امواج مغزی را به این فرکانس هدایت می‌کنند تا بتوانند با تلقینات آرامش‌بخش یا جملات تأکیدی بر روی ضمیر ناخودآگاه تأثیرگذاری کنند.

اگر در حالت بیداری کامل (زمانی که بر روی موج بتا هستید) تمام توجه و تمرکز خود را بر روی موضوعی بگذارید درحالی‌که متوجه آنچه در پیرامون خود می‌گذرد نشوید (برای مثال غرق در خواندن یک کتاب بشوید) امواج مغزی شما بر روی فرکانس آلفا می‌رود و ضمیر ناخودآگاه شما در دسترس قرار می‌گیرد و از آن موضوعی که توجهتان بر روی آن است (مثلاً مطالب آن کتاب) تأثیر می‌گیرد.

امواج آلفا از حدود یک و نیم سالگی در بچه‌ها تولید می‌شوند و با تکامل این امواج، قدرت فراگیری مغز نیز بیشتر می‌شود. در ۶ و ۷ سالگی بیشترین امواج مغز، امواج آلفا هستند. به همین خاطر است که کودکان در این سن قدرت یادگیری بیشتری دارند.

 

 

موج تتا (θ)

 در موج تتا فرکانس امواج مغزی به ۳ تا ۸ سیکل در ثانیه کاهش می‌یابد. اگر مدت‌زمانی که مغز بر روی وضعیت آلفا قرار دارد طولانی شود، برای رفتن به یک خواب آماده می‌شویم. در دقایق اولیه خواب، امواج مغز بر روی موج تتا قرار می‌گیرند.

موج تتا در خلاقیت و درک شهودی و حسی، تمرکز درونی و حافظه نقش مهمی دارد. در افراد مبتلا به اختلال بیش فعالی، افزایش غیرطبیعی دامنه موج تتا منجر به زمان واکنش کند و ناتوانی در یادگیری می‌شود. این امواج در کودکان تا سن ۱۳ سالگی در حالت بیداری هم دیده می‌شوند. ولی در بزرگسالان پس از وارد شدن به خواب ظاهر می‌گردد.

 

انواع امواج مغزی

 

 

موج دلتا (Δ)

این امواج که کندترین امواج مغزی انسان هستند، فرکانسشان زیر ۳ سیکل در ثانیه است. با تغییر فرکانس مغز از موج تتا به موج دلتا ما وارد یک خواب عمیق می‌شویم؛ به‌عبارت‌دیگر می‌توان گفت خواب عمیق ما زمانی اتفاق می‌افتد که امواج مغزی بر روی موج دلتا قرار گیرند. در این حالت فعالیت ضمیر خودآگاه ما به صفر می‌رسد و ضمیر ناخودآگاه ما کنترل کامل بدن را به دست می‌گیرد.

در برخی از مراتب هیپنوتیزم (هیپنوتیزم بسیار عمیق) نیز می‌توان فرکانس مغزی را تا این حد پایین آورد و به ضمیر ناخودآگاه دسترسی پیدا کرد.

قرار گرفتن مغز بر روی این موج باعث رسیدن به آرامش و تجدیدقوای بدنی فرد می‌شود.

افرادی که خستگی بیش‌ازحد و یا مشغولیت فکری زیاد دارند نمی‌توانند وارد این موج شوند و درنتیجه بعد از خواب احساس شادابی و نشاط ندارند.

موج غالب در نوزادان زیر ۶ ماه موج دلتا است که در شرایط طبیعی با افزایش سن از دامنه این موج کاسته می‌شود.

(توجه: از دیدگاه علوم نورولوژی مغز دارای امواج دیگری مانند گاما، SMR و … می‌باشد که برای ما اهمیت زیادی ندارند و لذا به آن‌ها نپرداختیم. امواجی که برای ما در حوزه موفقیت مهم هستند شامل همین ۴ موج می‌باشد)

 

 

سخن آخر:

شما برای رسیدن به موفقیت می‌توانید از ویژگی‌های مغز و امواج آن کمک بگیرید. برای این کار از با استفاده از ویژگی‌های ضمیر ناخودآگاه و امواج آلفا، ضمیر ناخودآگاه خود را مطابق با خواسته‌ها و نیازهای خود برنامه‌ریزی کنید تا سرعت رسیدن به موفقیتتان بالا رود.

 

 


اگر تمایل دارید کلام خود را به یک عصای جادویی تبدیل کنید، پیشنهاد می کنم حتماً حتماً در دوره حرفه ای و جامع هوش کلامی شرکت کنید.

از طریق لینک زیر می نمانید با سرفصل ها و موضوعات این دوره بیشتر آشنا شوید:

 

توضیحات دوره حرفه ای و جامع هوش کلامی

هوش کلامی

 

بد نیست به ویدئو زیر هم نگاهی بیندازید: