کتاب راه نفوذ بر دلها

کتاب راه نفوذ در دلها

هفته پیش بعد از تدریس در مدرسه به کتابخانه رفتم تا کتاب راه نفوذ بر دل‌ها را امانت بگیرم و در این مقاله به شما معرفی کنم. این کتاب یک جعبه ابزار کامل برای تقویت جذابیت است که شخصاً هر بار دستم به آن ‌می‌رسد نگاهی به آن می‌اندازم.

 

برای رسیدن به اوج باید جذابیت داشته باشید. این از همه چیز و هیچ چیز ساخته شده است. اراده و تلاش، منظره نگاه، طرز راه رفتن، اندازه‌های بدن، طرز صدا، راحتی بیان. نیازی به این نیست که جذاب باشید، به زیبا بودن هم نیازی نیست، به تنها چیزی که نیاز دارید جذبه است.

 

پاراگراف بالا بخشی از کتاب بی‌نظیر نفوذ بر دل‌ها است که این نقل قول را از سارا برنهاردت آورده بود. به این جمله دقت کنید «به زیبا بودن هم نیازی نیست، به تنها چیزی که نیاز دارید جذبه است»! معنای واقعی این جمله را زمانی فهمیدم که یکی از معروف‌ترین بازیگران کشورمان از چشم اکثر مردم افتاد!

این سلبریتی معروف با اینکه زیبا هستند اما با کلام خود، حرفی زدند که باعث رنجش مردم زیادی شد. از آن موقع، هر زمان که صحبتی از او در جمع می‌آوریم چندان تعریف خوشایندی از او نمی‌شنوم. دوست داشتم این کتاب راه نفوذ بر دل‌ها را او بدهم که محبوبیت خود را بهتر حفظ کند. ما با کلام خودمان دیگران را عاشق خود یا از خود متنفر کنیم و حتی اگر چهره زیبا هم داشته باشیم به مرور عادی می‌شود و دیگر مانند کلام و رفتار ما اثرگذار نخواهد بود.

بسیار خوب خوانندگان عزیز، اگر خوشگل هستید که خوش به حالتان اگر هم چهره معمولی دارید (مانند من)، دلخور نباشید. تنها روی مهارت‌های ارتباطی و هوش کلامی خود کار کنید تا به تدریج خودتان متوجه معجزه آن در زندگیتان باشید (مانند من).

 

راه نفوذ در دلها

 

کتاب راه نفوذ بر دلها شامل چه مطالبی می‌شود؟

این کتاب را برایان تریسی نوشته است و ۳۹ فصل دارد! اما نترسید هر فصل تنها سه الی چهار صفحه و خیلی کوتاه کوتاه هستند. نکته جالب در رابطه با این کتاب هم همین است. می‌توانید مواقعی که قبل از سرکار رفتن صبحانه می‌خورید یکی از فصل‌های آن را بخوانید، یا در کیف خود بگذارید و در مترو، اتوبوس یا زمان‌های خالی خود در محل کار یک فصل آن را بخوانید.

نکات ریز و جالبی در کتاب راه نفوذ بر دل‌ها خواهید خواند که شما را به فکر فرو خواهد برد. خودم زمانی که این کتاب را می‌خواندم به اشتباهات ارتباطی خود مانند ارتباط چشمی پی بردم و واقعاً خجالت کشیدم. امیدوارم شما هم همین طور شوید! منظورم این است که کتاب برایتان مفید واقع شود و به بهبود روابطتتان کمک کند.

 

خلاصه کتاب راه نفوذ بر دلها

در این بخش سه قسمت مهم از کتاب را برایتان آورده‌ام که شخصاً برای خودم جالب و کاربردی بودند:

 

فصل ۱۲: متمایل کردن سر

 

اعتماد به نفس بیش از مزاح و بذله گویی به مکالمه می‌افزاید. (لا روش فوکالد)

 

حرکتی که با بدن و سرتان ایجاد می‌کنید، تأثیر فوق العاده‌ای روی سایرین دارد. جیم ران در این باره یک خاطره جالب دارد:

سال‌ها قبل زنم، بدون آنکه من بدانم، توله سگ کوچکی را خرید و به خانه آورد. البته قصد نداشت بدون مشورت من این کار را بکند، اما این توله را دیده بود و از آن خوشش آمده بود. وقتی آن شب به خانه آمدم، توله کوچک را به من نشان داد. توله بسیار با نمکی بود. زانو زدم که او را از نزدیک ببینم، اما سگ به من پرید و لبم را پاره کرد. به غیر از آن روز که آشنایی ما بد شروع شد، بعد از آن مشکلی با هم نداشتیم.

من اغلب، انگار که حرف‌هایم را می‌فهمید، با او حرف می‌زدم. وقتی با او حرف می‌زدم، سرش را به سمتی خم می‌کرد. رفتارش به گونه‌ای بود که انگار دنیای ما را درک می‌کند. عقل سلیم به ما می‌گوید که این غیر ممکن است، اما حالتش به گونه‌ای بود که انگار حرف‌های ما را میفهمد. اما به هر صورت، و در قالب انسان‌ها، اگر وقتی کسی با شما صحبت می‌کند، سرتان را خم کنید، در او احساس بهتری ایجاد می‌کنید. این حالت شما برای شخص صحبت کننده بسیار خوشایند است.

 

کتاب در مورد نفوذ کلام

 

 

فصل ۲۸ از کتاب راه نفوذ بر دلها:

 

استفاده بیش از اندازه از اصوات، گیرایی را از میان می‌برد.

 

فقرا سریع حرف می‌زنند و بدنشان را زیاد تکان می‌دهند تا جلب نظر کنند. اما اغنیا آرام حرف می‌زنند و آرام حرکت می‌کنند، آن‌ها نیازی به جلب کردن توجه شما ندارند. این کار را قبلاً انجام داده‌اند.  (مایکل کین)

سخنرانان کم تجربه و عصبی و آن‌هایی که آمادگی لازم برای سخنرانی ندارند، اغلب در فاصله حرف زدن‌هایشان بیش از حد لزوم از اصواتی مانند آها، اوم، آه و غیره استفاده می‌کنند. معمولاً هدفشان این که فرصتی را برای فکرکردن به دست آورند. این اشخاص در واقع به دیگران می‌گویند گوش کنید، حرف من تمم نشده است. اما برای شنوندگان این اصوات هرگر جالب نیست. اشخاصی که صحبت می‌کنند لازم است تا حد امکان خودشان را از این کلمات خلاص کنند.

مشکل اینجاست که ما خیلی از اوقات درباره موضوع اطلاعات زیادی داریم اما وقتی از ما می‌خواهند چند دقیقه راجع به آن حرف بزنیم چیزی به ذهنمان نمی‌رسد. برای برطرف شدن این مشکل باید مغز خود را به سریع و تند صحبت کردن عادت دهیم.

در دوره هوش کلامی تمرینات مخصوصی به شرکت کنندگان می‌دهیم که هر روز انجام می‌دهند و به مرور این مشکل حل می‌شود. ضمن اینکه مهارت‌های جذاب‌تری مانند حاضرجوابی و متقاعدسازی را یاد می‌گیرند.

 

فصل ۳۳ کتاب راه نفوذ بر دلها:

 

توپ را در زمین آن‌ها نگه دارید.

 

گفتگو مانند بازی تنیس است. شما در نقش آن تنیس بازی هستید که می‌خواهید در بازی توپ را حفظ کند. مانند یک مربی تنیس باید توپ را چنان بفرستید که شاگردتان بتواند به آن برسد و به آن ضربه بزند. هر چه این بازی بیشتر طول بکشد برای شاگرد شما ارزشمندتر است.

یکی از بهترین راه‌های حفظ گفت‌و‌گو این است به موضوعی که مطرح کرده‌اید بچسبید. مثلاً اگر درباره غذا حرف می‌زنید، می‌توانید بگویید: «این ساندویچ را مزه کرده‌اید؟ خیلی خوشمزه است!».

مخاطب شما جواب می‌دهد و شما دوباره صحبت می‌کنید، سوال جدیدی مطرح می‌سازید: «من باید مراقب دور کمرم باشم. شما چه غذاهایی ترجیح می‌دهید؟».

و با همین ترتیب پیش بروید. شاید برای هر کسی این کار و حفظ جریان گفت‌وگو راحت نباشد. برای انجام این تکنیک شما باید بتوانید موضوعات مختلف را به هم ربط دهید که مسیر مکالمه را در دست خود بگیرید. در دوره هوش کلامی این مهارت را با انجام تمرینات خاصی به شرکت کنندگان یاد می‌دهیم تا هیچ موقع حرف کم نیاورند.

 

خلاصه کتاب راه نفوذ بر دلها

 

سخن آخر

امیدوارم که این مقاله برایتان مفید باشد و نهایت استفاده را از آن ببرید. کتاب راه نفوذ بر دلها یک کتاب کوتاه و مفید است که به شدت به موثرتر شدن روابط شما کمک می‌کند و تنها محدودیت آن خواست و اراده شماست.

اما باز هم این کتاب برایتان کافی نخواهد بود چرا که اول از هر چیز باید هوش کلامی خود را تقویت کنید که بتوانید نکات کتاب را به کار ببرید: مانند باز کردن سر صحبت، حفظ جریان گفت و گو، حسن جویی و… . با شرکت در دوره هوش کلامی، یک بار برای همیشه مشکلات کلامی خود را برطرف کنید تا آن کلام رویایی که دوست دارید را بسازید. مجموعه ایرج شرفی با بیش از ۵ سال تجربه تخصصی در زمنیه هوش کلامی در خدمت شما خواهد بود. برای اطلاعات بیشتر روی لینک زیر کلیک کن.

 

حاضر جوابی و هوش کلامی

 

مخاطب شناسی در سخنرانی

مخاطب شناسی در سخنرانی| مخاطب را میخکوب کن

می‌دانید سخنرانی بدون مخاطب شناسی، مانند چیست؟ مانند خوراندن دانه گندم به گربه! مگر گربه دانه گندم می‌خورد؟ معلوم است که نمی‌خورد، گربه گوشت دوست دارد. اگر گوشت را از راه دور به گربه نشان دهیم، از آسمان هفتم هم به سمت پایین می‌پَرَد تا گوشت را بگیرد. اما یک کیسه گندم به اون نشان دهیم اصلا کَکَش هم نمی‌گَزَد. مخاطب ما هم مانند گربه است و علایق و نیاز و خواسته‌های خودش را دارد. طبیعی است که به غیر از آن‌ها به چیز دیگری توجه نشان ندهد. مخاطب شناسی در سخنرانی بستگی به هنر ما و هوش کلامی ما دارد که باید به نحو احسنت از آن در سخنرانی و حتی صحبت‌های روزمره‌مان استفاده کنیم.

در ادامه مقاله با مخاطب شناسی اصولی در سخنرانی آشنا می‌شویم. اما فعلاً نخوانید و قبل از خواندن ادامه مقاله، به یکی از خاطرات خود فکر کنید. تا کنون پیش آمده برای فردی از دردها و خواسته‌های خود حرف بزنید اما اهمیت و توجه خاصی نشان ندهد؟ فکر می‌کنید چرا توجه نکرده و چکار می‌کردید توجه می‌کرد؟

در ادامه مقاله، یاد می‌گیریم که چطور کلام خود را با نیازها و خواسته‌های مخاطب گره بزنیم که تحت هر شرایطی حرف ما خریدار داشته باشد.

 

مخاطب شناسی در سخنرانی

 

مخاطب شناسی در سخنرانی یعنی یافتن قلاب‌های سخنرانی

مخاطب شناسی در سخنرانی یک موضوع ساده اما فوق المهم است! فکر نمی‌کنم نیازی به گفتن باشد که مخاطب یعنی چه؟ می‌دانیم مخاطب یعنی کسی که به صحبت‌های منِ سخنران گوش می‌دهد و البته فقط به این خط و جمله ختم نمی‌شود بلکه شامل جزئیات زیادی می‌شود.

مخاطب علاوه بر چشم و گوش، سن سال دارد، نیازها و علایق خاص خود را دارد، از یک سری چیزها می‌ترسد و نگرانی‌های خودش را دارد، به نظرتان دیگر چه ویژگی‌هایی دارد؟ شغل و خانواده و … . مخاطب شناسی در سخنرانی یعنی یافتن این موارد و درک کردن آن‌ها و رعایت کردن آن‌ها.

اگر بدانیم مخاطب از چه موضوعاتی خوشش می‌آید می‌توانیم موضوع خود را به آن ربط دهیم تا توجه او را بیشتر جلب کنیم. اگر بدانیم نگرانی‌هایش شامل چه موضوعاتی می‌شود می‌توانیم تأثیرگذارتر صحبت کنیم.

هر کدام از ویژگی‌های مخاطب خودش یک قلاب است که با استفاده از آن‌ها می‌توانیم مرحله به مرحله مخاطب را تا انتهای سخنرانی با خود همراه کنیم. مخاطب شناسی تنها در سخنرانی نیست که کاربرد دارد بلکه در هر زمینه‌ای برای تاثیرگذاری روی مخاطبان از این نکته استفاده می‌کنند. در دنیای بازاریابی به مخاطب شناسی می‌گویند طراحی پرسونای مخاطب! و از آن برای افزایش فروش استفاده می‌کنند.

 

ضرورت مخاطب شناسی در سخنرانی

 

اگر مخاطب شناسی را بلد باشید در هر زمینه‌ای چه خانوادگی، شغلی و … موفق‌ترخواهید بود چون می‌دانید چطور مخاطب را تحت تاثیر قرار دهید. البته افراد زیادی این مهارت را ندارند چون استفاده از پرسونا تنها با هوش کلامی امکان پذیر است. افرادی که هوش کلامی بالایی دارند تنها با کلام خود می‌توانند یک کشور را با خود همراه کنند و سرنوشت افراد زیادی را تغییر دهند مانند گاندی، نلسون ماندلا و …. . اگر ما هم در حد خودمان و آدم‌های اطرافمان از کلاممان استفاده کنیم قطعاً روابط بهتر و زندگی بهتری خواهیم داشت.

 

با این کار سخنرانی خود را خراب کنید!

با انجام کارهای زیر، دیگر مخاطبان ما آن مخاطبان سابق نمی‌شوند:

برای کودکان دیوان مولانا را تفسیر کنیم،

برای بزرگسالان شعر اردک تک تک، تک تک اردک بخوانیم،

برای خانم‌ها نحوه پنچرگیری تریلی را توضیح دهیم،

به آقایان پیشنهادات آشپزی و فرزندپروری ارائه دهیم،

و… .

دیگر تا همین جا کافیست که به اندازه کافی کفش و گوجه به سمتمان پرتاب شود! غیر از این هم انتظاری نباید داشت آخر کودک چه می‌داند دیوان مولانا چیست؟ یا مثلاً خانم‌ها چه علاقه‌ای به پنچرگیری تریلی دارند؟ آقایان آنقدر مشغول شغل خود هستند که فرصت آشپزی یا فرزند پروری ندارند! اینجاست که باید گفت هر سخن جایی و هر نکته مکانی و هر موضوعی مخاطبی دارد!

یکی از کاربردهای مخاطب شناسی در سخنرانی دقیقاً برای جلوگیری از همچین اتفاقات ناخوشایند است. واقعاً هیچ چیز بدتر از این نیست که با تمام وجود با مخاطب صحبت کنی اما او به تو توجه نکند! شناخت مخاطب به ما کمک می‌کند که نقاط عطف موضوع خودمان را با علایق مخاطب پیدا کنیم و توجه او را به صحبت‌های خود گره بزنیم. البته هزار و یک حُسن دیگر هم دارد:

  • انتقال بهتر و سریع‌تر مطالب (می‌گویید چطور؟ در ادامه یکی از تجارب خودم را می‌گویم)
  • آمادگی بهتر محتوا از قبل
  • ایجاد انگیزه بیشتر در مخاطب
  • تقویت تاثیر کلام
  • برقراری ارتباط موثر با مخاطبان

 

تجربه خودم از مخاطب شناسی

تقریباً دو ماه پیش در یکی از کلاس‌هایم یک مسأله شیمی را باید برای دانش آموزانی که سطحی بسیار مبتدی داشتند توضیح می‌دادم. رشته این دانش آموزان مدیریت خانواده بود و از ریاضی فراری بودند! موضع خواندن مسأله ناگهان جرقه‌ای به ذهنم خورد! سریع یک مثال خرید گوجه و پیاز و نحوه اندازه گیری جرم آن‌ها آوردم و مسأله را توضیح دادم. نتیجه باورکردنی نبود، همه دانش آموزان همان لحظه مسأله را متوجه شدند.

مخاطب شناسی در سخنرانی کاری بود که من در لحظه به کار بردم و توانستم یک موضوع سخت را برای سرسخت‌ترین دانش آموزانم توضیح دهم. واقعاً شناخت مخاطب کمک می‌کند نافذتر باشیم و در لحظه منظور خود را شفاف و درست به مخاطب برسانیم.

داستان گویی یکی از قوی‌ترین تکنیک‌های هوش کلامی است که کلام ما را به شدت جذاب و اثرگذار می‌کند. اما متاسفانه افراد زیادی را می‌بینم که داستان تعریف نکردنشان بهتر از تعریف کردنشان است! یعنی اگر تعریف نکنند بهتر است چون نمی‌دانند چطور یک داستان را جذاب تعریف کنند. شرکت کنندگان ما در دوره هوش کلامی با آموزش و تمرین این مهارت فوق العاده را کلام خود می‌افزایند.

 

حاضر جوابی و هوش کلامی

 

مخاطب شناسی در سخنرانی با روشی حرفه‌ای

اگر می‌خواهید مخاطب شناسی در سخنرانی را به صورت حرفه‌ای به کار ببرید، نکات زیر را مو به مو انجام دهید:

  • تعداد مخاطبان
  • جنسیت مخاطبان
  • سن مخاطبان
  • شغل مخاطبان
  • تحصیلات مخاطبان
  • فرهنگ غالب مخاطبان
  • انتظار مخاطبان

 

مخاطبان شما چند نفر هستند؟

سخنرانی برای ۱۰ نفر با سخنرانی برای ۱۰۰ نفر تفاوت دارد، مثلاً در سخنرانی ۱۰۰ نفره ما باید به مثال‌های بیشتری مجهز باشیم چون احتمال زیادتری دارد که سوالات بیشتری از ما پرسیده شود. از طرفی جلب توجه ۱۰۰ نفر مخاطب به خلاقیت بیشتری نیاز دارد و شاید نیاز باشد با سوال پرسیدن دائم آن‌ها را در جریان سخنرانی نگه داریم. بنابراین تعداد مخاطبان برای مخاطب شناسی در سخنرانی مهم است و نباید به هیچ عنوان آن را فراموش کرد.

مخاطبان شما خانم هستند یا آقا؟

نحوه سخنرانی برای خانم با آقایان فرق دارد و باید به تفاوت این دو مورد خیلی اهمیت داد. خانم‌ها به مباحث فنی خیلی علاقه ندارند اما برعکس به موضوعات ارتباطی و خانواده اهمیت می‌دهند. برای خانم‌ها باید با احساس‌تر و لطیف‌تر صحبت کرد. در حالی که برای آقایان باید دلیل و منطق بیشتری ارائه کرد و می‌توان مثال‌های فنی مانند رانندگی و پنچرگیری تریلی مطرح کرد!

اگر جنسیت شما با مخاطبان یکسان باشد کار کمی راحت است اما در حالت دیگر شاید راحت نباشیم و در عین حال برای جذابیت سخنرانی، راهکار مناسبی پیدا کرد. اگر یک آقا بخواهد با مخاطبان خانم مانند آقا رفتار کند و شوخی‌های مردانه باشد، از دیدِ خانم‌ها خیلی بی‌ادب به نظر می‌رسد و اگر یک خانم بخواهد با همان احساسات زنانه در مقابل آقایان صحبت کند، اصلاً جدی گرفته نمی‌شود! می‌بینید که مخاطب شناسی در سخنرانی چقدر نجات بخش است!

 

میانگین سنی مخاطبان چند است؟

یک سخنران عالی کسی است که می‌تواند یک مطلب را هم برای کودک ۶ ساله و هم فرد ۴۰ ساله توضیح دهد طوری که هر دو متوجه موضوع شوند! سخت‌ترین و هنرمندانه‌ترین قسمت سخنرانی همین است و یک سخنران زمانی می‌تواند خود را سخنران توانمند و تاثیرگذار بداند که این ویژگی را داشته باشد.

برای مخاطب شناسی در سخنرانی حتماً و حتماً میانگین سنی مخاطبان را جویا شوید. من برای سخنرانی در جمع افراد ۴۰ ساله از آهنگ‌های سنتی و نام هنرمندانی مانند داریوش ارجمند استفاده می‌کنم که مخاطبان با آن‌ها آشنایی و خاطره دارند!

زمانی که میانگین سنی مخاطبان را بدانید، می‌توانید از مثال‌های مناسب‌تری استفاده کنید و تعامل و همراهی مخاطبان را با خود بیشتر کنید. آیا می‌دانید چطور از تکنیک‌های هیپنوتیزم کلامی استفاده کنید که مخاطبان را راحت‌تر متقاعد کنید بدون آنکه خودشان بدانند!

یک سری جملات خاص وجود دارد که عجیب مخاطب را تحت تأثیر قرار می‌دهد و درخواست ما را راحت‌تر می‌پذیرند، مثلاً خودم زمانی که به اداره می‌روم و از آقای مطلب زاده که مسن هستند، درخواستی داشته باشم می‌گویم «من هم جای دختر کوچک شما!». یا سر کلاس به شاگردانم می‌گویم «خواهرای کوچیک خودم»!

 

تعداد و جنسیت مخاطبان

 

اگر مخاطب شناسی در سخنرانی را انجام می‌دهید حتماً از عبارت خاصِ مخاطب برای هیپنوتیزم کلامی استفاده کنید، مثلاً عبارت «من جای دختر شما» برای مخاطبان سن بالا مناسب است نه افرادی که از شما کوچک‌تر هستند. هوش کلامی یعنی توجه به همین جزئیات کلامی ریز!

 

حاضر جوابی و هوش کلامی

 

مخاطبان در کدام دسته شغلی قرار دارند؟

یکی دیگر از موضوعات مهم برای مخاطب شناسی در سخنرانی، شغل مخاطبان است. قطعاً سخنرانی برای یک دندان پزشک با سخنرانی برای استاد دانشگاه متفاوت است. برای مخاطبان رسمی مانند اساتید دانشگاه باید رسمی و لفظ قلم صحبت کنیم اما برای جمعِ استارت آپ‌ها باید خودمانی صحبت کنیم و مانند خودشان اصطلاحات تخصصی و انگلیسی به کار ببریم. اگر هم مخاطبان شغل‌های متفاوتی داشتند، باید متن سخنرانی حالت عمومی داشته باشد که همه را تحت پوششش قرار دهد.

 

تحصیلات مخاطبان در چه سطحی است؟

یک شب که تعدادی از آشنایان و فامیل‌ها را به شام دعوت کرده بودیم. هنگام شستن ظرف‌ها با دخترها می‌گفتیم و می‌خندیدیم. من چون بچه درس خوان بودم و ریاضی خوبی داشتم، از اصطلاحات درسی استفاده می‌کردم مثلا می‌گفتم «آره فلانی مثل نیرو محرکه هستش و انگیزه میده». همان موقع عروسِ عمه‌ام گفت «اینقدر درس می‌خونی که حرف زدن عادیت هم فیزیک و ریاضیه».

آن لحظه زیاد به حرف‌های من نخندیدند اما مطمئنم اگر در جمع دوستان خودم اینطور حرف بزنم صد در صد می‌خندند چون خودشان هم مانند من خوره فیزیک و ریاضی هستند.

مخاطب شناسی در سخنرانی به تحصیلات مخاطبان هم مربوط می‌شود و باید هم سطح با آن‌ها صحبت کنیم. اگر سطح تحصیلات آن‌ها از ما بیشتر است شاید بد نباشد کمی درباره تخصص آن‌ها مطالعه کنیم تا اصطلاحات آن‌ها را یاد بگیریم. اگر هم سطح تحصیلاتشان پایین‌تر است، از مثال‌های آشنا استفاده کنیم. هم سطح خودمان هم باشند که دیگر غمی نداریم!

 

سطح تحصیلات مخاطبان

 

مخاطبان چه فرهنگ غالبی دارند؟

یکی از حساس‌ترین بخش‌های مخاطب شناسی در سخنرانی، همین فرهنگ است. اگر به این نکته دقت نکنیم ممکن است ندانسته باعث آبروریزی شویم! چه بسا چیزهایی که در یک فرهنگ عادی است اما در فرهنگ دیگر شرم‌آور. حتی اگر برای سخنرانی بهترین محتوا را هم آماده کرده باشید، اما بی دقتی در این مورد تمام زحمات شما را به باد می‌هد!

قبل از سخنرانی حتماً کمی در محیط مخاطبان گشت و گذار کنید و گپ و گفت خودمانی با آن‌ها داشته باشید تا با آن‌ها آشنا شوید. از تکنیک حسن جویی که یکی از بهترین تکنیک‌های هوش کلامی است برای ارتباط سازی استفاده کنید.

 

مخاطبان چه انتظاری از شما دارند؟

اگر تمام نکات قبلی را برای مخاطب شناسی در سخنرانی رعایت کرده باشید، دیگر مشکلی وجود ندارد و تنها کاری که باید انجام دهید ارائه یک محتوای عالی و با کیفیت است. محتوایی تکراری نباشد، سطحی نباشد، کاربردی باشد و خودتان آن را تجربه کرده باشید. انتظار مخاطبان از شما همین است که بعد از سخنرانی شما، چیزی به آن‌ها اضافه شود.

 

انتظار مخاطب از سخنران

 

می‌دانی چطور دل مخاطب را به دست آوری؟

دیروز یک جمله زیبا خواندم:

آنقدر روی شخصیت خودت کار کن که اگه با یک نفر دو دقیقه حرف زدی، تا دو ساعت به تو فکر کنه!

افرادی که کاریزماتیک هستند خوب می‌دانند چطور دل دیگران را به دست آوردند. یک فرد کاریزماتیک لزوماً ظاهر زیبا ندارد اما ذهن زیبا دارد. می‌تواند خوب صحبت کند، خوب ارتباط بگیرد، عاقل است، مشاوره می‌دهد، دانش بالایی دارد، با تجربه است و… بقیه را شما بگویید.

می‌بینید اگر ما هر چه بیشتر مطالعه کنیم، آموزش ببینیم، خوب صحبت کنیم، مهارت ارتباط برقرار کردن بلد باشیم، خیلی راحت می‌توانیم دل مخاطب را به دست آوریم. آدم‌های بزرگ حرف‌های اثرگذار می‌زنند.

 

بنر هوش کلامی

بنر هوش کلامی

 

 

بهترین راه مخاطب شناسی در سخنرانی

شما دو راه برای مخاطب شناسی در سخنرانی دارید:

  • فرصت کافی برای تحقیق دارید
  • فرصت کافی برای تحقیق ندارید

بسیار خوب در حالت اول باید از فرصت خود استفاده کنید و با مخاطبان قبل از سخنرانی ارتباط بگیرید. اگر حضوری باشد بهتر است اما با استفاده از شبکه‌های مجازی این کار راحت شده و می‌توانید با سوال پرسیدن و کامنت گرفتن از آن‌ها اطلاعات بگیرید. یک فرم هم پر کنند عالی می‌شود.

در حالت دوم باید متن سخنرانی خود را به چند حالت و با مثال‌های مختلف آماده کنید و در نهایت در شروع و حین سخنرانی با سوال پرسیدن از مخاطبان آرام آرام با آن‌ها آشنا شوید و محتوای مناسبِ آن‌ها را ارائه دهید.

در هر حالت باید مهارت ارتباط سازی داشته باشید و با تکنیک‌های خاصی از مخاطبان اطلاعات بگیرید که این امر نیازمند هوش کلامی بالاست: اینکه چگونه سوال بپرسیم، گاهی شوخ طبعی کنیم، حاضرجواب باشیم و… .

ما در مجموعه ایرج شرفی با بیش از ۵ سال سابقه آموزش و تدریس در زمینه هوش کلامی تخصصی، به شما کمک می‌کنیم این مهارت فوق العاده را به دست آورید و زندگی دلخواه خود را بسازید و از روابط خود لذت ببرید. برای کسب اطلاعات بیشتر روی دوره هوش کلامی کلیک کنید.

در دست گرفتن جمع و صحبت کردن در جمع

در دست گرفتن جمع با ۹ تکنیک ساده

شرکت‌ کننده‌های دوره هوش کلامی آنقدر این سوال را پرسیدند «چجوری حرف بزنم و جمع رو در دست بگیرم؟» که تصمیم گرفتیم یک مقاله جداگانه برای آن بنویسیم حتی اگر از آسمان سنگ ببارد! که حق هم دارند چون در دست گرفتن جمع فقط یک مهارت نیست بلکه خود قدرت است و ارزش آموزش دیدن را دارد.

خوب فکر کنید، شما هم تا به حال افرادی را دیده‌اید که در دست گرفتن جمع برای آن‌ها آب خوردن است. هر کلمه از حرف‌هایشان انگار میخ دارد چون مخاطب را میخکوب نگه می‌دارد. کسی بین کلام آن‌ها نمی‌پَرَد و شش دانگ حواسشان به صحبت‌های آن‌هاست. فرمان جمع را در دست می‌گیرند و ذهن مخاطبان را با خود به هر طرف بخواهند می‌کشانند. یک طنز می‌گویند و همه می‌خندند، یک استدلال میاورند و همه از ته دل تحسینشان می‌کنند! عصای معجزه‌گر که می‌گویند یعنی این!

چند وقت پیش یک ویدئو از یک پسربچه منتشر شد که فضای مجازی را پُر کرده بود. خودتان ویدئوی او را ببینید که چطور با سن کم اما محکم و قوی حرف می‌زند و پلیس و مسئولان با حیرت به او گوش می‌دهند:

 

 

حال که ویدئو را دیدید چهره کودک را بهتر در خاطر دارید یا افراد دیگر که آنجا بودند؟ می‌بینید مهارت در دست گرفتن جمع چه قدرتی دارد و چطور باعث درخشش و محبوبیت ما می‌شود.

پیشنهاد نمی‌کنم ادامه مقاله را بخوانید مگر آنکه واقعاً بخواهید تکنیک‌های صحبت کردن در جمع را یاد بگیرید و از آن‌ها بهره ببرید و زندگی بهتر و لذت‌ بخش‌تری برای خود بسازید. هر نکته در ادامه این مقاله حاوی مهم‌ترین نکات هوش کلامی و فن بیان است که شاید جای دیگر نخوانده باشید. امیدواریم همان طور که برای ما نتیجه بخش بوده، برای شما هم باشد.

 

مزایای مهارت صحبت کردن در جمع

 

خودت را بپذیر

ما تا زمانی که خودمان را نپذیریم و با خودمان کنار نیاییم نمی‌توانیم در جمع صحبت کنیم و همیشه نگران قضاوت‌های دیگران هستیم. متأسفانه یکی از مشکلات اصلی ما هم این است که دائم نگران این هستیم دیگران من را چطور می‌بینند، درباره من چه فکر می‌کنند، نکند من را  مسخره کنند و… . مطمئن باشید با این طرز فکر باید حسرت در دست گرفتن جمع را با خود به دیار باقی ببریم!

قضاوت یک بخشی از ذات ذهن آدم است همه آدم‌ها تصمیم‌هایشان را با قضاوت می‌گیرند، نه فقط من یا شما بلکه حتی آدم‌های نخستین! اجداد غارنشین ما زمانی که از غار خارج می‌شدند و با فردی از قبیله دیگر مواجه می‌شدند باید او را قضاوت می‌کردند تا بدانند دوست است یا دشمن، تا با او ارتباط بگیرند یا به او حمله کنند.

ما خودمان مگر دیگران را در ذهنمان قضاوت نمی‌کنیم؟ همانطور که ما حق داریم قضاوت ذهنی داشته باشیم، دیگران هم همین حق را دارند. این دیدگاه به تقویت عزت نفس ما کمک می‌کند. به شخصه زمانی که کاری را در معرض دید دیگران قرار می‌دهم، از یک تکنیک برای کم شدن استرس خودم استفاده می‌کنم:

با مخاطبان همدلی می‌کنم و خود را جای آن‌ها می‌گذارم که کنجکاوانه به من نگاه می‌کنند و گوش می‌دهند نه خصمانه! حتی اگر هم مسخره‌ام کنند، من باز هم به کار خودم ادامه می‌دهم چون از درستی کارم مطمئن هستم و می‌دانم که قرار نیست همه از من خوششان بیاید، مگر من از همه خوشم می‌آید؟

 

عزت نفس برای صحبت در جمع

 

بلدی خوب استدلال کنی؟

مخاطب عزیز، ما همگی انسان هستیم و صاحب عقل و فکر به همراه یک حافظه که از کودکی تا کنون تبدیل به انباری از اطلاعات و تجربه شده است. منطق دیدنی نیست اما همیشه در پشت صحنه تصمیم گیری‌های ما نقش بازی می‌‌کند. بگذارید اینطور بگویم که در صورتی مخاطب حاضر می‌شود به صحبت‌های ما گوش دهد که واقعاً یک ساختار استدلال گونه در بیان ما وجود داشته باشد.

اگر از هر دری صحبت کنیم و راجع به موضوعات بی‌ربط صحبت کنیم، دیگر فاتحه در دست گرفتن جمع را باید خواند! چون دیگر مخاطب برای ما تره هم خورد نمی‌کند و با خودش می‌گوید «چه آدم پوچ و بی‌هدفیه…. بلد نیست حرف بزنه»! البته ببخشید که اینطور می‌گویم اما واقعیت است!

برای اینکه منطقی و سنجیده صحبت کنیم باید ابتدا خودمان درست فکر کنیم! بله… فکر کردن. مهارتی که متأسفانه اکثراً نداریم و خیلی از تصمیمات خود را تحت تأثیر قضاوت‌‌ها و نظرات دیگران می‌گیریم. فردی که صاحب فکر باشد صلاح خود را بهتر از هر فرد دیگری می‌داند، از طرفی دیگران را بهتر می‌تواند راهنمایی کند و مشاوره دهد. چنین فردی واقعاً شایسته در دست گرفتن جمع است.

در مقاله بداهه گویی چند الگو معرفی کرده‌ایم که در این زمینه به شما کمک می‌کند.

 

قبل از صحبت کردن خوب فکر کن

 

از زبان مخاطب حرف زدن و نیازهاشو ودغدغه هاشو بگو

کارتون تام و جری را به احتمالِ خدا درصد دیده‎اید که گربه برای گرفتن موش یک تله طراحی می‌کرد و داخل آن هم یک تکه پنیر می‌گذاشت. بوی پنیر هم به مشام موش ناقلا می‌رسید و مجبور می‌شد برای خوردن آن وارد تله شود و به دام می‌افتاد (البته در کارتون تام و جری موشِ خیلی زرنگ بود و دم به تله نمی‌داد). صحبت کردن در جمع هم باید همینطور باشد.

