چطور تصمیم های بهتری بگیریم؟
تصمیم گیری
بیشک زندگی ما چیزی نیست جز نتایجِ تصمیمات کوچک و بزرگی که در مسیر زندگی با آنها مواجه هستیم و این قدرت تصمیم گیری ماست که می گوید پیروزاین میدان هستیم یا مغلوب آن.
مردم اغلب بیان میکنند که تصمیم گیری برایشان بسیار سخت است. خوشبختانه یا متأسفانه همهی ما همواره مجبوریم تصمیماتی بگیریم، از مسائل جزئی مانند اینکه ناهار چه بخوریم تا تصمیمهای بزرگی که زندگیمان را تغییر میدهند، مانند اینکه در چه رشتهای و کجا ادامه تحصیل دهیم یا با چه کسی ازدواج کنیم.
چرا تصمیم گیری برای برخی سخت است؟
برخی افراد تصمیم گیری را با جستوجویی بیپایان برای اطلاعات بیشتر یا مشورت گرفتن از افراد دیگر، به تعویق میاندازند. برخی هم برای تصمیم گیری از روشهایی مانند رأیگیری یا انتخاب شانسی استفاده میکنند. امّا واقعاً چرا اکثر افراد از تصمیم گرفتن بیزارند؟ شاید چون این کار را زیادی پیچیده میکنند. غالباً ترس از انتخاب گزینهی نادرست باعث میشود که افراد وارد برزخی شوند که در آن هیچ کاری انجام نمیشود و مسائل و مشکلات تنها بزرگتر و بزرگتر میشوند. این به تعویق انداختن نوعی جهنم است که در آن افراد فقط و فقط از سر ترس، تصمیماتی ساده را به تصمیماتی غیرممکن تبدیل میکنند.
برخی دیگر به دلیل کمال گرایی تصمیم گیری را به تعویق می اندازند. آن ها مدام به دنبال زمانی می گردند که دیگر هیچ مشکلی وجود نداشته باشد و یا همه چیز کامل و بی نقص باشد و چون این شرایط تقریباً پیش نخواهد آمد، این افراد هم از تصمیم گیری طفره می روند.
تصمیم گیری یا حل مسئله؟
موضوعی که حتماً بایستی به آن توجه داشته باشیم این است که تصمیم گیری و حل مسئله دو موضوع نزدیک به هم اما متفاوت از هم هستند. موضوع مورد بحث در تصمیم گیری این است که چطور از بین گزینه هایی که پیش رو داریم یکی را انتخاب کنیم (یعنی قرار نیست راه حل پیدا کنیم) اما در حل مسئله ما قرار است موارد مختلف را بررسی کرده و در انتها به گزینه هایی برسیم که روی آنها تصمیم گیری کنیم. این دو مهارت مکمل هم هستند اما نباید آن دو را با هم یکی دانست.
شهود یا استدلال؟
تصمیم گیری ممکن است با روند شهودی یا استدلالی یا ترکیبی از این دو انجام شود:
شهود، یعنی هرگاه قصد داشتیم کاری انجام دهیم، به درونتان(قلبتان) مراجعه کنید و ببینید حس درونیتان نسبت به گزینه های پیش رو چگونه است.
گرچه افراد طوری دربارهی این حس صحبت میکنند که گویا «حسی جادویی» است، امّا شهود واقعاً ترکیبی از تجربیات گذشته، ارزشهای درونی و باورهای خود شما است. میتوان گفت اطلاعات و باورهایی که ضمیر ناخودآگاه ما در طول سالیان طولانی در خود جایداده است، در زمان تصمیم گیری ها ابراز وجود میکنند و تصمیمات ما را تحت تأثیر قرار میدهند.
مهم دانستن و توجه کردن به این حس درونی در لحظهای که میخواهیم تصمیم بگیریم، بسیار ارزشمند است. من شخصاً هرگاه در لحظات حساس به ندای درونیام مراجعه کردهام و به هر آنچه گفته است عمل کردهام، پشیمان نشدهام.
استدلال، یعنی هرگاه قصد داشتیم کاری انجام دهیم، به مغزمان مراجعه کنیم، آمار و ارقام را بررسی نماییم، شواهد را در نظر بگیریم و … .
