رازی که در هیچ دوره فن بیان و سخنرانی به شما نمیگویند!
تلویزیون با ۵۵.۷ درصد پرمخاطبترین رسانه میان مردم است در حالی که رادیو فقط 4.9 درصد بین مردم سهم دارد. یعنی از هر 100 نفر، 56 نفر تلویزیون میبینند در حالی که فقط 5 نفر به رادیو گوش میکنند! باید هم اینطور باشد چون مغز ما انسانها تصویر را بیشتر از صدا دوست دارد و 60هزار بار سریعتر دریافت میکند، یک عکس به اندازه هزاران کلمه حرف میزند. این رازی است که هر سخنران ماهر و زیرکی به خوبی از آن آگاه است و در صحبتهایش بهرهمند میشود. تصویرسازی در سخن در جعبه ابزار هر سخنران موفقی وجود دارد.
تصویر سازی؛ رازی که در هیچ دوره فن بیان و سخنرانی به شما نمیگویند!
منظورمان از تصویر سازی چیست؟
در ادامه یک مثال را به دو روش بیان کردهام:
حالت اول: خیلی خوب است در صحبتهایمان از تصویر سازی استفاده کنیم چرا که در فهم راحت و سریع مطلب بسیار موثر است چه بسا صحبتمان را هم جذاب تر میکند.
حالت دوم: تصویر سازی مانند دستمالی است که بر شیشهی گردوغبار گرفتهی موضوع کشیده میشود تا منظرهی زیبای پشت آن به وضوح برای مخاطب قابل رویت باشد.
در کدام حالت توانستید یک تصویر واضح و مشخص در ذهن بسازید؟ قطعا حالت دوم! در این حالت یک دستمالی که شیشه را پاک میکند تصور کردید. بخش عمدهای از حافظه انسان تصویری است همین تصویر در ذهن شما جا خوش میکند و مطلب به این زودیها از خاطر مبارکتان نمیرود! از طرفی ما انسانها خیالپردازانی هستیم که دست و پا درآوردهایم (چون علاقه زیادی به خیال پردازی داریم). با تصویر سازیِ صحبت هایمان به این علاقه مخاطب پاسخ میدهیم و او هم به ما علاقمندتر میشود؛ باور کنید راست میگویم!
تصویر سازی؛ قلابی برای جلب توجه مخاطب
اگر حرف من را باور ندارید و به تصویر سازی ایمان نیاوردهاید میتوانید از یک پزشک بپرسید (البته گوگل هم آنلاینانه در خدمت شماست!) قطعاً او هم به شما خواهد گفت: مغز انسان به اشارات بینایی 25 برابر اشارات شنوایی توجه میکند. یعنی چه؟ با یک مثال شفاف میکنم:
در جمله “سرعت و هیجان را خیلی دوست دارم” هیچ تصویری به نمایش در نیامده است. نه از این جمله تصویر سازی خاصی میتوان انتظار داشت و نه از شنونده آن توجه خاصی! مگر اینکه 25 بار این جمله را بگویم!!!
اما اگر بگویم “من عاشق رانندگی با سرعتِ ماشین فورد RS200 هستم”(یک نوع ماشین با سرعت 96 کیلومتر در ثانیه) این بار حتی اگر هم نخواهید نمیتوانید تصویر سازی نکنید! همان 25 بار گفتن در این جمله خلاصه شد. برای دیدن این ماشین شیک و پرسرعت می توانید بر این لینک کلیک کنید.
پیشنهاد مطالعه: باورسازی چگونه شکل می گیرد؟
استفاده از عناصر تصویرساز به سخنِ ما چهره میبخشد؛ مانند خمیری که شکل و ظاهری ندارد و با حالت دادن آن جلوه و نمود پیدا میکند با اینکار مخاطب ناچار به تصویر سازی میشود، به موضوع فکر میکند و با سخنران همراه میشود. یک سخنران جز این چه چیز دیگری میخواهد؟ هیچ!!!