میخواهیم جمع را در دست بگیریم بسیار خوب اما باید قلابش هم در دست مبارکمان باشد! این قلاب چیزی نیست جز نیاز‌ها، خواسته‌ها و آرزوهای مخاطب! اگر گوش می‌خواهید که به حرف‌های شما گوش دهد پس شما هم لطف کنید و صحبت خود را با نیاز و خواسته مخاطب گره بزنید. آن وقت ببینید که شش چشمی و شش گوش به شما توجه می‌کند!

 

راز در دست گرفتن جمع

 

مهارت ارتباط موثر

آنتونی رابینز یکی از بزرگترین سخنرانان انگیزشی در جهان است که بعید می‌دانم او را نشناسید. این مرد شریف و موفق در زندگی سختی‌های زیادی کشید تا به ثروت زیادی برسد. مهم‌ترین عامل موفقیت و شهرت او، مهارت حیرت انگیز او در سخنرانی‌هایش است. سخنرانی که چه عرض کنم، بمب انرژی بگویم بهتر است! می‌دانید که افراد پرانرژی سریع دیگران را دور خود جمع می‌کنند و در دست گرفتن جمع برایشان راحت‌تر است.

آقای آنتونی راز سخنرانی خود را اینگونه بیان می‌کند:

من سخنرانی نمی‌کنم بلکه ارتباط می‌گیریم.

نمی‌دانم چرا اکثراً موقع سخنرانی یا صحبت در جمع، مانند ربات می‌شویم و خیلی خشک و کتابی صحبت می‌کنیم؟! اگر شما هم می‌خواهید مخاطب شما را تحویل نگیرد و بلند شود برود، همین کار را کنید. اما پیشنهاد می‌کنم تأثیرگذار باشید دقیقاً مانند آنتونی! مخاطبان را مانند دوست صمیمی خود بدانید و خیلی راحت (ریلکس) سخن بگویید! سؤال بپرسید، شوخی کنید، داستان بگویید و… البته در ادامه این موارد را بیشتر توضیح می‌دهم.

اما یکی از رازهای خودم را می‌خواهم فاش کنم، رازی که همیشه کمکم می‌کند تا دل دیگران را به دست آورم و به خواسته‌هایم برسم! حُسن جویی! تا می‌توانید هوشمندانه و غیر مستقیم در صحبت‌هایتان از مخاطب تعریف و تمجید کنید. البته حُسن جویی هر چه غیر مستقیم‌تر باشد مؤثرتر است!

 

بهترین روش صحبت کردن در جمع

 

مثال آوردن و داستان گویی

مثالی که پسر بچه در فیلم به کار بُرد را یادتان هست؟ مقایسه هزینه دارو با درآمد مزرعه ارز دیجیتال! مثال‌ها واقعاً اهرم‌های عالی هستند و کمک می‌کند موضوع خیلی سریع و راحت در ذهن مخاطب جا بیفتد. البته مثال زدن هم خودش یک پا هنر است! خودتان را عادت دهید که در صحبت‌هایتان مثال بیاورید، مخصوصاً داستان. اصلاً خود داستان گویی به تنهایی برای در دست گرفتن جمع کافیست البته به شرطی که داستان گویی جذاب را بلد باشیم.

چند روز قبل از نوشتن این مقاله به همراه همکارم و خانواده ایشان به تئاتر کمدی رفتیم که از شدت خنده یادم رفت خوراکی‌هایم را بخورم! حین رفتن که در ماشین نشسته بودیم همکارم یک لطیفه خنده دار را برایم تعریف کرد که من خنده‌ام نگرفت. همان موقع خواهرش گفت «ای بابا تو هم نمی‌تونی یک داستانو قشنگ تعریف کنی و فقط خرابش می‌کنی». واقعاً دوست داشتم آن لحظه مقاله داستان گویی جذاب را به همکار عزیزم تقدیم کنم اما فرصت نشد هر چند برایش لینک را می‌فرستم.

 

روش درست صحبت کردن در جمع

 

زبان بدن

پسربچه فیلم با اینکه روی ولیچر نشسته بود اما زبان بدن او عالی بود، سرشار از اعتماد به نفس. یکبار دیگر فیلم را ببینید که چقدر ارتباط چشمی قوی با مأمور پلیس برقرار می‌کند و کاملاً محترمانه نظر خود را ابراز می‌کند. دست‌هایش را خیلی خوب حرکت می‌دهد و گارد ندارد دقیقاً مناسب برای در دست گرفتن جمع. قول می‌دهم اگر این زبان بدن را نداشت، مأمور پلیس اصلاً به او گوش نمی‌کرد و با خود می‌گفت «بابا این بچس… جدی نگیرش».

فکر کنم شما که این مقاله را می‌خوانید تا کنون چندین میلیون بار شنیده‌اید که زبان بدن ۵۵ درصد از اثر پیام را شامل می‌شود. یعنی ۵۵ درصد از پیام گوینده به عهده زبان بدن اوست و اگر در این مورد سهل انگاری کند اثر کلامش را نابود می‌کند.

در رابطه با زبان بدن در سایت مقالات متعدد داریم خدا را شکر! می‌توانید هر کدام را خواستید بخوانید زبان بدن چشم، دست، پا و… . در کل خلاصه وار می‌گویم که هنگام صحبت کردن در جمع، به زبان بدن خود آگاه باشید و بدانید که در لحظه بدن شما چه پیامی را انتقال می‌دهد.

 

تاثیر زبان بدن در طریقه درست صحبت کردن در جمع

 

صدای رسا و واضح

صدای رسا… صدای رسا… صدای رسا… . متأسفانه خیلی‌ از افراد کنترل آگاهانه‌ای روی صدای خود ندارند یا خیلی آرام صحبت می‌کنند یا خیلی بلند! لحن که جای خود دارد و می‌بینیم که اکثراً در حالت عادی لحن مناسب نداریم. برای در دست گرفتن جمع باید صدا پرانرژی و لحن آمیز باشد.

بهترین تمرین برای تقویت صدا و لحن، خواندن کتاب داستان‌های کودکانه است. همزمان با خواندن صدای خود را ضبط کنید و دقیقاً دیالوگ شخصیت‌های داستان را با لحن مناسب ادا کنید. سپس صدای خود را گوش کنید و لحن خود را بررسی کنید. البته از دوستان یا نزدیکان هم می‌توانید کمک بگیرید.

 

طنز پردازی

موفق‌ترین افراد برای در دست گرفتن جمع، شوخ طبع‌ترین افراد است (قال ثریا شکری پور). کافیست به اینستاگرام نگاهی بیاندازیم و می‌بینیم که کمدین‌ها تعداد فالوئر بیشتر، لایک و کامنت بیشتری دریافت می‌کنند! البته از قدیم الایام کمدین‌ها برای مردم دوست داشتنی و جذاب بوده‌اند و فکر کنم نام چارلی چاپلین حالا حالاها فراموش نشود.

اما واقعاً چرا طنز آنقدر قدرتمند و جذاب است؟ چون شوخ طبعی نشانه هوش کلامی بالاست و افراد شوخ طبع همیشه باهوش و بازیگوش به نظر می‌آیند! به نظر خودم اگر فردی فقط شوخ طبع باشد، ۹۰ درصد مسیر جذابیت را گذرانده است. البته شوخ طبعی هم کار راحتی نیست و با اینکه همه دوست داریم طناز و خوش مشرب باشیم، اما اکثراً از نداشتن چنین مهارت جادویی رنج می‌بریم و با دیدن افراد شوخ طبع در دورهمی‌ها، حسرت می‌خوریم.

خبر خوبی برایتان دارم البته آرام باشید، ما در مقاله چگونه دیگران را بخندانیم، رازهای طنزپردازی را فاش کرده‌ایم. حتماً مطالعه کنید اگر می‌خواهید واقعاً دنبال در دست گرفتن جمع هستید.

 

اصول صحبت کردن در جمع با استفاده از شوخ طبعی

 

فن بیان

در دست گرفتن جمع بدون داشتن فن بیان خوب، ممکن است آیا؟ خیر و تا به اینجا هر چه گفتیم، همه فن بیان بود! صداسازی، داستان گویی، زبان بدن و… . نکته مهم این است که در فضای مجازی دوره فن بیان و سخنرانی زیاد و انتخاب بین آن‌ها سخت شده است. حتی افراد زیادی را می‌شناسم که چندین دوره مختلف را شرکت می‌کنند و نتیجه نمی‌گیرند.

مشخص است که آموزش دیدن بدون تمرین کردن هیچ فایده‌ای ندارد و تنها به اطلاعات ما اضافه می‌کند که چیزی جز ادعا هم ندارد! مهارت و لذت تحسین شدن فقط با تمرین و ممارست به دست می‌آید. تمامی مطالبی که در این مقاله خواندید را به عمل بکشانید تا معجزه آن‌ها را ببینید و از زندگی لذت بیشتری ببرید. برای اینکه با یکی از بهترین تمریناتِ در دست گرفتن جمع آشنا شوید، روی دوره هوش کلامی کلیک کنید.

 

روانشناسی انواع خنده

روانشناسی انواع خنده | فریب هر خنده‌ای را نخور!

قبل از آشنایی با روانشناسی انواع خنده، یکبار که در اینستاگرام گشت می‌زدم، چشمم به عکس یک خانم بازیگر معروف و اصطلاحاً سلبریتی افتاد که کنار یک خانم دیگر ایستاده بود. هر دو لباس‌های زیبایی به تن داشتند اما خانمِ کناری، چهره طبیعی و بدون عمل داشت. نکته جالب برایم نحوه خندیدن خانم سلبریتی بود که کاملاً نشان از خنده زورکی داشت. گویا به اجبار و تعارف کنار آن خانم عکس انداخته بود. شاید اگر جای آن خانمِ کناری بودم، هیچگاه اجازه انتشار این عکس را نمی‌دادم! تا کسی فکر نکند من به اجبار خودم را به آن سلبریتی آویزان کرده‌ام!

هر خنده‌ای واقعاً خنده نیست گاهی اوقات یک خنده می‌تواند از گریه غم انگیزتر یا از ناسزا شنیدن خشمگینانه‌تر باشد. خنده یکی از لحظه‌ای‌ترین حالات زبان بدن است که برای تشخیص درست آن باید همان لحظه اول را در نظر گرفت. در غیر این صورت مخاطب بعد از چند لحظه می‌تواند احساسات خود را کنترل و پشت خنده پنهان کند.

اگر با روانشناسی انواع خنده آشنا باشیم، آدم‌های اطراف خود را بهتر می‌شناسیم که کدام‌ها واقعاً دوست ما هستند و کدام‌ها نیستند. در ادامه با ۸ مورد از انواع خنده آشنا می‌شویم که در روانشناسی خنده بسیار رایج هستند چون ما آدم‌ها خودمان در طول روز بارها استفاده می‌کنیم و می‌بینیم.

 

فایده آشنایی با روانشناسی انواع خنده

 

خنده از نظر روانشناسی

روانشناسان زحمتکش، خنده را اینگونه تعریف کرده‌اند: «خنده یک رفتار طبیعی در انسان است که هنگام شادی بروز پیدا می‌کند». اما این فقط یک روی سکه است و دلیل خندیدن فقط شادی نیست بلکه می‌تواند از عصبانیت، ناراحتی و غم هم باشد. تا کنون برای شما پیش آمده که از موضوعی ناراحت باشید اما بخواهید با خنده، احساسات خود را پنهان کنید؟

مهم‌ترین دلیل خنده، مشاهده تناقض است، یعنی ما معمولاً زمانی می‌خندیم که با اتفاقی غیر منتظره مواجه شویم. غیر منتظره از این نظر که با منطق و دانش قبلی ما اصلاً جور نباشد و در این حالت ذهن دستور خنده می‌دهد تا حال خود را متعادل کند.

یکبار یک فیلم سینمایی جالب دیدم که مردی ثروتمند ورشکسته شد و تمام ثروتش جلوی چشمانش از بین رفت. چنان خُشکش زده بود که فرقی با مجسمه نداشت. ناگهان شروع به خندیدن کرد، خنده‌های بلند و عمیق که اصلاً هم حس خوبی به من نداد چون کاملاً مشخص بود از شدت عصبانیت می‌خندید.

واقعاً جالب است که یک خنده می‌تواند چقدر معنا داشته باشد و یک ریز حالت مهم است که کمتر کسی به آن آگاه می‌باشد. در ادامه با ما همراه باشید و با ۸ نوع خنده در روانشناسی انواع خنده آشنا شوید.

 

خنده محبوب سیاستمداران

در این خنده، لب‌ها کشیده اما بسته هستند و دندان‌ها دیده نمی‌شوند. معنای مرموز مانندی دارد و معمولاً سیاستمداران به این نوع لبخند علاقمند هستند و در عکس‌ها با این لبخند دیده می‌شوند. پیام این لبخند این است «من از چیزی باخبرم که برای تو اهمیت خاصی دارد اما من آن را فاش نمی‌کنم»!

اگر یک مجله موفقیت را ورق بزنید و به قسمتی که مطالبی مربوط به رازهای کسب ثروت است برسید مشاهده می‌کند که در عکس‌ها، مردان موفق با لبان کشیده لبخند می‌زنند که با لبخندشان به شما می‌گویند «من راز موفقیت را کشف کرده‌ام اما به شما نمی‌گویم! خودتان باید کشف کنید».

 

خنده با لب‌های بسته

 

البته اگر این لبخند با یک نگاه مهربان همراه باشد، حالت مودبانه دارد و نشان می‌دهد که «من برای تو احترام قائل هستم». به شخصه از روانشناسی انواع خنده، این نوع لبخند را مؤثرتر دیده‌ام.

 

مردان دقت کنند

این نوع لبخند معمولاً توسط زنانی که نمی‌خواهند نشان دهند که از کسی خوششان نمی‌آید بکار می‌رود و جالب است که بیشتر مردان این معنا را نمی‌فهمند. زنان با این لبخند می‌خواهند عدم تمایل خود را نشان دهند. این لبخند همچنین به معنای رد یک پیشنهاد می‌باشد.

 

خنده اجباری

آن خانم سلبریتی که ابتدای مقاله مثال زدم را یادتان هست؟ لبخند او هم دقیقاً زورکی و اجباری بود! خنده اجباری با خنده واقعی تفاوت دارد و می‌توان به کمی دقت آن را تشخیص داد.

پروفسور پل اکمان روشی را ایجاد کرده است که به وسیله آن می‌توان از طریق روش‌های کدگذاری چهره، لبخندهای جعلی را از واقعی تشخیص بدهند. در روانشناسی انواع خنده، دروغین بودن خنده را می‌توانید از نشانه‌های زیر تشخیص دهید:

  • لبخند دروغگو معمولاً سریع‌تر روی صورت نقش می‌بندد
  • مدت طولانی‌تری نگه داشته ‌می‌شود.
  • لبخند‌های دروغین معمولاً در یک طرف صورت بیشتر نمایان می‌شوند.

 

خنده واقعی

زمانی که لذت واقعی را احساس می‌کنید، از طریق بخشی از ناخودآگاه پردازش‌هایی صورت گرفته، تغییرات در گونه‌ها، چین و چروک اطراف چشم و دهان و پاییم آمدن ابروها صورت می‌گیرد که برای تشخیص مورد استفاده قرار می‌گیرد. البته باید به این نکته اشاره کرد که در یک خنده واقعی، فاصله میان ابرو و پلک رو به پایین و کمی شیب‌دار است.

در واقع روانشناسی انواع خنده، خنده واقعی را اینطور معرفی می‌کند: «لب‌ها به سمت بالا کشیده شوند طوری که گوشه‌های چشم کمی چروک و گونه‌ها برجسته‌تر شوند.

 

تفاوت خنده دروغین و واقعی در روانشناسی خنده

 

لبخند زدن در عشق

پژوهش رابرت پرو-وین نشان می‌دهد که در زمان نامزدی و انتخاب همس، این خانم‌ها هستند که همیشه لبخند بر لب دارند. در واقع در این گونه روابط هر چه آقا بیشتر بتواند خانم را به خنده بیاندازد در نظر خانم‌ها جذاب‌تر است. ریشه این جذابیت شاید در این است که قابلیت خندان دیگران نشانه قدرت محسوب می‌شود و خانم‌ها نیز مردان مقتدر را بیشتر می‌پسندند.

مطالعات نشان می‌دهد که خانم‌ها بیشتر به سمت مردانی جذب‌ می‌شوند که شوخ طبع باشند و آن‌ها را بیشتر می‌خندانند و مردان به سمت خانم‌هایی جذب می‌شوند که به حرف‌های آن‌ها می‌خندند. البته خانم‌های شیرین زبان دل‌رباتر هستند.

 

نحوه جذابیت آقایان و خانم‌ها با خنده

 

خنده هیجان انگیز (با دهان باز)

امروز که باشگاه بودم، روی تردمیل می‌دَویدم که ناگهان صدای قهقه چند نفر را پشت سرم شنیدم و توجهم جلب شد. نمی‌دانم مربی چه گفته بود که شاگردانش از خنده در حال انفجار بودند. همگی با دهان باز و چشمانی اشک‌بار (از شدت خنده) می‌خندیدند.

خنده هیجان انگیزه در لحظه اتفاق می‌افتد و تأخیر ندارد. در این خنده، فرد آنقدر شاد و هیجان زده است که با دهان باز، بلند می‌خندد. این خنده بسیار مسری و شادآور است و دیگران را هم به خنده می‌اندازد.

