تحلیل سخنرانی نیک وی آچیچ در تهران

تحلیل سخنرانی نیک ویچ

احتمالاً شما نیز نیک ویچ را می‌شناسید، همان مردی که نه دستی دارد و نه پایی. بیش از یک میلیارد نفر تصویر این مرد عجیب الخلقه را روی مجلات، روزنامه‌ها، سکوهای سخنرانی دیده‌اند. تصور کنید (دور از جانتان) بدون دست و پا به دنیا آمده‌اید، در آن صورت چه حسی خواهید داشت؟ از اینکه نتوانید مانند دیگران بنویسید، با دست قاشق بگیرید، کارهای نظافت شخصی خود را انجام دهید، عشق زندگی خود را در آغوش بگیرید و… . حتی تصورش هم سخت است دیگر چه برسد زندگی در چنین شرایطی. اما نیک وی آچیچ با همان سر و نیم تنه، ثابت کرد که هیچ محدودیتی برای انسان وجود ندارد و همه چیز به نگرش و خواست خود انسان مربوط می‌شود.

بسیار حیرت انگیز است که او اکنون صاحب همسری بسیار زیبا و فرزند می‌باشد. تا کنون در ۶۰ کشور سخنرانی کرده، ثروت فراوانی دارد، نویسندگی، شنا، فوتبال و… را به راحتی دیگران انجام می‌دهد. گذشته از تمام این موارد مهارت فوق العاده‌ای در فن بیان و سخنرانی دارد و همه را مجذوب کلام نافذ خود می‌کند. این انسان دوست داشتنی و الهام بخش تاکنون زندگی افراد زیادی را متحول کرده است.

نیک ویچ در سال ۹۷ به ایران آمد و هتل اسپیناس پالاس تهران، برای ۱۴۰۰ نفر سخنرانی کرد. این سخنرانی با شکوه و فوق العاده را در این مقاله آورده‌ایم و به طور کامل آن را تحلیل می‌کنیم و به نکات طلایی آن اشاره می‌کنیم. با مطالعه این نکات خودتان متوجه علت معجزه و موفقیت او خواهید شد، یعنی قدرت و نفوذ کلامی او.

 

سخنرانی نیک وی آچیچ در تهران

ساختار سخنرانی نیک ویچ کاملاً مشخص است و در ادامه به صورت مرحله به مرحله به آن می‌پردازیم:

 