دیل کارنگی در یک بند از کتاب “آیین سخنرانی” با تصویر سازی خلاقانهای توصیه میکند:
تصاویر در همه جا وجود دارند، میتوانید با استفاده از تصاویر در سخنانتان آنها را همچون مشتی آب بر صورت شنوندهها بپاشید و با اینکار توجهشان را به صحبتهای خود جلب کنید.
چطوری کلاممان را تصویری کنیم؟
یک تصویر سازی خلاقانه و گوشنواز از صورخیال قوی سرچشمه میگیرد، صور خیال یعنی آنچه را در خیال داریم به عرصهی تصویر بکشانیم. در ادامه با این مفهوم و راهکارهای تقویت آن آشنا میشویم.
صُوَرخیال
“صورخیال” یکی از اصلیترین مفاهیم در کتاب درسی ادبیات دبیرستان است. شاید شما هم مانند من بودید؛ زمانی که دانشآموز بودم و به مدرسه میرفتم اعتقاد داشتم که جدول برنامه هفتگی باید فقط با دروس ریاضی، فیزیک و شیمی پر شوند!!! دروسی مانند ادبیات را خیلی تحویل نمیگرفتم حتی نگاه کردن به صفحات آن را بطالت محض میدانستم! اما از وقتی که در زمینه فن بیان و سخنرانی فعالیت میکنم فهمیدم چه کوهی بود و من آن را کاه میدیدم! صورخیال تماماً تصویر سازی است و هر سخنران ماهری در این زمینه دستی بر آتش دارد حتی اگر خودش هم از آن خبر نداشته باشد!
صورخیال تعاریف تخصصی متعددی دارد که ذکر آن از حوصلهی این مقاله خارج است و فقط به قدر نیاز تکهای از مفهومش (که به تصویر سازی در سخنرانی مربوط میشود) را به جیب میزنیم! به طور کلی صورخیال مربوط میشود به مهارت گوینده که چقدر در آفرینش تصاویر خلاقیت دارد. هرچقدر صورخیال گوینده قویتر و بیشتر باشد تصاویری که در کلامش میسازد زیباتر و خلاقانهتر است.
دست از مِس وجود چو مردان رَه بشوی
تـا کیمیــای عشـق بیابـی و زَر شــوی
معنی : وجود مادی خود را (که مثل مس کم ارزش است) رها کن تا به کیمیای عشق برسی و مانند طلا باارزش بشوی.
چه صورخیالی پشت صحنه این تصویرسازی است؟
بیت شعری که خواندیم از شاعر بلندآوازه شیرازی، حافظ است. کلماتِ دست، مس، ره، شستن(بشوی)، بیابی و زر، تصویرساز هستند که مجموعاً در کنار هم یک فیلم کوتاهی در ذهن میسازند. این شعر زیباییاش را مدیون صورخیال قوی و خلاقانه حافظ است.
بیاید موشکافانهتر نگاه کنیم، چه صورخیالی پشت صحنه این تصویر سازی است؟ حافظ جسم را مانند مس میبیند که وقتی اکسیر عشق به آن اضافه میشود وجود انسان را مثل طلا باارزش میکند. این فرآیند شما را یاد چه چیزی میاندازد؟ درست است؛ آزمایشگاه شیمی یا واکنش شیمیایی که دو ماده واکنش میدهند و فرآورده تولید میشود. واقعاً دستمریزاد به این خیالپردازی حافظ! دو مفهوم مقابلِ هم یعنی عشق و احساس را با علم و منطق ترکیب میکند.
لطفاً نترسید و سخت نگیرید!!! همه ما قرار نیست شاعر شویم و مانند حافظ صورخیال خود را به شعر تبدیل کنیم! تنها کافیست برای مفهومی که در ذهن داریم یک فرآیند مشابه در دنیای واقعی پیدا کنیم و تصویرش را بیان کنیم همین!