 

معنای خنده با دهان باز در روانشناسی خنده

 

خنده تمسخر آمیز

در روانشناسی انواع خنده، این لبخند نشان دهنده نوعی احساسات متضاد در فرد می‌باشد که در هر طرف صورت ممکن است نشان داده شود. برای درک بهتر این نوع لبخند، به تصاویر زیر نگاه کنید.

در تصویر ۱ ابروی سمت چپ بالا رفته، عضلات زیگوماتیک باعث بالا رفتن گونه‌ چپ شده تا نوعی لبخند در سمت چپ صورت نمایان شود در حالیکه در سمت راست ابروها پایین افتاده و گونه و لب به سمت پایین کشیده شده تا حالت اخم و عصبانیت ایجاد کند. اگر یک خط وسط تصویر بکشید متوجه می‌شوید که هر طرف صورت یک حس متضاد را منتقل می‌کند. بازتاب سمت چپ صورت در تصویر ۳ و بازتاب سمت راست در شکل ۲ مشخص شده است. این لبخند پیچ خورده، پیام تمسخر را برای فرد مقابل دارد.

 

پوزخند زدن

 

لبخند همراه با نگاه به چپ و راست و بالا

در این نوع لبخند، فرد در حالیکه سرش را پایین گرفته با لب‌های خندان بسته به طرف بالا نگاه می‌کند و فرد را مانند کودکی شاد و بازیگوش نشان می‌دهد. این لبخند در تمام دنیا محبوب مردان است، در روانشناسی انواع خنده دلیلش این است که وقتی خانمی با این روش لبخند می‌زند مرد حس پدرانه پیدا می‌کند و احساس حمایت از این زن به او دست می‌دهد.

 

 

چکار کنیم مخاطب واقعاً بخندد؟

نشاندن گل لبخند بر چهره دیگران کار سختی است همانطور که گریاندن و رنجاندن دیگران کار راحتی می‌باشد. ما با کلام خود می‌توانیم دیگران را متقاعد کنیم، بخندانیم و عاشق خودمان کنیم. البته برعکس این کار هم شدنی است اینکه با کلام خود باعث شویم دیگران از ما متنفر شوند، از چشم دیگران بیافتیم و حتی برای ما تره هم خورد نکنند. جا نماند که یک عده هم هیچکدام از این کارها را نمی‌کنند و بی‌تفاوت هستند. اما انتخاب با خودمان است و می‌توانیم از کلام خود بهتر استفاده کنیم و راحت‌تر به خواسته‌های خود برسیم یا اینکه همین روال عادی را پیش برویم مانند هزاران آدم دیگر!

 

بهترین روش خندان دیگران

ما با انواع خنده در روانشناسی انواع خنده آشنا شدیم و اگر می‌خواهیم آن خنده واقعی حتی با دهان باز را چهره مخاطب بنشانیم، می‌توانیم از قدرت شوخ طبعی خود استفاده کنیم. افراد زیادی دوست دارند که شوخ طبع باشند اما نمی‌دانند چطور اینطور باشند! برای تقویت قوه طنز، تنها یک راه وجود دارد «تقویت هوش کلامی».

شما با تقویت هوش کلامی خود، حاضرجواب‌تر، نافذتر، جذاب‌تر، خوش مشرب‌تر، شوخ طبع‌تر و متقاعد کننده‌تر خواهید شد چرا که دیگر می‌دانید چطور از کلام خود استفاده کنید. برای آشنایی با هوش کلامی روی لینک مربوطه کلیک کنید.

 

چگونه به انتقاد دیگران پاسخ دهیم

چگونه به انتقاد دیگران پاسخ دهیم؟

تاکنون برایتان پیش آمده که مجبور شوید دارویی تلخ و بدمزه را بخورید تا حالتان بهتر شود؟ اکثر ما یا بهتر بگویم همه ما بارها شده شربت داروییِ تلخی را مصرف کرده باشیم تا از شر درد و بیماری خلاص شویم. (انشاالله که همیشه تنتون سالم باشه) این مثال را آوردم تا بگویم که چگونه به انتقاد دیگران پاسخ دهیم؟!

انتقاد ذاتش تلخ است اما اگر از زاویه‌ دیگری به آن نگاه کنیم اتفاقاً خیلی هم خوب است چرا که به رشد و پیشرفت ما کمک می‌کند. متأسفانه اکثر ما در این مواقع عصبانی می‌شویم و جواب‌هایی می‌دهیم که بیشتر باعث دلخوری و آشفتگی ذهنی می‌شود. یا فکر می‌کنیم آسمان به زمین آمده و خود را می‌بازیم و نمی‌توانیم اصلاً واکنش نشان دهیم!

در حالت اول دیگران می‌گویند: «چه آدم بی‌جنبه‌ای… زود از کوره در میره!» یا در حالت دوم می‌گویند: «چه آدم ضعیف و دل نازکی… اصلا نمیشه بهش گفت بالا چشمت ابروعه!». اجازه دهید قبول کنیم که چنین ویژگی‌هایی باعث می‌شود اعتبار ما نزد دیگران افت کند و دیگر ما را آدم حساب نکنند!

در حالی که اتفاقاً برعکس می‌توانیم همان انتقاد را طوری پاسخ دهیم که اعتبار و کاریزمای ما را نزد دیگران بالاتر ببرد. هوش کلامی یکی از آن مهارت‌هاست که به شما کمک می‌کند در هر موقعیتی چگونه صحبت کنید.

به عنوان مدیر، کارمند، پدر یا مادر، همسر، فرزند، معلم و… روی انتقاد پذیری خود کار کنیم. البته انتقاد پذیری به معنای پذیرش بی چون و چرای انتقاد نیست، بلکه به معنای این است چگونه به انتقاد دیگران پاسخ مناسب دهیم؟! در ادامه با فرمولی آشنا می‌شوید که در جواب انتقاد دیگران چه بگوییم.

 

نحوه جواب دادن به انتقاد دیگران

 

پذیرش و تحمل انتقاد دیگران

جف بزوس، بنیان گذار سایت معروف آمازون که در حال حاضر با اختلاف، ثروتمندترین فرد دنیاست در مصاحبه‌ای در مورد انتقاد می‌گوید:

 

اگر می‌خواهید کار جدید و جالبی انجام دهید حتماً افرادی پیدا می‌شوند که از شما انتقاد کنند. اگر نمی‌توانید انتقاد را تحمل کنید، بهتر است هیچ کار جالب و جدیدی انجام ندهید.

 

افراد حرفه‌ای و قوی از انتقادها استقبال می‌کنند و نهایت استفاده از نظرات دیگران را می‌برند. اصلاً دلیل اصلی پیشرفت افراد موفق همین است، شجاعت و جسارت انتقاد شدن را دارند! عجب هنری است که افراد معمولی ندارند! ما اگر بدانیم چگونه به انتقاد دیگران پاسخ بدهیم و چگونه از آن بهره ببریم، ناراحتی آن را از دوش خود برمی‌داریم و بُرد هم می‌کنیم!

شاید تا کنون زیادی شنیده باشید که «حرفاشونو بریز دور… مثبت اندیش باش… بگو من عالی هستم… من عیب و نقصی ندارم و… »، اما ما به شما نمی‌گوییم که انتقادها را دور بریزید بلکه می‌گوییم تلخی آن را بپذیرید چرا که فواید زیادی برای شما دارد:

  • انتقاد دیگران یعنی ما برای آن‌ها مهم هستیم.
  • انتقاد یعنی از منطقه امن خود خارج شده‌اید و برای رشد خود کار جدیدی انجام داده‌اید.
  • چیزی در وجود ما هست که ارزش انتقاد را دارد.
  • انتقاد از ما باعث می‌شود مسائل را زوایای دیگر هم ببینیم.
  • انتقاد نوعی صداقت است درست بر خلاف چاپلوسی.
  • با انتقاد دیگران می‌توانید نقاط کور خود را کشف، برطرف و رشد کنید.
  • عملگرایی شما با انتقاد افزایش پیدا می‌کند و از خواب غفلت بیدار می‌شوید.

می‌بینید که انتقاد چیز خوبی هم هست و می‌توان از آن به پله‌ رشد استفاده کرد. انتقاد مانند آجری است که به سمت شما پرتاب می‌شود و داخلش یک قطعه طلا پنهان شده است. افراد باهوش به جای اینکه از آن فرار کنند یا به آن حمله کنند، آجر را می‌گیرند و طلا را بیرون می‌کِشند.

 

تحمل انتقاد دیگران

 

چگونه با انتقاد برخورد کنیم؟

ما در دنیایی زندگی می‌کنیم که انتقاد، بخش جدایی ناپذیر آن است مانند سرما و گرما. ما نمی‌توانیم جلوی سرد شدن یا گرم شدن هوا را بگیریم اما می‌‌توانیم با بخاری و کولر از خود محافظت کنیم. به جای اینکه دنبال این باشیم «چگونه انتقاد نشنویم»، به فکر «چگونه به انتقاد دیگران پاسخ دهیم» باشیم!

افراد هوشمند همیشه به جای ناله یا پرخاشگری، سعی می‌کنند سوارِ مسائل شوند! یعنی راهی برای مهار کردن آن پیدا کنند و حتی اگر بشود از آن سود ببرند، انتقاد شنیدن هم دقیقاً همینطور است. زمانی که فردی از شما انتقاد می‌کند، ۶ گامِ «چگونه به انتقاد دیگران پاسخ دهیم» را انجام دهید تا طلای نهفته در دل انتقاد را به دست آورید!

  1. خوب گوش دهید
  2. بابت توجه تشکر کنید
  3. تأسف و همدلی خود را ابراز کنید
  4. دلیل را بپرسید
  5. توضیح دهید یا جبران کنید
  6. برای تغییر خود برنامه ریزی کنید

 

خوب گوش دهید

در اولین گامِ «چگونه به انتقاد دیگران پاسخ دهیم» باید خوب گوش دهیم. معمولاً زمانی که فردی از ما انتقاد می‌کند گارد می‌گیریم، وسط حرفش می‌پریم و با عصبانیت فریاد می‌زنیم:

  • به توچه!
  • آهان اون وقت خودتو تو آینه دیدی!
  • کسی از تو نظر خواست؟!
  • فضولی؟!
  • به تو ربطی نداره!
  • مال خودمه! چهار دیواری اختیاری!
  • و…

در حالی که با این کار حرف‌های او را تایید کرده‌ و ارزش خود را دست دیگران می‌دهیم. اما اگر اجازه دهیم مخاطب حرف‌هایش را کامل بزند و تخلیه شود،  نصف جوابش را داده‌ایم! نمی‌دانید که با این کار چقدر اعتبار خود را بالا می‌برید و احترام بیشتری به دست می‌آورید! ضمن اینکه جلوی خیلی از قضاوت‌ها را می‌گیرید.

در دوره هوش کلامی یک لیست کامل از حاضر جوابی های دندان شکن و محترمانه ارائه می‌دهیم. این لیست کمک می‌کند به انتقاد‌های بی‌جا همان لحظه جواب مناسبی بدهید تا دیگران موجب آزار شما نشوند.

مخاطب با خودش می‌گوید «چه آدم فهمیده‌ای… به من توجه می‌کنه» سپس جواب شما را بهتر می‌پذیرد و اگر انتقادش نا به جا باشد، از گفته خودش پشیمان می‌شود. از این سیاست رفتاری غافل نشوید. به صورت فعالانه به حرف‌هایش گوش دهید یعنی موبایل خود را کنار بگذارید، میان کلامش نپرید، سر تکان دهید و حالت چهره‌تان تغییر نکند.

 

اولین گام جواب دادن به انتقاد

 

بابت توجه تشکر کنید

در مرحله دوم برای «چگونه به انتقاد دیگران پاسخ دهیم»، تشکر کنید! بله تشکر کنید و برای خود احترام بخرید کاری که افراد کاریزماتیک می‌کنند و افراد معمولی نمی‌کنند! شما که این مقاله را می‌خوانید تصمیم گرفته‌اید یک فرد تأثیرگذار و حرفه‌ای باشید و برای آن هم باید تأثیرگذار عمل کنید.

تصور کنید که مخاطب چقدر از این رفتار شما شوکه می‌شود، چون تا قبل از این از هر کسی انتقاد می‌کرد یا بازخورد شدیدی می‌گرفت یا می‌دید که طرف مقابل سکوت می‌کند و در لاک خود فرو می‌رود. حال با تشکر کردن شما تعجب می‌کند آرام آرام گاردش می‌شکند و نظرش نسبت به شما بهتر می‌شود.

 

سوال: اگه بهمون فحش داد و توهین کرد یا ما رو مسخره کرد چی؟ بازم تشکر کنم؟!

جواب: نه تو این شرایط نیازی نیست تشکر کنین و فقط نشون بدین که نظرش محترمه!

 

چگونه انتقاد دیگران پاسخ دهیم

 

تأسف و همدلی خود را ابراز کنید

مهم‌ترین قسمت از مراحلِ «چگونه به انتقاد دیگران پاسخ دهیم» همین مرحله است، ابراز همدلی و تأسف! تا این مرحله دیگر رَدی از گاردِ مخاطب باقی نمی‌گذارید و شاهد چهره آرام او خواهید بود. ما آدم‌ها اگر متوجه شویم که فردی ما را درک می‌کند، بهتر حرف‌هایش را می‌پذیریم و به او احترام می‌گذاریم.

مخاطبی که از شما انتقاد می‌کند حتماً روزی و جایی از شما ناراحتی به دل گرفته است چه خواسته چه ناخواسته! خوب است در این مواقع نشان دهیم که او را درک می‌کنیم و اگر باعث ناراحتی و آزار او شده‌ایم متاسف هستیم! کدام آدم هست که اینطور به انتقاد دیگران واکنش نشان دهد و مورد احترام قرار نگیرد؟

 

انتقاد پذیری تاثیرگذارانه

 

تاسف را عذرخواهی اشتباه نگیرید!

ابراز تأسف با عذرخواهی کردن فرق دارد. عذرخواهی کردن برای زمانی است که ما مقصر بوده‌ایم اما تأسف یعنی از ناراحتیِ تو ناراحتم و در این حالت مقصر ما نیستیم. تصور کنید یک کودک موقعِ راه رفتن زمین می‌خورد. در این حالت بابت زمین خوردن او ناراحت و متأسف هستیم اما مقصر ما نیستیم. حال اگر کودک از دست ما بیفتد، مقصر ما هستیم و باید عذرخواهی کنیم.

خوب دقت کنید که در این نباید عذرخواهی کنیم چون هنوز مشخص نیست که ما مقصر هستیم یا نه. در مرحله بعد دلیل را می‌پرسیم و متوجه مقصر اصلی می‌شویم.

 

ابتدا دلیل را بپرسیم تابدانید چگونه به انتقاد دیگران پاسخ دهیم

تا مرحله قبل مخاطب را آرام کردیم و دل او را به دست آوردیم! حال می‌توانیم از او دلیلِ انتقادش را بپرسیم تا بدانیم تقصیر از ما بوده است یا نه؟ اینجاست که طلای انتقاد را می‌توانیم پیدا کنیم چون دقیقاً متوجه می‌شویم که اشتباه ما کجا بوده است.

سوال پرسیدن باعث می‌شود فرد عصبانی آرام شود چون برای جواب دادن باید فکر کند. البته باید سوالات هوشمندانه بپرسیم:

  • می‌تونم بدونم کدوم رفتار من باعث شد این حس در شما ایجاد بشه؟
  • امکانش هست بفرمایید کدوم مساله باعث ناراحتی شما شده؟
  • ممکنه بفرمایید چه رفتاری ند نظر شما بود؟
  • میتونید بگین کدوم قسمت توجه شما رو جلب نکرده؟
  • کجای این موضوع شما را رنجونده؟
  • میتونم خواهش کنم بیشتر توضیح بدین؟
  • میتونم بدونم ایراد این کار کجاست؟
  • میتونم بدونم دلیل ناراحتیت چیه؟
  • پدر جان خودتون میتونید راهنماییم کنین چیکار کنم؟
  • و…

نکات مهم در «چگونه به انتقاد دیگران پاسخ دهیم»:

  1. سوالات را با لحن مضطرب و ناراحت بپرسید که با مخاطب همدلی کرده باشید.
  2. اگر جواب مخاطب کلی بود حتما بخواهیم که بیشتر توضیح دهید. مثلا اگر گفت «با کل کارت مخالفم»، بپرسیم «میشه بیشتر توضیح بدی؟!».
  3. در سوال، به توهین او اشاره نکنیم. مثلاً اگر گفت «چقدر بی شخصیتی؟» نپرسیم «کدوم کارم باعث شد فکر کنی که بی شخصیتم؟»، بلکه فقط بپرسیم «کدوم کارم باعث شد همچین حسی داشته باشی؟».
  4. گاهی اوقات انتقاد کردن در این مرحله حل و تمام می‌شود. مثلاً اگر همکارمان به قصد تحقیرِ ما بگوید «تو محل کار رو با خونه خاله اشتباه گرفتی»! کافیست در جواب او بپرسیم «ممکنه بدونم کدوم رفتارم باعث شده چنین فکری رو داشته باشی؟». در این حالت او مجبور است فکر کند و منطقی باشد.