  1. معرفی خود: نیک ویچ ابتدا خود را معرفی می‌کند: نام، زمان و مکان تولد و مهاجرتش. دقت کنید که گفتارش کاملاً دوستانه است و از همان ابتدا مخاطبان را دوست خطاب می‌کند «سلام دوستان من نیک هستم» حتی فامیلی خود را مطرح نمی‌کند.
  2. مقدمه سازی برای ورود به بدنه: نیک ویچ طی چند مرحله و به صورت حرفه‌ای این قسمت را اجرا می‌کند. ابتدا به ندای ذهنی مخاطبان پاسخ می‌دهد: «ممکن است عکس‌های را در یوتیوب دیده باشید…» این نکته را به عنوان سخنران در نظر داشته باشید که به زبان آوردن ندای ذهنی مخاطب، او را به شدت میخکوب می‌کند.
  3. طنز: نیک به صورت کاملا ریز و مجلسی طنزی را بیان می‌کند «یک مرد بی دست و پا که لبخند می‌زند» البته این خنده همراه با درد و تحسین و دلسوزی همراه است. اگر بتوانید همچین جملاتی که ترکیبی از چند احساس هستند را در کلام خود بیاورید، مخاطب را با خود همراه خواهید کرد.
  4. بیان موضوع سخنرانی: با مطرح کردن سوالات رایجی که از او پرسیده می‌شود، موضوع را به میان می‌آورد. «مردم از من می‌پرسند و…. اکنون می‌خواهم درباره این موضوع با شما صحبت کنم…». این قسمت به شدت در سخنرانی مهم است و شما باید بتوانید در لحظات اول مخاطب را متوجه موضوع سخنرانی کنید و اینکه چه نفعی به او می‌رسد،
  5. ارائه آمارهای مختلف: اصلاً یکی از روش‌های اعتبار سازی به سخن و جلب اعتماد مخاطب، آمار دادن است. نیک ویچ می‌گوید «میلیاردها انسان گرنه، ۱۲۰ ملیون برده و… »
  6. پیام‌های خفی: نیک ویچ خود را در ابتدا کامل معرفی نکرد و نگفت که «من چقدر خفنم… من موفقم… » بلکه به صورت تکه تکه در طول سخنرانی به صورت داستان‌وار، اشاراتی به رزومه خود می‌کند «با میلیاردرها ملاقات داشتم، کتاب نوشتم، بهترین جوان استرالیا و…». این نکته خیلی مهم است، به دو دلیل: اول اینکه حالت داستانی آن باعث می‌شود در ذهن مخاطب حک شود. دوم اینکه مغرور به چشم نمی‌آید و اعتبار او را بالاتر می‌برد. ضمن اینکه علاقه مخاطب هم بیشتر می‌شود. پیام مخفی یکی از تکنیک‌های هوش کلامی است.
  7. استفاده از ضمیر سوم شخص یا ما برای انتقاد کردن: مثلاً «ما زمانی که عشق نداریم نامید می‌شویم… دخترها خود را زیبا نمی‌بینند و می‌خواهند شبیه سلبریتی‌ها شوند، هر موقع خود را در آینه می‌بینیم و…». سعی کنید در صحبت کردن تا جای ممکن برای انتقاد، مخاطب را مستقیم خطاب قرار ندهید. روی سخن یا سمت خودتان باشد یا سوم شخص.
  8. دیالوگ: نیک مانند سایر سخنران بزرگ، در کلام خود عیناً دیالوگ‌ها را به زبان می‌آورد مثلا «مردم به من می‌گفتند تو نمی‌توانی … تسلیم شو….»
  9. داستان شخصی مانند خودکشی، دیدن پسر ۱۹ ماهه‌ی بدون دست و پا و…. . در تمام این داستان‌ها به خوبی تصویر سازی می‌کند و در انتها نتیجه داستان را هم می‌آورد تا ارتباط آن با موضوع سخنرانی مشخص شود.
  10. انگیزه و امید دادن
  11. استفاده از کلمات الهام بخش: حقیقت، عشق، ارزش، خوشحالی، زیبا، زندگی، باور، ایمان، محبت، معجزه، تنهایی، گریه و… .
  12. سوال پرسیدن: نیک با پرسیدن سوالات بی‌جواب، مخاطب را به فکر فرو می‌برد. اگر می‌خواهید به مخاطب تلنگری بزنید یا او را هشیارتر کنید، از قدرت سوال پرسیدن غافل نشود. مثلا نیک می‌پرسد «به چیزی که نمی‌بینیم اما باور داریم چه می‌گویند؟ ایمان». البته بلافاصله خودتان جواب را توضیح دهید.
  13. استفاده از نق قول بزرگان مانند ویلیام باکلی «بهترین دو روز زندگی هر شخصی، روز تولد او و روزی است که دلیل متولد شدن خود را می‌فهمد…»
  14. توصیه‌های تکه تکه در طول سخنرانی: نیک به صورت حرفه‌ای، همانطور که تکه تکه داستان زندگی خود را بیان می‌کند، توصیه‌های خود را به زبان می‌آورد. در واقع از همان ابتدا شروع به بلغور کردن یک سری نصیحت‌ها نمی‌کند بلکه نرم نرم پیش می‌رود. این نکته را برای متقاعد سازی در نظر داشته باشید.
  15. اعلام کردن برای نزدیک شدن به پایان سخنرانی: نیک می‌گوید «می‌خواهم با این داستان کوتاه سخنم را تمام کنم». یاد این جمله معلم‌های مدرسه می‌افتیم که «این نکته رو بگیم دیگه تمومه …» همین جمله باعث می‌شود هم حوصله مخاطب سر نرود و همین اینکه توجهش به شدت جلب شود.
  16. پایان دادن به سخنرانی با گفتن جمله ابتدای سخنرانی «تبدیل دیوارها به درب…» و انگیزه و حس خوب دادن به مخاطب.

 

سخن پایانی

تما مراحل تحلیل را مجددا مرور کنید که در ذهنتان بنشینند. البته پیشنهاد می‌کنم که برای یادگیری بهتر، خودتان یک سخنرانی سه دقیقه‌ای آماده کنید و تمام نکات گفته شده اعم از معرفی خود، ….. را در سخنرانی خود بگنجانید. سپس از خود فیلمبرداری کنید و در انتها شرایط گفته شده را در کلیپ کوتاه خود بررسی کنید. با همین کار کوچک می‌توانید حتی در حد دو سه تکنیک، کلام خود را قدرتمندتر و نافذتر کنید و نتایج عالی در صحبت‌ها و روابط خود بگیرید.

در انتها از نظرات و پیشنهادات شما خوشحال می‌شویم، اگر سوالی هم دارید در قسمت نظرات مطرح کنید تا در کمترین زمان ممکن به شما پاسخ داده شود.

 

5 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.