چرا راه دور می روید؟! من هم شاعر نیستم اما در همین چند سطر بالا چندین تصویر سازی داشتم: جدول برنامه هفتگی، نگاه کردن به صفحات، کوه و کاه، دستی برآتش، تکهای را به جیب زدن، موشکافانه، صورخیال پشت صحنه و … . به عنوان مثال میتوانیم به جای “موشکافانه” کلمه “دقیق” را بنویسیم اما این کلمه تصویرسازی ندارد در حالیکه مو+شکاف دو تصویر در ذهن میسازد. به نظر شما چه تصویر سازیهای دیگری می توان برای این بخش داشت؟
پیشنهاد:
یک بار دیگر همین بخش و مثالهای ذکر شده را بررسی نمایید و هر تصویر سازی را با مفهوم عادی معادلش مقایسه کنید. همهی این موارد را به خاطر شما خواننده عزیز نوشتهام!
در ادامه دو راهکار تاثیرگذار و عالی آوردهام که به تقویت صورخیال و تصویر سازی کمک شایانی میکند:
الف) تغییر نگاه
این جملهی زیبای سهراب سپهری در قلب و ذهن همهی ما با طلا نقش بسته است:
“چشمها را باید شست جور دیگر باید دید”
برای اینکه از این به بعد تصویر سازی بهتری در صحبتمان داشته باشیم، باید به موضوعات پیرامونمان جور دیگر نگاه کنیم! مگر میشود یک فرد نابینای مادرزاد که خودش چیزی را ندیده است برای دیگری توصیف کند؟ نه! معلوم است که نه!! تصویر سازی یعنی اول خودمان ببینیم بعد به دیگران نشان دهیم.
از صبح که بیدار میشویم تا شب که دوباره میخوابیم چشمهایمان شاهد تصاویر بیشماری است که در طول 24 ساعت میبینیم و از اکثر آنها به سادگی میگذریم؛ کتاب روی میز، کامپیوتر روبه رویمان، در، دیوار، خیابان، آدمها و هرچیزی که در طبیعت و اطرافمان هست تا چشم کار میکند فقط تصویر است. کودک یک ساله با حیرت و شگفتی به این اشیا و اطرافش نگاه میکند و یادش میماند که چه دیده است! حافظ هم همین کار را کرد! از تصاویر اطرافش ایده گرفت. در جای جای دیوان حافظ “بادصبا” نقش یک پیک نامهبر را به عهده دارد که وظیفه ی او جابجایی پیام میان عاشق و معشوق است:
ای صبا نکهتی از خاک ره یار بیار ببر اندوه دل و مژده دلدار بیار
حافظ خاصیت انتقالی باد را جور دیگر میبیند و تصویر یک پیک نامهبر را برای آن میسازد (تو که داری میری پس سر راهت پیغام من رو هم به یار برسون!).
بیایید جور دیگر ببینیم! درختی که از کنار آن میگذریم، قاشقی که با آن غذا میخوریم، شغلی که از آن درآمد داریم، با کسانی که ارتباط داریم حتی خودمان، اعضا و جوارح وجودمان، دست، پا، مژه چشم و … هیچ کدام از اینها بیحکمت نیستند. مانند اعضای یک خانواده با یکدیگر در ارتباطند و در آفرینش ز یک گوهرند! این جزییات را ببینیم و هر طور که دلمان میخواهد خیالپردازی و تصویر سازی کنیم به این طریق صورخیال تقویت میشود.
یک نکته مهم:
آیا کسی هست از اینکه زحمتی را از دوشش برداریم و کارش را سبکتر کنیم از ما خوشش نیاید؟! هیچ کس! این نکته شامل تصویر سازی در سخنرانی هم میشود. تصویر سازی بهتر است طوری باشد که مخاطب خیلی زحمت فکر کردن به خود ندهد (ما مخاطبمان را خیلی دوست داریم) یعنی با جزییات کافی باشد: رنگ، اندازه، جنسیت و … .گفتن کلمه “اسب” تصویری از یک جانور خاص را برای ما به وجود میآورد. ولی وقتی میگوییم “اسب سفید” تصویر واضحتری به وجود میآید و یک “اسب عربی سفید” تصویری باز هم مشخصتر ایجاد میکند. مطمئن باشید شنوندهها تشنه جزییات تصویری هستند! البته اینکه چقدر باید در جزییات عمیق شد به تشخیص خود سخنران بستگی دارد.