 

دلیل پرسدن هنگام انتقاد شنیدن

 

توضیح دهید یا جبران کنید

بسیار خوب… حال می‌رسیم به قسمت اصلیِ «چگونه به انتقاد دیگران پاسخ دهیم؟». ما تمام مراحل قبل را گذراندیم تا هم مخاطب آرام شود و هم ما دلیل اصلی انتقاد او را پیدا کنیم. بعد از اینکه دلیل را فهمیدیم، متوجه می‌شویم که باید توضیح دهیم یا جبران کنیم. البته باید ببینیم که انتقاد طرف به جا بوده یا نا به جا؟

 

در انتقاد نا به جا:

انتقاد نا به جا مثلا:

  • این چه رنگیه که پوشیدی؟ مگه زرد هم شد رنگ؟!
  • رنگ چشمات آدمو می‌ترسونه…
  • مدل موهات اصلا جالب نیست.
  • چقدر کیک کاکائویی درست می‌کنی!
  • عمل دماغت خوب نبوده چون دماغت خیلی زشت شده!
  • دندوناتو چرا کامپوزیت کردی؟ لمینت خیلی بهتر بود!
  • و…

در جواب این انتقادها بگویید:

«نظر شما محترمه… فکر می‌کنم با هم اتفاق نظر نداریم… هر کسی سلیقه خودشو داره»

«ممنون از نظرت… اما می‌دونی من به خاطر قوانین محیط کارم این رنگ رو پوشیدم…»

«ممنون…. شاید تو این رنگ رو دوست نداشته باشی اما برای من زیباست»

بعضی مواقع بحث کردن واقعاً بی فایده است و اصلاً نیازی به توضیح نیست چون انتقاد بی‌جا و بی‌مورد است. به جای توضیح دادن فقط بگویید:

  • مرسی که نظرتو گفتی حتما سعی می‌کنم بهش فکر کنم.
  • ممنونم بهش فکر می‌کنم.
  • و…

البته فقط به گفتن تمام نمی‌شود و بعداً واقعاً به نظرش فکر می‌کنیم چون رشد خودمان برایمان مهم است اما اینجا جای بحث و مجادله نیست.

 

در انتقاد به جا:

اینجا دیگر مشخص است که اگر فهمیدیم انتقاد مخاطب به جا و حق است، باید جبران کنیم. در این مرحله برای اینکه اصولِ «چگونه به انتقاد دیگران پاسخ دهیم» را درست انجام دهیم، باید روش عذرخواهی درست و تأثیر گذار را بلد باشیم. فقط گفتنِ ببخشید کافی نیست و واقعا باید جبران کنیم.

 

مثلاً برای جبران اشتباهات کوچک:

یک قرار بیرون برای ناهار بگذاریم.

به او هدیه دهیم.

قول دهیم که دیگر اشتباه خود را تکرار نمی‌کنیم.

 

برای جبران اشتباهات و خرابکاری‌های بزرگ که واقعاً نمی‌دانیم چه بگوییم، فقط سوال بپرسیم:

«من واقعاً فکر نمی‌کردم که این کارم برای تو اثر منفی داشته باشه، راهی برای جبرانش به ذهنم نمیرسه… تو بهم بگو چجوری جبران کنم؟».

اگر همان موقع آمادگی تغییر نداریم بگوییم «حق با توعه عزیزم از این به بعد حواسم هست اگه اجازه بدی اینبارو یکم استراحت کنم چون خستم یا شرایطشو ندارم یا … ».

 

در جواب انتقاد دیگران چه بگوییم

 

برای تغییر خود برنامه ریزی کنید

بسیار خوب دانستیم که «چگونه به انتقاد دیگران پاسخ دهیم» اما تا اینجا فقط حرف زدیم و برای به دست آوردن طلای واقعی انتقاد، باید به حرف و قولمان عمل کنیم. با خودمان فکر کنیم چطور برای تغییرمان برنامه ریزی کنیم.

شاید یک انتقاد را یک بار از دیگران شنیده باشیم شاید هم هزار بار، اما یک عمر با آن اشتباه عمر خود را گذراندیم و تغییر کردن برایان کمی سخت باشد. بنابراین لازم است بارها و بارها به آن عمل کنیم تا واقعاً عادت اشتباهمان از سرمان باز شود.

تغییر سخت است اما حسرت خوردن سخت‌تر.

بازی های موثر برای تقویت هوش کلامی

۹ بازی مؤثر برای تقویت هوش کلامی

هوش کلامی موضوعی است که برای تقویت آن می‌توانیم بازی‌های جذاب و متنوعی پیدا کنیم. ابتدا باید از اجدادمان تشکر کنیم برای اختراع «بازی». بله بازی… بازی کردن یکی از بهترین راهکارها برای یادگیری است. هنگام بازی آنقدر سرگرم می‌شویم، حس رقابت و انگیزه به ما دست می‌دهد که گذر زمان از دستمان می‌رود و بی آنکه خبردار شویم یاد می‌گیریم.

در ادامه ۱۰ بازی برای تقویت هوش کلامی معرفی کرده‌ایم که کمک می‌کنند مهارت‌های کلامی و ارتباطی خود را بهبود دهید.  این را هم بگویم که این بازی‌ها اصلاً کوچک و بزرگ ندارند و هر فردی در هر سن و سالی می‌تواند انجام دهد و یادگیری را برای خود راحت‌تر و لذت‌بخش‌تر کند.

 

بازی های هوش کلامی

 

گل یا پوچ

این بازی برای تقویت هوش کلامی بسیار جالب است و به صورت دو نفره یا بیشتر انجامش دهید (هر چه تعداد بازی‌هایتان بیشتر باشند هیجان انگیز‌تر می‌شود). ابتدا نام یک شیء را در ذهن خود انتخاب کنید و اسمی از آن نبرید. تنها ویژگی‌ها و مشخصات آن را توضیح دهید و همگروهی‌هایتان باید نام آن شیء را حدس بزنند.

البته اگر با کودکان بازی می‌کنید، بهتر است یک شیء اطرافتان انتخاب و با دست پشت خود پنهان کنید سپس ادامه بازی. وجود شئ برای جلب توجه کودک بسیار موثر است و همه می‌دانیم که کودکان بسیار بازیگوش هستند و آرام کردن آن‌ها خلاقیت زیادی می‌خواهد.

 

بازی پل یا پوچ برای تقویت هوش کلامی

 

تکرار کلمات زبان‌گیر

از کودکی این بازی را انجام می‌دادیم؛ یک جمله پیچیده که کلمات هم‌آوا داشت را انتخاب می‌کردیم و باید چند بار پشت سر هم و بدون اشتباه تکرار می‌کردیم. جملاتی مانند:

  • کشتم شِپِشِ شِپِش کُشِ شِش پا را
  • شیش سیخ جیگر سیخی شش هزار
  • افسر ارشد ارتش اتریش
  • کانال کولر تالار تونل
  • غولا رو با قند گول می‌زنیم
  • قوری گل قرمزی

بعضی از جملات خیلی حساس هستند و اگر اشتباه کنیم ممکن است باعث خنده دیگران شود که جذابیت این بازی هم به همین است. مثلاً جمله «کانال کولر و تالار تونل»! این بازی برای تقویت هوش کلامی عالی است چون کمک می‌کند:

  1. با کلمات هم‌آوا آشنا می‌شویم
  2. قدرت تلفظ و لحن ما تقویت شود
  3. کمی دور هم بخندیم!

 

جملات زبان گیر

 

زنجیره کلمات

در دوره هوش کلامی این بازی برای تقویت هوش کلامی پیشنهاد می‌شود و شرکت کنندگان روزی یک بار آن را انجام می‌دهند. این تمرین برای دفعات اول و دوم راحت نیست چون باید کلمات زیادی را از حافظه خود پیدا کنید.

از یک کلمه شروع کنید و کلمه دوم باید با دو حرف آخرِ کلمه قبل آغاز شود و کلمه سوم باید با دو حرفِ آخرِ کلمه دوم شروع شود و به همین ترتیب کلمه پیدا کنید تا یک دقیقه پُر شود. هر چقدر بیشتر تمرین کنید می‌توانید کلمات بیشتری را در یک دقیقه به خاطر آورید مثلاً ۵۰ یا ۷۰ یا حتی بیشتر!

بازی زنجیره کلمات را می‌توانید با دوست، آشنا یا حتی کودک انجام دهید که هم هوش کلامی خودتان و هم کودک تقویت شود.

 

بازی زنجیره کلمات

 

ماحک سازی

ماحک سازی یکی از پرطرفدارترین تمرینات دوره هوش کلامی ما هست و هر بار که از شرکت کنندگان می‌خواهیم آن را انجام دهند، همگی ارسال می‌کنند و بهانه‌ای هم برای انجام ندادنش نمی‌آورند. حتماً تاکنون کلمه «ناجا» به گوشتان خورده است، ناجا مخفف عبارت «نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران» است. به نظرتان گفتن ناجا راحت‌تر است یا آن عبارت طولانی؟! معلوم است که ناجا!

حال برای انجام این بازی تنها کافیست یک کلمه را انتخاب کنید و برعکس بالا عمل کنید یعنی خودتان برایش یک جمله معنا دار بسازید. مثلاً کلمه ناجا را به شما بدهند و شما با هر حرف آن یک کلمه بسازید تا در نهایت یک جمله معنادار مانند «نیروی انتظامی جمهوری اسلامی» ساخته شود.

این تمرین را به شکل بازی برای تقویت هوش کلامی انجام دهید حتی می‌توانید برای آن مسابقه بچینید.

 

جدول کلمات متقاطع

در دوران کودکی و نوجوانی به شدت به این جدول‌ها علاقه داشتم و همسر عمویم هم علاقه زیادی به حل کردن این جداول دارد. هر بار که به خانه آن‌ها می‌روم در مسیر رفتن یک جدول از دکه‌های سر خیابان می‌خرم و می‌برم که با همسر عمویم حل کنیم.

این بازی برای تقویت هوش کلامی بسیار تاثیرگذار است و به صورت خودکار باعث می‌شود که دایره لغات شما افزایش یابد. در حل کردن جدول کلمات متقاطع، برای پیدا کردن یک کلمه باید فکر کنیم و ذهن درگیر می‌شوید، با مترادف‌ها و متضادها آشنا می‌شویم که همین موضوع به تقویت دایره لغات کمک بزرگی می‌کند.

 

باز جدول کلمات متقاطع

 

گزارشگری، جالب‌ترین بازی برای تقویت هوش کلامی

اگر به دنبال یک بازی برای تقویت هوش کلامی هستید که هم مؤثر باشد و هم هیجان انگیز، تمرین گزارشگری را پیشنهاد می‌کنم. حتی خودم این بازی را با دوستان و آشنایان به صورت دورهمی انجام می‌دهیم و کلی هم می‌خندیم و شاد می‌شویم.

هنگامی که مسابقه فوتبال پخش می‌شود یا در حال تماشای مستند حیات وحش هستید، صدای گزارشگر را قطع کنید و خودتان به جای او گزارش دهید! خودتان را به جای آقای عادل فردوسی پور تصور کنید که چطور یک مسابقه فوتبال را با هیجان توصیف می‌کند! این بازی را با کودکان انجام دهید که نگرانی بابت تپق زدن و مسخره شدن نداشته باشید.

به شخصه طرفدار این بازی هستم و حتی ترجیح می‌دهم که صدای خود را ضبط کنم. حتی با شوخ طبعی ترکیب می‌کنم و با دوستانم به اشتراک می‌گذارم! زمانی که یک کاری را برای مخاطبان زیادی انجام می‌دهید هم تعهدتان بیشتر می‌شود و هم دقتتان بالا می‌رود. خود به خود با نظراتی که دریافت می‌کنید انگیزه شما برای پیشرفت بیشتر می‌شود.

 

بازی گزارشگری برای هوش کلامی

 

پیدا کردن کلمات مرتبط

۳ کلمه مرتبط انتخاب کنید و از کودک خود یا دوست یا هم بازی خود بخواهید که کلمه چهارم را با توجه به ۳ کلمه دیگر بگوید. مثلاً شما ۳ کلمه بربری، سنگگ، لواش را انتخاب کنید و او نان باگت را بگوید. برای این بازی اپلیکیشن‌های مختلفی وجود دارد که بسیار جذاب هستند و می‌توانید با دوستان خود مسابقه دهید. این بازی برای تقویت هوش کلامی یک مقدار خشک است و پیشنهاد می‌کنم برای آن مسابقه طراحی کنید که جذاب شود.

البته یک بازی مشابه و جالب‌تر هم وجود دارد، سه کلمه کاملاً بی‌ربط انتخاب کنید و شباهت‌های آن‌ها را بیان کنید. مثلاً شباهت کولر و عینک! کمی سخت است اما خلاقیت کلامی را به شدت افزایش می‌دهد و ایده‌های شوخ طبعی زیادی به شما می‌دهد.

یافتن شباهت میان دو شئ بی ربط

 

ربط دادن بی ربط

 

تکمیل جملات ناقص

یک جمله نصفه بگویید و از همبازی خود بخواهید که آن را تکمیل کنید، مثلا بگویید «صبح داشتم میرفتم کتاب رو از کیفم دربیارم که گربه…. ». همبازی هم می‌تواند بگوید «گربه از آسمان افتاد و کتابم را …. ». ادامه جمله را شما بسازید. شاید با خودتان بگویید «گربه این وسط چه میگه… » اتفاقاً جذابیت بازی هم به این است که ما نمی‌دانیم در فکر همبازی چه می‌گذرد و ما باید از خلاقیت خود استفاده کنیم. با انجام این بازی می‌توانیم درک کنیم که نویسندگان کتاب‌های تخیلی چطور آن صحنه‌های عجیب و غریب به ذهنشان خطور می‌کند!

از کم حرفی رنج می‌برید؟ نمی‌دانیم چطور حاضرجوابی کنید؟ این بازی برای تقویت هوش کلامی شما در این زمینه است که کم حرفی خود را برطرف کنید.

 

داستان‌گویی

یادش بخیر قبل از کرونا که دروه هوش کلامی را به صورت حضوری برگزار می‌کردیم، از شرکت کنندگان می‌خواستیم این بازی را انجام دهند. همگی دور یک میز می‌نشستیم و از نفر اول شروع می‌کردیم. نفر اول یک داستان می‌ساخت و از نصفه رها می‌کرد (می‌داد به بغلی) و نفر بعد باید آن را ادامه می‌داد و نفر سوم هم همینطور الی تا آخرین نفر!

این بازی برای تقویت هوش کلامی عالی است و پیشنهاد می‌کنیم حداقل سه نفره انجام دهید. گاهی اوقات با کودکان این بازی را انجام دهید چرا که کودکان بسیار خلاق هستند و خودتان از آن‌ها یاد می‌گیرید.

 

روش بهتر…

در ین مقاله ۹ بازی برای تقویت هوش کلامی معرفی کردیم که هر کدام به تنهایی می‌تواند به تقویت هوش کلامی کمک کنند. زیاد به خودتان سخت نگیرید و لزومی ندارد که همه را انجام دهید و تنها کافیست یکی یا دو مورد از آن‌ها را انتخاب کنید اما هر روز و دائمی انجام دهید. ترجیحاً همراه با یک همبازی یا کودک بازی کنید ک هنتیجه بهتر و سریع‌تر بگیرید. البته همه بازی‌ها جذاب هستند و گلچین کردن آن‌ها کمی سخت است اما خودم تمرین گزارشگری را دوست دارم چون همزمان هم صحبت کردن هم زبان بدن و هم اجرا را شامل می‌شود.

برای تقویت هوش کلامی بهتر است تحت نظر یک مربی و فرد با تجربه آموزش ببینید که طبق یک برنامه منظم و با انجام تمرین و رفع اشکال، دوره یادگیری خود را طی کنید. برای ثبت نام در دوره هوش کلامی روی لینک مربوطه کلیک کنید.

ترفند و حقه های روانشناسی

ترفندهای روانشناسی

ترفند های روانشناسی بسیار جالب و ترسناک هستند و نباید به گوش افراد سوء استفاده‌گر برسند. هر چند خیلی از این افراد هوش کلامی و هوش هیجانی بالایی دارند و خودشان مخترع بعضی از این ترفندها هستند اما ما باید به آن‌ها آگاه باشیم که گول آن‌ها را نخوریم. خمیر بازی دیگران شدن اصلاً چیز خوبی نیست چون فردی که قدرت تصمیم گیری ندارد نه جذابیتی دارد و نه دستاوردی!

بیشتر از این مقدمه را طولانی نمی‌کنم تا هر چه زودتر با نافذترین ترفند های روانشناسی آشنا شوید و اجازه ندهید کسی از شما سوء استفاده کند. البته قول دهید که خودتان هم انسان دوستانه از آن‌ها استفاده کنید. این شگردها به شما کمک می‌کند که در روابط شغلی، خانوادگی و عاشقانه بهتر و حرفه‌ای‌تر رفتار کنید مثلاً اینکه بفهمید طرف مقابل اصلاً به شما علاقه دارد یا نه؟

 

ترفند های روانشناسی

 

کمک گرفتن حین صحبت کردن

خودتان یکبار این ترفند را به کار بگیرید و متعجب خواهید شد! اگر می‌خواهید دوستتان یا فردی که همراهتان هست در حمل وسایل به شما کمک کند، مستقیم به او نگویید «این کتاب رو می‌گیری؟»، حین صحبت کردن کتاب را به او بدهید. نگران نتیجه نباشید اکثر آدم‌ها به صورت خودکار وسیله را می‌گیرند بدون آنکه چیزی بگویند.

 

چیزی از مخاطب گرفتن هنگام جدی صحبت کردن

شاید دوست شما چیزی داشته باشد که نتوانید مستقیم به او بگویید آن را به دست شما بدهد. در این مواقع یک گفتگوی داغ و جدی را بیندازید طوری که هوش و حواسش به گفتگو باشد. سپس خیلی راحت آن شی را بردارید. این ترفند روانشناسی حالت شوخی هم دارد و برای گرفتن کلوچه از دست دوست کاربرد خوبی دارد!

