چگونه محترمانه موضوع گفتگو را عوض کنیم که دیگران ناراحت نشوند؟
احتمالاً شما هم مانند من موضوعاتی را دوست ندارید و نمیخواهید در جمع درباره آن چیزی بگویید یا بشنوید. یکی از سختترین شرایطی که خودم از رو به رو شدن با آن عذاب میکشم، صحبت دیگران درباره مسائل شخصیام مثلاً شغلم، مدرک تحصیلیام، دلیل مجرد بودنم و… است که گاهی اوقات به خوبی از آن قسر در میروم اما اگر طرف مقابل سمج و پر رو باشد، به مِن مِن کردن میافتم یا اینکه عصبانی میشوم و با تندی جواب میدهم. شما چطور؟ اگر در شرایطی قرار بگیرید و درباره موضوعی که شما دوست ندارید صحبت شود، چکار میکنید؟ چه واکنشی نشان میدهید؟ در این مواقع دو راه بیشتر نداریم یا تسلیم مخاطب شویم و تظاهر به گوش دادن کنیم یا اینکه با هوش کلامی خود، زمام موضوع را در دست بگیریم و بحث را عوض کنیم؟ البته گاهی اوقات که درباره مسائل شخصی ما سوال میشود، ناچار به عوض کردن بحث میشویم.
در این مطلب با چند راهکار حرفهای آشنا میشوید که خیلی راحت، محترمانه و اصطلاحاً زیر آبی، بحث را عوض کنید.
1. از قبل آماده باشیم:
موضوعات و موقعیتهایی که مورد علاقه شما نیستند را شناسایی و از قبل برای آن یک جواب آماده کنید. مجهز بودن جلوی غافلگیری و ضعف شما را میگیرد. به عنوان مثال صحبت درباره حقوق افراد یکی از کنجکاویهای هر فردی مخصوصاً دوستان و آشنایان است، برای این مورد که خیلی هم تابلو است، میتوانید یک جواب محترمانه و قاطعانه آماده در آستین داشته باشید. در مقاله روش برخورد با افراد فضول، مفصل درباره آن صحبت کردهایم.
2. مستقیماً بحث را عوض کنیم:
یادم هست که به خانه دختر عمهام رفته بودم و با همسر او درباره تنظیمات شبکه وای فای منزلشان صحبت میکردیم، عمهام که کنار ما نشسته بود خیلی گیج شده بود با جدیت گفت: «درباره این چیزا که من سر در نمیارم حرف نزنید… اعصابم خورد میشه… گیج میشم…»، از رک بودن او خیلی تعجب کردم اما به احترام او ادامه ندادیم.
گاهی اوقات با توجه به اینکه جمع چقدر دوستانه است و ما چه اعتباری در نظر اطرافیان داریم، میتوانیم خواهش کنیم که موضوع را تغییر دهند. این راهکار در هر جمعی جواب نمیدهد و با ارزیابی موقعیت، خودتان تشخیص دهید که چطور آن را بیان کنید تا به کسی برنخورد. البته در ادامه با راهکارهای بیشتر آشنا میشوید که در موقعیتهای مختلف میتوانید بکار بگیرید.
3. بیمقدمه موضوع بحث را عوض کنیم:
این روش مانند شیرجه زدن در استخر است و باید بیمقدمه و ناگهانی عمل کنیم. به عنوان مثال همکارتان درباره رئیس غیبت میکند و شما تمایلی به شنیدن آن ندارید، کافیست کمین بگیرید و زمانی که مخاطب سرش را برگرداند یا نفس گرفت تا صحبتش را ادامه دهد، وارد میدان شده و با یک جمله کاملاً متفاوت بحث را عوض کنیم. مثلاً بگوییم «کیک تولد هفته پیش خیلی خوشمزه بود، از کجا گرفتی؟». با این کار شاید مخاطب از غیر منتظره بودن سوالتان تعجب کند اما متوجه خواهد شد که شما عمداً بحث را تغییر دادید. این روش غیر مستقیم به مخاطب میفهماند که «از حرفت خوشم نمیاد… پس ادامه نده…» بنابراین دیگر ادامه نمیدهد. حال اگر مخاطب سماجت کرد، شما باز هم این تکنیک را تکرار کنید. برای اینکه مخاطب ناراحت نشود و احساس بی احترامی نکند، لبخند را چاشنی کلام و نگاهتان کنید.
4. ربط دادن به موضوع دیگر
برای این کار باید هوش کلامی خود را به کار گیرید و مانند شکارچی منتظر بمانید تا مخاطب در میانه کلامش به موضوع خاصی اشاره کند، سپس با تمام قوا و سریع آن را از هوا بقاپید و به یک موضوع دیگر ربط دهید. به عنوان مثال:
زهرا: وای این زن همسایه چقدر مانتو میگیره…. مانتوهاشم قشنگه… کاش منم مثل اون داشتم و خرج میکردم…
علی: راستی اون روز که رفتیم مانتو آبیتو خریدیم، یادته؟ چقدر هوا بارونی بود؟
این روش راحت اما نتیجه بخش است و مخاطب معمولاً در برابر آن مقاومت نمیکند.
5. محیط را ترک کنیم:
اگر شرایط طوری بود که هیچ راه در رویی برای عوض کردن بحث وجود نداشت، بهترین کار این است که به بهانه شستن دست و صورت یا تماس با شخص خاصی مجلس را ترک کنید. معمولاً بعد از چند دقیقه که به جمع برگردید موضوع تغییر کرده است اما بهتر است که حین بازگشت یک موضوع جالب و هیجان انگیز پیدا کنید و ناگهان موقع ورود با صدای بلند بگویید که توجه همه جلب شود، سپس ادامه سر نخ را دستان بگیرید و موضوع را تغییر دهید.
6. عوض کردن سوال
این روش عوض کردن بحث، به این صورت است که سوال مخاطب را زیر سوال برده و به سوال دیگری تغییر میدهید طوری که موضوع تغییر کند دقیقاً مانند تیری که به سمت شما پرتاب میشود و آن را با دست میگیرید و به سمت دیگری پرتاب میکنید.
به عنوان مثال اگر فردی از شما بپرسید: «حقوق شما چقدر است؟» شما در جواب میتوانید بگویید: «سوال بهتر اینکه بگید تا 4 سال دیگه درآمدت چقدر میشه؟».
7. ابتدا حسن جویی کنیم سپس سوال بپرسیم:
این روش بسیار زیرکانه است؛ ابتدا با حسن جویی دل مخاطب را به دست میآوریم تا گاردش شکسته شود سپس با یک سوال، کنترل بحث را به دست میگیریم. به عنوان مثال اگر دوستتان درباره انواع مدل ماشینها و رانندگی حرفهای صحبت میکند که شما هیچ علاقهای ندارید، بهتر است ابتدا او را به خاطر اطلاعات بالایی که در این زمینه دارد تحسین کنید و در ادامه بپرسید که «کی ماشین خودتو گرفتی؟» یا هر سوال دیگری که خودتان مناسب میدانید.
سخن آخر
بدون شک برای همه پیش میآید که در موقعیتهایی قرار میگیریم که از موضوع مورد بحث جمع، خوشمان نمیآید یا به صلاح ما یا مخاطب نیست. در این مواقع میتوانید با 7 تکنیکی که در بالا خواندید، این شرایط را به خوبی مدیریت کنید.
دیدگاهتان را بنویسید