ب) کمک گرفتن از گذشتگان
- کبوتر با کبوتر، باز با باز!
- مرغ از قفس پرید!
- مرغش یک پا دارد!
- چاهکن ته چاه است!
- و… .
ضربالمثلها، اصطلاحات عامیانه، اشعار گذشتگان و… همه یک ویژگی مشترک دارند: تصویر سازی! و همین ویژگی آنها را قرن ها زنده نگه داشته است. استفاده از این منبع عظیم و رایگان در تصویر سازیِ کلاممان معجزه میکند.
اما اینکه از آنها چطور استفاده کنیم مهمتر است. در مقاله قبلی، سه راهکار ساخت عبارات جادویی، درباره اینکه چطور از قدرت ضربالمثلها و اصطلاحات بهترین استفاده را ببریم مفصلاً صحبت کردهایم. به جرأت میتوانم بگویم اگر این مقاله را نخوانید ، خواندن مقاله فعلی هم فایده نخواهد داشت! پیشنهاد میکنم بعد از خواندن این مقاله لحظهای هم درنگ نکنید و هرچه سریعتر روشهای ساخت عبارات جادویی را مطالعه نمایید.
جمعبندی
یادتان هست در ابتدای مقاله چه گفتیم؟ مغز انسان به اشارات بینایی 25 برابر اشارات شنوایی توجه میکند یعنی ما انسانها ذاتاً دوست داریم هر چیزی را ببینیم به جای اینکه فقط درباره آن بشنویم؛ چرا که با دیدن بهتر درک میکنیم به قول معروف شنیدن کی بود مانند دیدن! همین نکته اهمیت تصویر سازی سخن را روشن میکند. هر چه سخنی که میگوییم دیدنیتر باشد بهتر شنیده میشود.
تصویر سازی از صورخیال نشات میگیرد، صورخیال یعنی اول در خیال خودم ببینم سپس آن را برای دیگران توصیف کنم. هرچه صورخیال ما قویتر باشد تصویر سازی ما خلاقانهتر و دیدنیتر میشود. چکار کنیم که تصویر سازی ما یا به عبارت دیگر صورخیال ما تقویت شود:
- تغییر نگاه
- کمک گرفتن از گذشتگان(ضربالمثلها، اصطلاحات و …)
در انتها دوست دارم مجدداً به جمله زیبای دیل کارنگی اشاره ای داشته باشم:
تصاویر در همه جا وجود دارند، میتوانید با استفاده از تصاویر در سخنانتان آنها را همچون مشتی آب بر صورت شنوندهها بپاشید و با اینکار توجهشان را به صحبتهای خود جلب کنید.
دیل کارنگی
9 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
متن جالبی بود. میشه بسطش داد و ریز تر و با مثال های بیشتری نوشت.
خیلی ممنون از زحمتی ک کشیدید.
خواهش میکنم
خداروشکر که مورد توجهتون قرار گرفت
شاید در آینده ای نزدیک آپدیتش کنیم و بسطش بدیم
خیلی ممنونم.مطالب مفیدی هستند.حتما استفاده میکنم
خواهش میکنم. خوشحالیم که این نکات براتون موثر هستند
واقعا مطالب سایتان عالی هستند
این تکنیک رو اینجا خوندم جای دیگه ای نشنیده بودم
خیلی عالی بود
خیلی استفاده کردم
تشکر
سلام دوست عزیز
وقتتون بخیر
خیلی ممنون از نظرتون
خوشحالیم براتون مفید بوده
کمک گرفتن از گذشتگان وافعا عالی بود
جالب بود برام که چرا بعضی جمله ها و ضرب المثل ها موندگار میشن
سلام خانم خاطره روایی
بله همینطوره
احسنت به دقت نظرتون