 

ترفند روانشناسی برای کمک گرفتن در حمل وسایل

 

ترفند روانشناسی گزینه دادن

اگر در جمعی صاحب قدرت و جایگاه بالا هستید با این ترفند روانشناسی پیشنهاد دهید. به عنوان مثال پدر به فرزند خود بگوید «دو شاخه بروکلی می‌خوری یا ۵ شاخه؟». در حالی که بسیاری از پدرها اینطور می‌پرسند «بروکلی میخوری؟» جوابش هم معلوم است «نه»!

سوال اول حالت گزینه‌ای دارد و این تصور را به وجود می‌آورد که از قبل برنامه خود را چیده‌اید و الان مخاطب فقط می‌تواند طبق خواسته شما یک مورد را انتخاب کند. اما حالت دوم که دیگر گفتن ندارد و نشان می‌دهد شما اختیار کامل را به مخاطب داده‌اید که شأن مخاطب را هم سطح با شما بالا می‌آورد.

فکر می‌کنید در چه مواقعی بهتر است از این روش استفاده کنید؟

 

حقه روانشناسی گزینه دادن

 

شکل دادن به گفتگو

شخصاً از شنیدن این تکنیک خُشکَم زد و شگفت زده شدم! اگر می‌خواهید بدانید که فردی به شما علاقه دارد این تکنیکِ مخفیانه، راز دل مخاطب را بر شما فاش می‌کند. به صحبت‌های مخاطب خوب گوش دهید و یک یا دو کلمه از صحبت‌هایش را انتخاب کنید. هر موقع آن کلمات را به زبان آورد شما هم لبخند بزنید و با مهربانی به او نگاه کنید. اگر مخاطب از شما خوشش بیاید از این واکنش شما استقبال می‌کند و با علاقه بیشتری آن کلمات را تکرار می‌کند. در غیر این صورت آن کلمات را تکرار نمی‌کند. ترفند به این زیبایی نشنیده بودم!

 

ترفند شکل دادن به گفتگو

 

تشخیص نگاه‌های مخفیانه

نمی‌دانم این ترفند روانشناسی را کدام آدم باهوش کشف کرده است اما از او بسیار ممنون هستم بابت این همه هوشمند بودن! تا کنون شده است که در جمعی باشید و احساس کنید فردی به شما نگاه می‌کند؟ برای اینکه مطمئن شوید و آن فرد را پیدا کنید، کافیست خمیازه بکشید! بله خمیازه بکشید سپس به اطراف خود نگاه کنید آنگاه خواهید دید که مظنون هم خمیازه می‌کشد! به همین سادگی!

 

پیدا کردن فردی که نگاه می‌کند

 

رهایی از نگاه مزاحم

از این ترفند روانشناسی استفاده کنید که از شر آدم‌های مزاحم خلاص شوید! به عنوان مثال اگر در مترو یا اتوبوس هستید و یکی از مسافرها دائم به شما زل می‌زند و دست بردار هم نیست، شما هم مانند او عمل نکنید و به چشمانش خیره نشوید! کافیست یک دقیقه به کفش‌هایش نگاه کنید. این حرکت برای او بسیار آزار دهنده خواهد بود و خیلی زود نگاهش را از شما برمی‌دارد.

 

نگاه به کفش یک شگرد روانشناسی

 

شگرد روانشناسی غیبگویی

دیروز یعنی (۱۴ آذر) سر کلاس درس بودم و حین راه رفتن بین کلاس متوجه شدم یکی از شاگردانم به درس توجهی نمی‌کند و دائم دوست کناری خود را صدا می‌زند. همان لحظه به او تذکر دادم که حواسش به درس باشد و تمرکز دوستش را مختل نکند. اما بهتر بود از ترفند روانشناسی غیبگویی استفاده می‌کردم.

این ترفند به این صورت است که مچ گیری را با تاخیر انجام دهیم. یعنی زمانی که فرد در حال ارتکاب یک کار اشتباه است بدون آنکه توجهش به ما جلب شود، نگاه خود را بدزدیم. بعد از چند ثانیه بدون آنکه رو به او شوید، به او تذکر دهید. بعد از این کار دیگر مخاطب آن مخاطب سابق نمی‌شود و اشتباهش را تکرار نمی‌کند!

 

غیبگویی روانشناسی

 

استفاده از اسامی و کلمات محلی

یک بار از فردی شنیدم که از تجربه مسافرتش در فرودگاه لوفتهانزا صحبت می‌کرد. لوفتهانزا دومین شرکت هواپیمایی جهان است. این شرکت در ارتباط با مشتری واقعاً فوق العاده عمل می‌کند. او گفت که:

زمانی که در فرودگاه بودم و منتظر پرواز بودیم، پرسنل در حال پذیرایی از مسافران بودند. پذیرایی آن‌ها حاوی نوشیدنی‌هایی بود که در دین اسلام مشروعیت نداشت و من به مهماندار اطلاع دادم که مسلمان هستم و نمی‌توانم بخورم. از این داستان سال‌ها گذشت و در یکی از سفرهایم باز هم راهم با لوفتهانزا افتاد. این بار از پذیرایی آن‌ها شگفت زده شدم، روی بسته خوراکی نوشته شده بود «حلال». تمامی خوراکی‌ها مشروع بودند و با خیال راحت خوردم! از آن موقع فهمیدم که چرا لوفتهانزا دومین شرکت هواپیمایی جهان است! از این ارتباط مؤثر واقعاً متحیر شدم که چطور اطلاعات مشتریان خود را سال‌ها نگه داری می‌کنند و می‌دانند به هر مشتری چطور خدمت رسانی کنند!

استفاده از کلمات محلی که به محل تولد و زندگی مخاطب مربوط می‌شود به شدت در جلب اعتماد او تأثیر دارد. از بین تمام کلمات، اسم خود مخاطب جادویی است و تاثیری دارد که هیچ کلمه دیگری ندارد.

سعی کنید در صحبت‌های خود از کلمات محلی و آشنای مخاطب استفاده کنید حتی محض شیرین زبانی و شوخ طبعی! چند بار هم اسم مخاطب را در حرف‌های خود جای دهید.

 

کاربرد روانشناسی در فرودگاه لوفتهانزا

 

حسن جویی غیر منتظره

اگر از خوانندگان ثابت سایت ایرج شرفی باشید، حتماً می‌پرسید «باز هم حسن جوییییی… چقدر از این مهارت صحبت می‌کنی… چرا توی همه مقاله‌های میاری… دیگه مقاله زبونشون مو درآورد»! باید جواب بدهم که بله! هزاران بار هم بگویم کم است آنقدر که این ترفند روانشناسی تاثیر دارد. از قدیم گفته‌اند که حسن جویی راه نفوذ به قلب‌هاست.

 

بهترین ترفند روانشناسی

 

شگرد روانشناسی مسیریاب

در کتاب زبان بدن آلن پیز یک نکته یاد گرفتم که باید تا عمر دارم از ایشان بابت نوشتن این کتاب تشکر کنم. بنده همیشه این مسأله را داشتم شاید شما هم تجربه کرده باشید که با عجله به جایی بروید اما خیابان شلوغ باشد و رفت و آمد بین افراد باعث تاخیر شما شود.

در این حالت کافیست هنگام راه رفتن مستقیم به رو به روی خود نگاه کنید و به راه رفتن با جدیت ادامه دهید. خود به خود افراد از راه کنار می‌روند و مسیر را برای شما باز می‌کنند. نکته این ترفند روانشناسی این است که اگر شما ارتباط چشمی برقرار کنید از طرز نگاه آن‌ها متوجه می‌شوید که به کدام مسیر می‌روند. بنابراین راه خود را کج می‌کنید تا مسیر آن‌ها باز شود که باعث گرفتن وقت شما می‌شود.

 

استفاده از نکات روانشناسی

 

از پیش تشکر کردن

طی یک تحقیق در یک مهد کودک، کودکان را به سه دسته تقسیم کردند. از گروه اول خواستند که اتاقشان نامرتب است و آن‌ را مرتب کنند. به گروه دوم چیزی گفته نشد. از گروه سوم هم بابت اینکه اتاق خود را تمیز و مرتب می‌کنند تشکر کردند. طی یک دوره یک هفته‌ای، نتیجه جالبی به دست آمد: اتاق بچه‌های گروه سوم بسیار مرتب‌تر و تمیزتر از دو گروه دیگر بود!

اگر شما بابت درخواست و کاری که از فردی دارید، پیشاپیش تشکر کنید احتمال اینکه آن کار را انجام دهد بیشتر می‌شود.

 

تشکر کردن

 

ترفند روانشناسی چهارگوش

خودم این ترفند روانشناسی را چهارگوش نامیدم! منظورم همان گوش دادن فعال است. زمانی که مخاطب صحبت می‌کند چند تا از جملات و بخش‌هایی از صحبت‌هایش را به خاطر بسپارید. زمانی که قصد داشتید از یکدیگر خداحافظی کنید، آن حرف‌های خودش را به زبان بیاورید. خودتان جای مخاطب باشید عاشق خودتان می‌شوید چون مخاطب متوجه می‌شود که به صحبت‌های او گوش داده‌اید. این نکته را روی کاغذ بنویسید و به در یخچال بچسبانید که جلوی چشمتان باشد و یادتان بماند.

 

اهمیت گوش دادن فعال در تاثیر گذاری

 

غیر مستقیم جواب گرفتن

معمولاً زمانی که می‌خواهیم جواب سوالی را بدانیم، مستقیم سؤال را از دیگران می‌پرسیم. در حالی که روش بهتری هم وجود دارد؛ کافیست سوال را به همراه جواب اشتباه پست کنید و پاسخ‌های مردم را زیر پست بخوانید. با این روش برای سوال خود چندین جواب خواهید داشت و اطلاعات بیشتری به دست می‌آورید! نام این ترفند قانون مورفی است که یکی از بهترین ترفند های روانشناسی می‌باشد.

 

بهترین روش جواب گرفتن با کمک اصول روانشناسی

 

مرغ یخ زده گاز زدن

این ترفند روانشناسی را هم خودم نامیدم! به هر حال باید طوری بنویسم که این نکات طلایی در ذهن شما حک شود و بتوانید استفاده کنید (خواهش می‌کنم اینقدر تشکر نکنید). دقیقاً همین کار را خودتان انجام دهید تا کارهایتان یادتان بماند.

به عنوان مثال می‌خواهید بعد از ظهر با فرد مهمی تماس بگیرید، همان لحظه یک کار غیر عادی و عجیب انجام دهید مثلاً مرغ یخ زده گاز بگیرید! محال است دیگر یادتان برود چون این کار برای ذهن عجیب است و آن را در حافظه بلند مدت ثبت می‌کند.

 

استفاده از شگرد های روانشناسی در تقویت حافظه

 

پاک کردن حس گناه

زمانی که دست می‌شوییم احساس گناه در ذهن کم می‌شود! عجیب است اما در تبلیغات تلویزیونی هم از این روش بسیار استفاده می‌شود.

 

گیج کردن قبل از بازی

این ترفند روانشناسی یک مقدار ناعادلانه است. اگر می‌خواهید با کسی وارد بازی رقابتی یا مسابقه‌ای شوید، قبل از مسابقه از او یک سوال کاملاً بی ربط بپرسید مثلاً بپرسید «تا حالا با پدرت انبه خورده‌ای؟». نکته اینجاست که ذهن او قبل از بازی گیج می‌شود و تمرکز کافی را حین بازی نخواهد داشت! بسیار نا عادلانه است و مراقب باشید علیه خودتان استفاده نشود و خودتان هم استفاده نکنید!

 

نزدیک شدن به دشمن

زمانی که وارد جمعی می‌شوید که فردی با شما دشمن یا از دست شما عصبانی است، سعی کنید رو به روی ننشینید. بلکه نزدیک و کنار او بنشینید چون ما آدم‌ها نسبت به فرد کنار خود معذب هستیم و دوست نداریم با او بحث کنیم و ناراحت شود. بنده سعی می‌کنم کسی از دستم عصبانی نشود اما در سورت لزوم حتماً این ترفند روانشناسی را امتحان می‌کنم.

 

حقه های روانشناسی که روی همه جواب میده

 

تکنیک سحابی

زمانی که می‌خواهند شما را مسخره کنند یا حرص شما دربیاورند، چکار می‌کنید؟ سعی می‌کنید مخالفت کنید؟ اگر این کار را انجام دهید دقیقاً همان کاری را کرده‌اید که مقصود آن‌هاست چون هدف آن‌ها عصبانی کردن شماست! در این شرایط مانند یک سحابی عمل کنید.

سحابی یک توده عظیم از گرد و غبار و گاز است که در کهکشان وجود دارد. در واقع یک ابر بزرگ از گازها و گرد و غبارهای رنگارنگ است که اتفاقاً منظره جذابی هم دارد. جالب‌ترین ویژگی سحابی این است که ذرات آن آنقدر از هم فاصله دارند و دور هستند که به راحتی از میان آن می‌توان عبور کرد.

این ترفند روانشناسی هم برگرفته از همین ویژگی سحابی جالب است، بد نیست گاهی اوقات سحابی رفتار کنیم. به این صورت که طرف مقابل هرچه گفت ما با او لجبازی و مخالفت نکنیم و از طرفی اجازه ندهیم که حرف‌های او به ما برخورد کند! احتمالاً می‌پرسید که چطور؟!

به عنوان مثال به دیالوگ زیر دقت کنید:

– مگه می‌تونی؟

+ شاید هم نتونم

– نه بابا موفق نمیشی!

+ شاید هم موفق نشوم!

– این راه مشکلات زیادی داره!

+ می‌دونم!

و…

 

ترفند روانشناسی «فکر نکنم بتوانی»!

اگر از فردی درخواستی دارید و می‌دانید که قبول نمی‌کند، کافیست به او بگویید «تو توانایی این کار رو نداری!». ادامه ماجرا اینکه او تمام تلاشش را خواهد کرد تا به شما ثابت کند که می‌تواند! با این ترفند روانشناسی می‌توانید کاری کنید که به حرف شما گوش دهد!

 

متقاعد سازی با کمک روانشناسی

 

جلب موافقت با تکان سر

زمانی که می‌خواهید فردی را متقاعد کنید سعی کنید در قسمت‌های مهم سحبت‌هایتان، سر خود را به نشانه تأیید تکان دهید. این حرکت این پیام را دارد «حرف‌هایم را باور کن… راست می‌گویم». زبان بدن در تاثیرگذاری کلام و متقاعد سازی بسیار مهم است.

 

سخن آخر

این ترفندهای روانشناسی عالی هستند و روی اکثر افراد جواب می‌دهند اما هدف ما از مطرح کردن این تکنیک‌ها بیشتر آگاه کردن خوانندگان گرامی است که تحت تأثیر هر سخن و هر فردی قرار نگیرند. می‌دانیم مخاطبان ما آنقدر فرهیخته هستند که از این روش‌ها به درستی استفاده می‌کند. از شما بابت همراهیتان ممنون هستیم و برای یادگیری تکنیک‌های بیشتر در دوره هوش کلامی ثبت نام کنید که تمامی اصول تاثیرگذاری را یاد می‌گیرید و خودتان ترفند می‌سازید!

 

درخواست افزایش حقوق

بدون ترس و نگرانی درخواست افزایش حقوق بدهید!

شاید شما هم این اتفاق را تجربه کرده باشید که اتفاقی ته کُمد لباس‌هایتان یا جیبتان یا داخل گلدانی و… پولی پیدا کنید که روزی آنجا گذاشته باشید و یادتان نمانده باشد! چقدر این لحظات لذت بخش است! اما به نظر من لذت بخش‌تر از آن دیدن رقم‌هایی است که به مبلغ حقوقمان اضافه شده است. البته افزایش حقوق به همان اندازه که برای ما شیرین عسل است برای کارفرما کم از زهرمار نیست!

مایل هستم همینجا اعتراف کنم که خودم در زمینه افزایش حقوق بسیار آماتور و ناشیانه عمل می‌کردم و زمانی که با اصول آن شدم، خیلی خجالت کشیدم. روش من برای درخواست افزایش حقوق بسیار طلبکارانه و تهدید آمیز بود که باعث می‌شد مدیرم به لجبازی روی آورد. به نظرتان مدیران در این شرایط چه کار می‌کنند؟ اخراج! البته مدیر بنده بسیار مهربان بودند و همکاری را قطع نکردند اما همه اینطور نیستند.

در ادامه اصول حرفه‌ای و صحیح برای درخواست افزایش حقوق را آورده‌ام که برگرفته از نکات ناب هوش کلامی می‌باشد. این تکنیک‌ها واقعا کمک کردند شخصاً به اشتباهاتم پی ببرم و بدانم برای چنین تقاضایی چگونه باید عمل کرد. تقاضای بالا بردن حقوق یک درخواست معمولی نیست و می‌تواند باعث دلخوری دو طرف یا حتی اخراج کارمند شود.

واقعاً جا دارد قلم و کاغذ بردارید و این نکات را یادداشت کنید یا از صفحه گوشی یا رایانه خودتان اسکرین بگیرید و بارها با خودتان مرور کنید. امیدوارم با رعایت این نکات، هنگام مذاکره با دل قرص وارد اتاق مدیر ‌شوید و با لب خندان خارج شوید!

