تحلیل سخنرانی استیو جابز
در این مقاله قصد داریم به تحلیل سخنرانی استیو جابز بپردازیم، مطمئناً نام استیو جابز را شنیدهاید یا چهره او را میشناسید یا حداقل به داشتن گوشیهای آیفون افتخار میکنید؛ استیو جابز بنیانگذار اصلی این شرکت معروف است که با دیدن مارک سیب گاز زده روی محصولات اَپِل، چهره لاغر و عینکهای گرد او در خاطر ما مجسم میشود. اما برند اپل تنها دلیل محبوبیت استیو جابز نیست، استیو فن بسیار قدرتمند و تأثیر گذار داشت که سخنرانیهای او بعد از گذشت سالها هنوز هم الهام بخش تمام مردم دنیاست مخصوصاً قشر جوان، مدیران و کارآفرینان.
در ادامه یکی از بهترین سخنرانیهای جابز را آوردهایم که در مراسم فارغ التحصیلی دانشجویان دانشگاه استنفورد در سال 2005 برگزار شد. برای راحتی شما عزیزان، فیلم آن را قرار دادهایم که میتوانید مشاهده کنید البته دانلود آن برای تحلیل بهتر است.
سخنرانی استیو جابز در دانشگاه استنفورد
عنوان این سخنرانی “Stay hungry, Stay foolish” به معنای «حریص بمان، دیوانه باش» است که در لیست بهترین و ماندگارترین سخنرانیهای دنیا قرار دارد. شاید با دیدن این فیلم بگویید که «خب داره از رو کاغذ میخونه… تو دوره فن بیان و سخنرانی همیشه میگین که این کارو نکنیم!» بله کاملا درست است با این حال از تأثیر آن کم چیزی کم نمیشود؛ به این دلیل که استیو بسیاری از نکات ظریف مانند طنز، لحن، ساختار عالی، ارتباط گرفتن با مخاطب را به خوبی رعایت میکند که دیگر آن کاغذ در دستش به چشم نمیآید.
شروع سخنرانی:
استیو در شروع سخنرانی دو نکته را خیلی عالی اجرا میکند:
- اول حسن جویی با گفتن جمله «مفتخرم که امروز در یکی از بهترین دانشگاههای دنیا با شما هستم»
- دوم طنز و فروتنی با گفتن جمله «من تا حالا از دانشگاه فارغ التحصیل نشدهام و این اولین برخورد من … ».
بارها در دوره فن بیان و سخنرانی گفتهایم که شروع، سختترین قسمت سخنرانی است و استیو جابز با حسن جویی و طنز به خوبی از همان ابتدا با دانشجویان ارتباط میگیرد و آنها را میخکوب میکند؛ طوری که صدای تشویق و خنده کل فضا را پر میکند.
مقاله پیشنهادی: فن بیان در جلسه دفاع پایان نامه
بدنه سخنرانی استیو جابز:
جابز قبل وارد شدن به بدنه، یک فهرست مطالب را در یک ساختار ساده اعلام میکند تا مخاطبان بدانند از کجا به کجا میروند: «میخواهم سه داستان از زندگیم را بگویم… ». اما مهمتر از آن ترفند هوشمندانه استیو است «زیاد نیست، تنها سه داستان» با گفتن این جمله ذهن مخاطب خوشحال میشود و میگوید «خب… خوبه… زود تموم میشه و حوصلم سر نمیره».
بسیار خوب… وارد بدنه میشود و با داستان اول شروع میکند، طبق ساختار زیرکانه زیر:
- معرفی موضوع داستان: وصل کردن نقطهها، عشق و از دست دادن، مرگ
- مقدمه کنجکاوانه در ابتدای هر داستان: «بعد از 6 ماه از دانشگاه اخراج شدم اما تا 18 ماه رفت و آمد داشتم»، «من و وز اپل را از پارکینگ خانه شروع کردیم و طی 10 سال به …»،
- تعریف داستان
- استفاده از جملات دیالوگی
- طنز در جملات: «این سوال هست که چرا با این وجود ترک تحصیل کردم؟»، «دانشگاهی را انتخاب کردم به گرانی استنفورد…» (2:05)، «این تصمیم یکی از بهترین تصمیمات زندگی من بود…» (2:35)، «چطور ممکن است از شرکت خودتان اخراج شوید؟» (5:56)، «مطمئناً روزی حق با شما خواهد بود» (9:02)، «نمیدانستم لوزالمعده چیست» (10:17)، «حتی افرادی که آرزوی بهشت رفتن دارند اما نمیخواهند بمیرند» (11:41)، «به زودی شما هم پیر و از رده خارج میشوید» (12:07)،
- گفتن جزئیات مانند کف اتاق، بطری کوکا کولا، 50 سنتی، یکشنبهها، پوسترها، ساعت 7:30 صبح، لوله آندوسکوپی، گلوی من، زیر میکروسکوپ، سلول، پشت جلد، شماره پایانی، عکس طلوع، راه روستایی،
- گفتن جمله غیر منتظره برای جلب توجه «اجازه دهید یه مثال بزنم»
- استفاده از صفات تفضیلی مانند بهترین آموزشگاه خطاطی و گفتن دلیل آن با جزئیاتی مانند طراحی دستی لیبلها و پوسترها (3:21)
- برانگیختن احساسات مخاطب با بیان احساسات غم و شادی مانند فقر در دوران جوانی، اخراج شدن از شرکت خودش، نگرانی از آینده خانواده بعد از شنیدن ابتلا به سرطان، نجات از بیماری،
- استفاده از کلمات احساسی: عشق، زندگی، قلب، مسحور کننده، اعتقاد، باور، ایمان، مرگ، حقیقت، آرزو و…
- پیامهای مخفی برای برندسازی شرکتهای خود: «مک اولین کامپیوتر با گرافیک بینظیر…» (4:12)، «ویندوز از مک کپی کرد» (4:23)، «اپل طی 10 سال به یک کمپانی 4000 نفری رسید…»، «پیکسار موفقترین استودیوی انیمیشن سازی در دنیا» (صدای تشویق بلند مخاطبان)
- نتیجهگیری در انتهای هر داستان: «اگر ترک تحصیل نمیکردم یا کلاس خطاطی نمیرفتم….» (4:37)، «اگر از اپل اخراج نمیشدم…»، «مرگ مقصد مشترک همه ماست…» (11:49).
- توصیه پایانی در هر داستان: شما باید… ، به جستجوی علاقه خود ادامه دهید… نایستید… زمان خود را هدر ندهید…
- تصویر سازی و حس دادن به مفاهیم: مسیر، جاده، قدم، مکان گرم و سرد، تکیه گاه، داروی تلخ، آجر کوبیدن به سر، تله،
- مکث طولانی بین دو داستان برای جلب توجه و آمادگی ذهن مخاطب که وارد داستان بعدی شود.
- تغییر لحن در قسمتهای مختلف
- تکرار پیام «عاشق بودم»، «عشق به کار»
- انگیزه دادن به مخاطب: «ایمان خود را حفظ کنید… با گذشت زمان بهتر و بهتر میشوید… ، «جرأت پیروی از قلب و ادراکات خود را داشته باشید»
- احترام به مخاطب: «از بابت غمگین شدن جملاتم متاسفم… » (12:13)،
- استفاده زیاد از کلمه «شما» برای شریک کردن مخاطب
- ایجاد حس همانندی: «زمانی که هم سن و سال شما بودم…» (13:40)
پایان سخنرانی:
پایان سخنرانی مانند شروع آن، مهمترین قسمت اجرا است و اگر میخواهیم پیغام نهایی خود را در ذهن و قلب مخاطب بنشانیم باید جمله اصلی خود را در این قسمت بیاوریم. استیو جابز در پایان سخنرانی، جمله «حریص بمان و دیوانه باش» را سه بار تکرار میکند و هسته سخنرانی خود را در یاد دانشجویان ثبت میکند.
جمع بندی
تمامی نکاتی که گفته شد، ترکیبی از هوش کلامی و فن بیان بود که به طور کامل در مقاله ذکر کردیم. بله به تنهایی آموزش فن بیان کافی نیست و اگر میخواهیم سخنرانیهای قوی ارائه دهیم باید نکاتی مانند طنز، پیام مخفی، داستان سرایی و… را بدانیم تا در صحبتهای خود هوشمندانهتر، تاثیرگذارتر و جذابتر ظاهر شویم دقیقاً مانند استیو جابز یا حتی بهتر از آن.
دیدگاهتان را بنویسید