 

تکنیک های درخواست افزایش حقوق

 

چگونه درخواست افزایش حقوق بدهیم؟

درخواست افزایش حقوق دقیقاً مانند مذاکره تجاری است اصلاً خود مذاکره تجاری است. در این مذاکره شما مهارت و توانمندی خود را می‌فروشید و باید درخواست خود را طوری مطرح کنید که کارفرما بداند پذیرش به نفع اوست.

در متقاعد سازی همیشه باید درخواست خود را در قالب نیازها و خواسته‌های مخاطب بیان کنیم نه اینکه از همان اول بگوییم «مدیر حقوق منو زیاد می‌کنی؟». در این مواقع مدیر می‌پرسد «چرا؟ چطور؟». اما ما فقط چرا و چطور را می‌شنویم در حالی که هزاران سوال در ذهن مدیر مانند مور و ملخ هجوم می‌آورند:

  • مگر فرق تو با بقیه چیه که حقوق زیادتر می‌خوای؟
  • از کجا معلوم فردا بازم حقوق بیشتر نخوای؟
  • اصلا میدونی الان شرکت تو چه وضعیه؟ از اوضاع اقتصادیمون خبر نداری؟
  • تا الان چه گلی به سر ما زدی که اضافه حقوق میخوای؟
  • دست گل به آب دادنات یادت رفته؟
  • خودم بزرگت کردم حالا دُم درآوردی؟!
  • باز بوی پول به مشامت رسیده؟ تا فهمیدی افزایش فروش داشتیم؟
  • میدونی بهت نیاز داریم و از فرصت استفاده می‌کنی؟
  • و…

اگر خودتان مدیر باشید حتماً سوالات دیگری هم برایتان به وجود آمده است. حال هنر ما این است که مسیر درخواست خود را طوری طراحی کنیم که تمام این سوالات پاسخ داده شود بدون آنکه مدیر بپرسد. اگر خیال کارفرما بابت این مسائل راحت شود، دیگر با افزایش حقوق مشکلی ندارد که!

 

درخواست افزایش حقوق از کارفرما

 

آیا واقعاً لایق حقوق بیشتر هستم؟

اکثر ما فکر می‌کنیم که «جای الانم مال من نیست… باید حقوق و جایگاه من خیلی بالاتر باشه… مگه فلانی چیش از من بیشتر که حقوقش بیشتری می‌گیری… چرا این مدیر قدر منو نمی‌دونه… ». اما بهتر است کمی از خودمان بیرون بیاییم و از چشم مدیر و کارفرما به خودمان و کارمان نگاه کنیم:

مگر من چه فرقی با بقیه کارمندا دارم که باید حقوق بیشتر بگیرم؟

آیا کار خاص و بیشتری انجام می‌دهم؟

اصلاً صنعت کاری من چقدر کشش و جای درآمدزایی دارد؟

آیا حضور من باعث درآمد بیشتر شرکت می‌شود؟

وجود من چه ارزشی برای سازمان خلق می‌کند؟

حتماً قبل از مطرح کردن درخواستمان، به این سوالات فکر کنیم و اگر برای این سوالات پاسخ خوبی داشته باشیم یعنی فرد ارزشمندی در سازمان هستیم و همچنین لایق افزایش حقوق. اما اگر فقط خیال خام خودمان است، پس باید ابتدا ارزشی خلق کنیم سپس با دست پُر اقدام به درخواست افزایش حقوق کنیم.

 

دلایل افزایش حقوق

 

چگونه برای مذاکره با مدیر آماده شویم؟

مذاکره شما برای افزایش حقوق تنها به همان جلسه درخواست محدود نمی‌شود بلکه آن فقط نو کوه یخ می‌باشد! قبل از آن شما در موقعیت شغلی خود با کارهایتان، دستاوردها، توانمندی‌ها و… که به دست آورده‌اید ذهنیتی در ذهن مدیر ساخته‌اید که همان باعث می‌شود درخواست شما را بپذیرد یا نه! مصاحبه کاری هم خودش بخشی از این کوه عظیم است!

اگر شما سابقه کاری خوبی داشت باشید که خوش به حالتان و کارتان بسیار راحت‌تر است! در غیر این صورت باید ابتدا قسمت عظیم آن کوه یخ که زیر آب پنهان است را بسازید.

متأسفانه بسیاری از کارمندان با اینکه توانمند هستند اما نمی‌تواند ارزش خود را به مدیر بشناسانند (توانستید این کلمه درست بخوانید؟). لطفاً دقت کنید شاید ما از نظر خودمان پر تلاش باشیم اما نظر مدیر مهم است که آیا او هم همینطور فکر می‌کند؟!

دوست عزیز شاید مدیر شما چنین نظری نداشته باشد، اما معنایش آن نیست که شما خدایی نکرده ارزشمند نیستید، بلکه آن طور که باید نتوانستید ارزش خود را به او نشان دهید. به هر حال هر آدمی قلق خاص خودش را دارد، برای یک مدیر مهم است که کار با کیفیت تحویلش دهید، یک مدیر دیگر به نتیجه اهمیت بیشتری می‌دهد و… . شاید لازم باشد مدتی را دست نگه دارید و فقط روی این پروسه کار کنید تا دیده شوید! دقیقاً مانند بالا رفتن از تپه و رسیدن به بالای آن که باعث می‌شود همه شما را ببینند و بشناسند! تقویت فن بیان یکی از همین مهارت‌هاست که کمک می‌کند همیشه در جمع بدرخشید.

 

چگونه از مدیر خود درخواست کنیم

 

چرا درخواست افزایش حقوق ما پذیرفته نمی‌شود؟

ما اگر برای جلسه درخواست افزایش حقوق هزار تا صغری و کبری هم چیده باشیم و تمام اصول متقاعدسازی را به کار برده باشیم، اما با عدم رعایت نکات زیر، تمام رشته‌های ما پنبه می‌شود:

 

جایگاه خود را بسنجید

تصور کنید شما در شرکتی کار می‌کنید که مدیر ارشد حقوقی معادل ۱۰ میلیون دریافت می‌کند. حال اگر کارشناس آن مجموعه درخواست افزایش حقوق به اندازه ۱۱ میلیون داشته باشد، به نظرتان منطقی است؟

ما باید جایگاه شغلی خود را هم در نظر بگیریم و با توجه به آن درخواست منطقی مطرح بنماییم.

 

فرصت و زمان کافی مدیر را در نظر بگیرید

هیچگاه در مواقعی که مدیر عجله دارد و تایم کافی برای صحبت ندارد، در رابطه با حقوق صحبت نکنید که به شکست ۱۰۰ درصد منتهی می‌شود! هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد!

 

تحت فشار بودن مجموعه را درک کنید

یکی از بدترین زمان‌ها برای درخواست افزایش حقوق، مواقعی است که شرکت تحت فشار باشد! می‌دانید اگر چنین کاری کنیم چه برداشتی می‌کنند؟ اینکه داریم از آب گل آلود ماهی می‌گیریم و به عنوان باجگیر به چشم آن‌ها می‌آییم!

در چینی مواقعی چنین درخواستی نداشته باشید بهتر است. اما اگر واقعاً مجبور هستید باید طوری نشان دهید که درخواست شما هیچ ربطی به شرایط مجموعه ندارد. به مدیر خود اطمینان دهید که چه با درخواستتان موافقت کند یا نکند، شما همچنان کنارشان هستید و به مجموعه کمک می‌کنید.

 

جنبه تعریف و تمجید داشته باشید

معمولاً یکی از ترس‌های افراد مافوق این است که «اگر از کارمندم تعریف کنم خودشو میگیره و توقعش بالا میره». واقعاً هم همین طور است.

بنده خودم علاوه بر دیجیتال مارکتر، معلم هم هستم و بارها این واکنش را از دانش آموزان دیده‌ام. امسال در کارگاه کامپیوتر توجهم به یکی از شاگردانم جلب شد که با اینکه بازیگوش است اما استعداد عملی خوبی دارد و کار با کامپیوتر را زود یاد می‌گیرد. دو بار در کلاس تحسینش کردم. اما بعد از سومین بار رفتارهای غیرمحترمانه‌ای از او می‌دیدم، دستور می‌داد، ایراد می‌گرفت و بین صحبت‌هایم دخالت می‌کرد. نگاهش به من از بالا به پایین بود انگار که من زیردست او هستم!

بلافاصله رفتارم را با او تغییر دادم و برای مدتی بی محلی کردم تا برای جلب توجه من مجبور به تلاش بشود! خداروشکر به اشتباهش پی برد و رفتارش مودبانه و محترمانه شد.

رفتار مدیر و کارمند هم همین طور است و سعی کنید هیچگاه مواقعی که از شما تعریف می‌کنند، همان موقع درخواست افزایش حقوق را مطرح نکنید.

 

مشام خود را لو ندهید

یک واقعیتی وجود دارد که احتمال زیاد خودتان هم دیده‌اید، زمانی که شرکت فروش خوبی دارد و درآمد بالایی کسب می‌کند، اکثر کارمندان پشت اتاق مدیر صف می‌کِشند! فکر می‌کنید چرا؟ دقیقاً برای درخواست افزایش حقوق!

پیشنهاد می‌کنیم در این مواقع همرنگ جماعت نشوید که فکر کنند بوی پول به مشامتان خورده است چون اکثر همکاران قبل از شما درخواست خود را مطرح کرده‌اند!

 

فرهنگ سازمانی خود را برای در نظر بگیرید

در بعضی سازمان‌ها برای درخواست افزایش حقوق حتماً باید به صورت مکتوب باشد و نامه آن را برای مدیر ارسال کنیم. اما در بسیاری از شرکت‌ها درخوسات شفاهی مرسوم‌تر است! با توجه به فرهنگ سازمانی خود اقدام کنید.

 

اشتباهات مرگبار حین درخواست افزایش حقوق!

تصور کنید با شرایط زیر به مذاکره برویم:

  • نگرفتن اجازه و هماهنگی قبلی، قبل از مطرح کردن درخواست
  • ظاهر نامناسب و نامرتب
  • بوی نامطبوع دادن
  • درست قبل از درخواست، خرابکاری بزرگی به بار آورده‌ایم
  • هنوز کارهای عقب افتاده قبلی را تمام نکرده و تحویل مدیر نداده‌ایم
  • مقدمه چینی طولانی
  • خود را مقابل رئیس قرار دادن (مثلاً استفاده از واژه شما به جای ما)
  • تهدید کردن به رفتن در صورت عدم توافق
  • اشاره به شرکت‌های دیگر که حقوق بیشتر می‌دهند
  • مقایسه خود با دیگر همکاران
  • فقط از مشکلات شخصی و مالی حرف زدن به جای مطرح کردن توانمندی‌های خود
  • بی‌توجهی به دلسوزی‌ها و کمک‌های مدیر که در رشد ما نقش بزرگی داشته است
  • جلوی دیگران درخواست کردن
  • بی ارزش کردن حقوقی دریافتی فعلی
  • تخریب همکاران دیگر
  • پیشنهاد ریسک دار دادن (مثلاً این ماه شرکت چه سود داشته باشد یا نداشته باشد ۴۰ درصد افزایش حقوق داشته باشم!)

بعید می‌دانم با این شرایط درخواستمان پذیرفته شود!

 

اگر مدیر نه گفت!

تمام نکات مطرح شده تا اینجا، به شما کمک می‌کند که جواب مثبت از مدیر بگیرید. اما تحت هر شرایطی اگر مدیر درخواست افزایش حقوق شما را نپذیرفت پرخاشگری نکنید! چون به عنوان یک کارمند دردسرساز به چشم می‌آیید. کارمندی که حرفه‌ای باشد، ابتدا تشکر می‌کند و در این مواقع سوال می‌پرسد:

ممنون میشم راهنمایی کنید که عملکردم باید چطور باشه تا افزایش حقوق داشته باشم؟

چه تغییر در کارم باید ایجاد کنم؟

کارهایی هست که نباید انجام بدم یا ساعت کاریمو بیشتر کنم؟

حتی با این تکنیک اگر باز هم جواب منفی شنیدید، باز هم تشکر کنید و بگویید من تمام تلاش خودم را به کار می‌گیریم تا کیفیت کارم بهتر شود و شما من را فردی شایسته افزایش حقوق بدانید. ممنون که وقتتون رو در اختیارم گذاشتین.

تکنیک‌های ارتباط مؤثر را به کار ببرید تا بیشتر بله بگیرید.

 

درخواست افزایش حقوق در شرکت‌های خصوصی

 

اگر مدیر درخواست ما را پذیرفت

این لحظه هزاران بار تقدیم شما باد! حتی تصورش هم نمی‌گذارد آدم در پوست خود بگنجد! تا اینجا ما به خواسته خود رسیدیم اما یادمان باشد که این مذاکره دو طرفه است و ما باید به خواسته مدیر هم توجه کنیم.

در این لحظه مدیر با شنیدن این جمله آرامش می‌گیرد «ممنون از لطفی که کردین حتماً تمام تلاشم رو می‌کنم که جبران کنم و پشیمون نشین».

 

افزایش حقوق

 

هیچ کدام از نکات گفته شده فایده‌ای ندارند اگر…

یک جمله عالی وجود دارد:

اگر به اندازه حقوقتان تلاش کنید، هیچگاه رشد نخواهید کرد!

اگر فردی همیشه بیشتر از وظیفه‌اش کارکند و چیزهای بیشتری یاد بگیرد، همه لایق افزایش حقوق است و ترسی برای مطرح کردن درخواست افزایش حقوق ندارد. خوب است به جای اینکه به مدیر خود برچسب ظالم و زالو بزنیم، کمی به کار خودمان فکر کنیم که آیا من آنقدر خوب کار می‌کنم که افزایش حقوق، حقم باشد!

پیشنهاد می‌کنم همیشه در دو موضوع روی خودتان کار کنید:

  • توسعه فردی مانند: تقویت فن بیان و سخنرانی، هوش کلامی و…
  • موضوع تخصصی حرفه خود

این دو را به موازات پیش ببرید اما به اولی بهای بیشتری بدهید که عجیب در دومی هم اثر دارد!

امیدوارم این مقاله برایتان مفید واقع شود و در انتها از نظرات و پیشنهادات شما استقبال می‌کنیم.

چگونه در مصاحبه کاری خود موفق باشیم؟

خودتان جای کارفرما در جلسه مصاحبه کاری بودید کدام یک از افراد زیر انتخاب می‌کردید؟

مریم با آرایش غلیظ و لباس‌های گران قیمیت و زیورآلاتی که پوشیده وارد می‌شود. ذوق زده سلام می‌کند. کیف بزرگش را روی میز می‌گذارد و می‌نشیند.

زهرا با ظاهری آراسته و ساده وارد اتاق مصاحبه کاری می‌شود. مودبانه سلام می‌کند و برای نشستن اجازه می‌گیرد.

  • خودتون رو معرفی می‌کنین؟

مریم: بله مریم بابایی هستم و متولد ۱۳۷۰ و اِاِاِ…. دیگه چی بگم… همین دیگه تدریس می‌کنم درس میدم…

زهرا: من زهرا صفایی هستم متولد سال ۱۳۷۰ و در زمینه آموزش مهارت‌های فردی فعالیت می‌کنم.

 

  • هدف شما از این شغل چیه؟

مریم (آدامسش را محکم می‌جَوَد): من هدفام خیلی زیادن… مثلا دوست دارم پولدار بشم… معروف بشم… هدفام زیادن حالا میتونیم حرف بزنیم….

زهرا: آموزش دیدن و دادن یکی از ارزشهای زندگی من هست و از این کار حس خوب می‌گیریم و این کار دقیقا هم جهت با رسالتم هست.

 

  • چرا شرکت ما رو انتخاب کردین؟

مریم: دوستام میگفتن شما به کارمنداتون میرسین حقوق خوب میدین… من واقعا دوست دارم اینجا کار کنم…

زهرا: من شرکت‌های مختلفی رو بررسی کردم و متوجه شدم که شرکت شما با اهداف من سازگارتر هست و اینجا میتونم بهترین بازدهی رو داشته باشم.

 

  • چه حقوقی مد نظرتونه؟

مریم: مثلا ۲ونیم اینا مد نظرمه یا ۳ ونیم اینا…. خودتون چقدر مد نظرتونه؟

زهرا: درآمد خب برام مهمه اما الویت اولم نیست و میتونیم دربارش مذاکره کنیم… با توجه به شرح وظایف من، ساعت کاری و مهارت‌های که ازم میخواین بهبودشون بدم…

 

  • (جواب کارفرما به مریم): من رزومتونو بررسی میکنم و بهتون اطلاع میدم..

مریم: کی اطلاع میدین؟

  • تماس میگیریم.
  • (جواب کارفرما به زهرا): بسیار عالی اگر موافق باشید ما صحبت‌های نهایی رو انجام بدیم و قراردادی رو تنظیم کنیم!

 

به نظرتان مهم‌ترین دلیل استخدام نشدن مریم چه بود؟

 

مصاحبه کاری

 

فن بیان در مصاحبه استخدامی

متاسفانه افراد زیادی هستند که تخصص و توانمندی‌های فوق‌ العاده‌ای دارند اما نمی‌توانند خودشان را به خوبی معرفی کنند و به خوبی ارتباط بگیرند به همین دلیل در مصاحبه پذیرفته نمی‌شوند. مهارت‌های کلامی و ارتباطی به اندازه تخصص مهم هستند و بدون آن‌ها نمی‌توانیم نان شب خود را جور کنیم! آن هم در این دور و زمانه که دیگر مدرک تحصیلی برای آب خوردن لب کوزه به درد می‌خورد!

تصور کنید رقبای استخدامی شما، مهارت و تخصص‌های یکسان با شما دارند حال اگر شما هوش کلامی و فن بیان قوی‌تر و مهارت‌ برقراری ارتباط موثر داشته باشید، بدون شک بیشتر به چشم کارفرما می‌آیید و احتمال استخدامی شما بالا می‌رود.

داستان مریم و زهرا را که ابتدای مقاله آوردم، یادتان هست؟ به نظرتان مریم حرفه‌ای رفتار و صحبت کرد یا زهرا؟ معلوم است که زهرا و صد البته معلوم‌تر که زهرا استخدام می‌شود. حال شاید مریم بنده خدا خیلی هم متخصص باشد اما هر چه باشد ما همگی آدم هستیم نه ربات! طبیعی است که به افراد خوش صحبت و حرفه‌ای راحت‌تر اعتماد می‌کنیم.

در ادامه نکاتی را برای مصاحبه کاری موفق مطرح می‌کنیم که کمک می‌کند از همان ابتدا اعتماد و اطمینان کارفرما را جلب کرده و به زودی قرارداد استخدامی را امضا کنید!

 

فن بیان در مصاحبه استخدامی

 

برای مصاحبه کاری چه بپوشیم؟

یه نکته طلایی می‌گویم در مصاحبه کاری استفاده کنید تا حرفه‌ای دیده شوید:

لباس‌هایی بپوشید و وسایلی به همراه ببرید که بیشتر جنبه کاربردی داشته باشند تا جنبه تزئینی!

به عنوان مثال پوشیدن ساعت ساده که فقط برای فهمیدن زمان به کار می‌رود یا انگشتر حلقه نشان دهنده متاهل و متعهد بودن می‌باشند.

مریم داستان ما (ابتدای مقاله) از دستبند و انگشتر و ساعت و گردنبندِ رومانتویی و خلاصه هر چه که فکر کنید دریغ نکرد! شخصاً برای رفتن به مراسم و جشن‌ها هم اینطور لباس نمی‌پوشم! جلسه مصاحبه کاری با تفریح و مجلسِ مهمانی تفاوت دارد! می‌رویم که کار کنیم! در محیط کار هم پوشش رسمی یا ساده است.

اگر محیط شرکتی که برای مصاحبه می‌روید، رسمی است پیشنهاد می‌کنیم که لباس رسمی بپوشید. مثلاً خانم‌ها مانتو ساده و مقنعه، آقایان هم پیراهن و شلوار پارچه‌ای اتو کشیده که البته با کت بسیار شیک‌ می‌شود.

اگر هم محیط شرکت دوستانه و استارتاپی است، استایل اسپرت و معمولی هم می‌تواند گزینه مناسبی باشد.

در کل اینکه به ظاهرتان اهمیت دهید اما زیاده روی نکنید! ظاهرتان طوری باشد که وقار و متنانت خود را نشان دهید اما قصد جلب توجه نداشته باشید! هر چه ساده‌تر، جذاب‌تر!

 

برای جلسه کاری چه بپوشیم

 

در مصاحبه کاری چه بگوییم؟

مصاحبه کاری یک صحبت معمولی نیست بلکه کاملاً هدفمندانه است. کارفرمای رو به روی ما نه وقتش را از سر راه آورده و نه پولی که به عنوان حقوق باید پرداخت کند بنابراین نهایت تلاش و دقت خود را به کار می‌گیرد تا بداند مصاحبه شونده چند مرده حلاج است و آیا قابل اعتماد هست یا نه؟ بنابراین خیلی به صحبت‌های خود توجه کنید که:

 

منطقی باشید

به عنوان مثال نگویید که «از کار قبلیم بیرون اومدم چون از محیطش خوشم نمیومد»! این طور خیلی آماتور به نظر می‌رسید اما اگر حساب شده بگویید «محیط قبلی فضای دوستانه‌ای داشت و خیلی راحت ایده‌هامونو تبادل می‌کردیم اما من ترجیح میدم محیط کارم ساکت‌تر باشه تا بهتر تمرکز کنم»! در این صورت به شما به چشم فرد حرفه‌ای نگاه می‌کنند.

 

خود را کوچک نکنید

یک راز را به شما می‌گویم، پدر بنده فردی باسیاست است و در هر جمعی همیشه پذیرفته می‌شود و به او احترام می‌گذارند. علت اصلی جذابیت پدرم در جمع این است که هیچگاه خود را پایین نمی‌آورد! یعنی خودش را کوچک نمی‌کند!

درس مهمی برای من بود و بارها در مصاحبه‌ها اعمال کردم. به عنوان مثال اگر در جلسه مصاحبه کارفرما از من می‌پرسید: «اگر فلان مشکل پیش بیاید می‌توانی آن را حل کنی؟»، با خونسردی می‌گفتم: «هر مشکلی راه حلی دارد و مطمئن باشید تمام سعیم را می‌کنم تا حل شود». اما نمی‌گفتم «خیلی سخته… نمیدونم… باهاش مواجه نشدم». کارفرماها همیشه برای افرادی که برای خود ارزش قائل هستند و خود را باور دارند، سر و دست می‌شکنند.

 

خود را نبازید

خود را جای کارفرما قرار دهید و قبول کنید که برای استخدام به افراد کاربلد و متعهد نیاز دارد. طبیعی است که بخواهد از همان مدت زمان کوتاه در مصاحبه کاری، نهایت استفاده را ببرد تا او را بشناسد و سوالاتی بپرسد یا حرفی بزند که شما را زیر سوال ببرد. در این شرایط به جای عصبانیت یا بغض کردن، خیلی مؤدبانه نظر شخصی خود را بیان کنید. حتی می‌توانید یک نکته اخلاقی هم بین صحبت‌های خود بیاورید و تأثیر مثبتی از خود به جای بگذارید. به این طریق اعتماد به نفس خود را حفظ کنید.

 

در مصاحبه کاری دروغ نگویید

گاهی اوقات مصاحبه شونده از کارفرما سوالی می‌شنود که تا کنون با آن مواجه نشده و تجربه‌ای در آن زمینه ندارد. اشتباهی که اکثراً انجام می‌دهند این است که دروغ می‌گویند و ادعا می‌کنند اتفاقاً بلد هستند! اما کارفرما معمولاً متوجه این دروغ می‌شود و همانجاست که اعتبار مصاحبه شونده نابود می‌شود. صادقانه و با اعتماد به نفس هرآنچه می‌دانید یا نمی‌دانید را ابراز کنید. یادمان باشد که صداقت بهترین سیاست است.

 

پاسخگویی به سوالات کارفرما

 

درباره شرکت تحقیق کنید

واقعاً هیچ چیزی بدتر از این نیست که در جلسه مصاحبه کاری، کارجو از اشتیاق خود برای کار کردن در یک شرکت یا سازمان صحبت کند اما چیزی درباره آن شرکت نداند! خودتان جای کارفرما بودید، به چنین فردی اعتماد می‌کردید؟ بعید می‌دانم!

صمیمی‌ترین دوستم به من نکته‌ای گفت که همیشه آویزه گوشم هست: «قبل از مصاحبه حتما سایت شرکت رو زیرو رو کن… یکی دو تا ایراد کاری و یکی دو تا جنبه مثبت پنهانی رو از شرکت پیدا کن… حتما تو جلسه مصاحبه بهشون اشاره کن که به به فلان جا عالی هستید… ایراد رو هم مطرح کن و بهشون یه راهکار اساسی بده. خودت می‌بینی که دیگه نمی‌دونه دوباره ازت سوال بپرسه یا همونجا قرار داد رو ببنده».

 

خود را آویزان نشان ندهید

شخصاً از اصطلاح «آویزان بودن» گریزان هستم و به نظرم اصلاً شیک نیست که آدم آویزان جایی یا فردی به نظر آید. افراد آویزان باعث زحمت دیگران می‌شوند و به عنوان یک موجود اضافی روی کرده خاکی به حساب می‌آیند. مریم در ابتدای داستان را یادتان هست؟ که می‌گفت «شرکت شما رو انتخاب کردم چون به کارمنداتون میرسین حقوق خوب میدین».

اما زهرا در مصاحبه کاری گفت «من شرکت‌های زیادی رو بررسی کردم و متوجه شدم شرکت شما هم جهت با مهارت‌ها و علایقم هست». جواب زهرا نشان می‌دهد که یک فرد انتخاب‌گر است نه آویزان! همیشه سعی کنید در هر شغلی که هستید برنامه و اهداف خاصی داشته باشید. طوری ارزش خلق کنید که بودن شما یک امتیاز برای سازمان محسوب شود و به شما افتخار کنند.

 

کمک را جایگزین غرور کنید

گذشت آن زمان که کارها روتین و ثابت بودند و روابط شرکت‌ها و سازمان‌ها رئیس-کارمندی بود. در شرایط فعلی کارها بسیار پیچیده شده‌اند و سازمان‌ها به افراد خلاق نیاز دارند، افرادی که چالش پذیر باشند! روابط به شکل تیمی و همکاری می‌باشند نه مدیر-کارمندی.

در مصاحبه کاری سعی نکنید که فقط خود را رخ بکشید بلکه نیازهای مرتبط با شرکت را مطرح کنید و راهکار دهید. همان موقع اگر به ذهن کارفرما بلندگو وصل کنیم، خواهید شنید: «به به… چه خوب… احسنت… تو همونی هستی که ما میخوایم… حسابی با هم میترکانیم و شرکت رشد می‌کند!».

زهرای داستان ما بارها در صحبت‌های خود به سود رسانی شرکت اشاره کرد! تعریف غیر مستقیم اثرگذارتر از حالت مستقیم است!

 

در مصاحبه کاری چگونه خود را معرفی کنیم؟

برای معرفی خود طبق فرمول زیر عمل کنید:

  • نام و نام خانوادگی
  • مدرک تحصیلی
  • شغل
  • مدت زمان سابقه کاری
  • دلیل انتخاب شغل
  • کمکی که در شغل خود به دیگران می‌دهید

زهرا هم دقیقاً طبق این فرمول خود را معرفی کرد، البته با توجه به شرایط می‌توانید بعضی قسمت‌ها را حذف کنید. در مقاله معرفی کردن خود، این موضوع را مفصل توضیح داده‌ایم.

 

در مصاحبه شغلی چه سوالاتی از کارفرما بپرسیم؟

معمولاً در جلسه مصاحبه کاری، کارفرما دوست دارد (واقعاً دوست دارد و اتفاقاً هم منتظر است) که ببیند آیا کارجو سوالی می‌پرسد یا نه؟ فکر می‌کنید چرا؟ چون سوال پرسیدن نشان از کنجکاوی، اشتیاق و تفکر دارد! کارجویی که سعی می‌کند از نحوه مدیریت و کار در شرکت سر در بیاورد، نشان می‌دهد که بی تجربه نیست و صد البته که حرفه‌ای است.

یک جلمه معروف در مذاکره وجود دارد «قدرت دست فردی است که سوال می‌پرسد»! حین مصاحبه کاری فقط به پاسخ دادن فکر نکنید، بلکه در ذهن در جستجوی سوالات مناسب باشید که کارفرما بداند شما هم حق انتخاب کردن دارید.

البته سوال داریم تا سوال! بهترین سوالات آن‌هایی هستند که توصیفی باشند. در ادامه چند سوال مفید و تاثیر گذار آورده‌ایم که کمک می‌کند بهتر روند گفتگو را پیش ببرید:

  • این موقعیت شامل چه وظایفی می‌شود؟
  • آیا این موقعیت شغلی در مجموعه جدید است؟ اگر اینطور نیست، نفر قبل در مجموعه چه وظایفی به عهده داشتند؟
  • سبک مدیریتی سازمان شما به چه صورت است؟
  • چند نفر در این مجموعه مشغول به کار هستند؟
  • آیا ممکن است محل کار تغییر کند؟
  • در این سازمان جای پیشرفت وجود دارد؟ به چه صورت؟
  • بزرگترین چالش‌های این شغل در شرکت شما چیست؟
  • بزرگ‌ترین امتیازی که این شرکت نبسبت به سایر شرکت‌ها دارد چیست؟
  • چه پیشینه کاری‌ای برای پیشرفت در این موقعیت شغلی مناسب خواهد بود؟
  • این شرکت در چند سال اخیر، چه تغییرات بزرگی را پشت سر گذاشته است؟
  • بهترین بخش کار کردن در این سازمان چیست؟
  • بدترین بخش کار کردن در این سازمان چیست؟

 

سوال پرسیدن در مصاحبه استخدامی

 

اشتباهات مرگبار هنگام پرسیدن سوال از کارفرما

  • پرسیدن سوالات شخصی
  • سوال پرسیدن فقط در یک حوزه
  • پرسیدن سوالات بسته
  • پرسیدن سوالات چند بخشی یا پرسیدن چند سوال با هم
  • مطرح کردن سوالاتی که شما را برتر از کارفرما نشان دهد

 

جملات تاثیر گذار در مصاحبه استخدامی

در هر عرصه‌ای اگر واقعاً می‌خواهیم تاثیرگذار باشیم باید هوش خود را در آن زمینه تقویت کنیم. به عنوان مثال یک گرافیست باید هوش خوبی در زمینه ترکیب رنگ‌ها و کشیدن شکل‌ها داشته باشد. صد در صد که در زمینه کلامی هم باید هوش کلامی بالایی داشته باشیم تا بتوانیم کلام قدرتمند به زبان بیاوریم.

قبول دارید که در جلسه مصاحبه کاری، کلام ما بیشتر تاثیرگذارتر است تا رزومه ما؟

یک پیشنهاد دارم، هر زمان که از شما پرسیدند بزرگ‌ترین نقطه ضعف شما چیست؟ در جواب به نقطه ضعفی اشاره کنید که خیلی مرتبط با کار مورد نظر نیست و بلافاصله به یک ویژگی‌ مثبت خود اشاره کنید در پیشرفت کاری شما تاثیر زیادی داشته است. به این تکنیک مثبت/منفی گفته می‌شود که در مبحث هیپنوتیزم کلامی در دوره هوش کلامی به شرکت‌ کننده‌ها آموزش می‌دهیم.

شما با تقویت هوش کلامی خود می‌توانید به هر سوال غیر منتظره‌ای که از شما می‌پرسند، پاسخ مناسب دهید. راستش سوال‌ها و جواب‌های مصاحبه کاری در اینترنت زیاد هستند و دست کارجویان برای کارفرماها رو شده است. بنابراین در مصاحبات سعی می‌کنند سوالات مخصوص خودشان را بپرسند و شما باید خلاقیت به خرج دهید و با کلام خود کارفرما را متأثر کنید (مانند یوزارسیف کوچک). اگر شما حاضرجواب و شوخ طبع باشید، تکنیک‌های متقاعد سازی را آشنا باشید و هیپنوتیزم کلامی را چاشنی کلام خود کنید، دیگر نگرانی بابت این مصاحبه‌ها نخواهید داشت.

 

جملات تاثیر گذار در مصاحبه کاری

 

زبان بدن در محیط کار هنکام مصاحبه کاری

مصاحبه کاری لزوماً به آن میزی که یک طرف کارفرما و طرف دیگر کارجو نشسته است، محدود نمی‌‌شود. شما از زمانی که وارد محیط شرکت می‌شوید، مصاحبه غیر کلامیتان آغاز می‌شود. حتی گاهی اوقات کارفرما با کمی تأخیر به جلسه می‌آید تا رفتارهای شما را در محیط بررسی کند.

با رعایت نکات زیر می‌توانید حتی قبل از مصاحبه ذهنیت مثبتی در ذهن کارفرما بسازید که اتفاقاً باعث می‌شود مصاحبه کاری با روند بهتری پیش ببرید:

  • قبل از وارد شدن و نشستن حتماً اجازه بگیرید (کاری که مریم نکرد اما زهرا کرد)!
  • زیاد به کارکنان نزدیک نشوید و تا حدی فاصله خود را با آن‌ها حفظ کنید که احساس معذب بودن به آن‌ها دست ندهد. به عنوان مثال نزدیک‌ترین صندلی به مصاحبه کننده را انتخاب نکنید.
  • اگر به سمت شما دست دادند، دست بدهید و خودتان پیش قدم نشوید.
  • هنگام دست دادن، دست خود را مستقیم نگه دارید نه به سمت بالا و نه پایین.
  • هنگام سلام و احوالپرسی حتماً ارتباط چشمی برقرار کنید.
  • دستتان خیس و عرق کرده نباشد.
  • دست طرف مقابل را فشار ندهید.
  • هنگام نگاه کردن نه زل بزنید نه دائم چشم بپرانید! گاهی چشم خود را اطراف چشم مخاطب و گاهی به محیط قرض دهید.
  • به دهان مخاطب نگاه نکنید (این مورد به شدت آزار دهنده است).
  • به جلو متمایل نشوید و قوز نکنید.
  • روی مبل لم ندهید و پهن نشوید یا خودتان را مچاله نکنید.
  • چهره حالت گشوده و همراه با تبسم داشته باشد.
  • تبسم لبخندی است که دندان‌ها در آن پیدا نیست و حاکی از احترام و دوستی است.

 

 

با این جمله تمام کن!

امیدوارم با رعایت این نکات، مصاحبه کاری موفقی داشته باشید و سال‌ها در زندگی خیرش را ببینید. فقط یادتان باشد که بعد از پایان مصاحبه و هنگام خروج حتماً از مصاحبه کننده بابت زمانی که گذاشته، تشکر کنید. بدون آنکه پشت کنید، همچنان رو به مخاطب، در را باز کنید و خارج شوید (این نکته را آخر گفتم که همیشه یادتان بماند و با بقیه تمایز داشته باشید)!

در انتها از نظرات، انتقادات و پیشنهادات شما در قسمت نظرات استقبال می‌کنیم.