استدلال در واقعیات و شواهد ریشه دارد. در استدلال کردن جنبههای عاطفی مربوط به تصمیم را کنار میگذاریم و تجربیات برآمده از گذشته را که ممکن است روی روند تصمیم گیری تأثیر داشته باشند، نادیده میگیریم.
و اما ترکیب هر دو…
پیشنهاد من برای اینکه تصمیم گیری بهتری داشته باشیم این است که استدلال و شهود را با هم ترکیب کنیم. یعنی با استدلال کردن شروع کرده و آمار و ارقام را جمعآوری می کنیم. هنگامی که بر اساس استدلال های منطقی گزینه ها را بررسی کردیم و گزینه های نامعقول را حذف کردیم، نوبت به شهود میرسد. حال بررسی می کنیم که ندای قلبمان بیشتر به کدام یک از گزینه های معقولِ باقی مانده بیشتر تمایل دارد و آن را انتخاب می کنیم.
چرا قسمت شهود را به این روند اضافه کرده ایم؟ زیرا اگر تعهد عاطفی نسبت به تصمیمی که گرفتهایم احساس نکنیم، بهخوبی و بهطور مؤثر آن را به کار نخواهیم بست.
آفت تصمیم گیری
یکی از آفتهای تصمیم گیری تمایل به جمعآوری اطلاعات بیشازاندازه است. همانطور که داشتن اطلاعات کم در یک زمینه تصمیم گیری ما را دچار مشکل میکند، جمعآوری اطلاعات بیشازحد هم میتواند ما را از تصمیم گیری بازدارد؛ زیرا هرچقدر که شما اطلاعات بیشتری جمعآوری میکنید به نکات ضدونقیض برمیخورید یا مسائل حاشیهای یک موضوع را هم دخیل میکنید. این موارد باعث سختتر شدن فرآیند تصمیم گیری میشود.
لطفاً زمانی که میخواهید تصمیم بگیرید با این حس کمالگرایی مقابله کنید و به دنبال اطلاعات تکمیلی بیشتر نگردید چراکه با این کار شرایط را برای خود سختتر خواهید کرد.
از کوچک شروع کن
برای افزایش قدرت تصمیم گیری از تصمیمات کوچک و پیشپاافتاده روزمره شروع کنید. برای مثال زمانی که به رستوران یا کافیشاپ میروید سعی کنید سریع و بدون بررسیهای مفصل از مِنو چیزی را برای میل کردن انتخاب کنید. در لحظه انتخاب، به پشیمانی بعد از تصمیم گیری فکر نکنید. این تصمیم گیریهای کوچک به شما این انگیزه را میدهد که میتوانید تصمیم گیریهای بزرگتان را هم به همین سرعت و به همین راحتی انجام دهید.
مطمئن باشید در این روند قسمتهای مربوط به تصمیم گیری در ذهن شما ورزیدهتر میشوند، مسیر عصبی آن تقویت می شود و سرعت تحلیل شرایط و به تبع آن سرعت تصمیم گیری هایتان بیشتر میشود.
مهمترین عاملی که باعث میشود افراد در تصمیم گیری ضعف داشته باشند «ترس» است. ترس از اشتباه بودن تصمیم، ترس از شکست خوردن، ترس از مسخره شدن، ترس از طرد شدن و… . لطفاً بر این ترس غلبه کنید و مطمئن باشید شرایط هیچگاه بدتر از برزخی که بر اثر عدم تصمیم گیری در آن اسیر خواهید شد، نمیشود!
در مسیر تصمیم گیری باید به نقطهای برسیم که بهصورت ناخودآگاه تصمیمهای درستی را با سرعت بالا اتخاذ کنیم. تصمیمات افراد موفق همگی از همین جنس هستند و این امر محقق نمیشود مگر با تکرار و تمرین. افراد موفق آنقدر تصمیمات درست و اشتباه گرفتهاند که قسمت تصمیم گیری مغزشان تقویت شده است و بر اثر تجربیاتی که از هرکدام دریافت کردهاند به مرحلهای رسیدهاند که بدون هیچگونه تعلل میتوانند تصمیم بگیرند؛ تصمیماتی که اغلب آنها عالی هستند و نتایج بینظیری به همراه دارند. شما هم برای شروع از تمرین ساده اما مهمی که در انتهای همین مقاله آورده شده است، کمک بگیرید.
به طور خلاصه گفتیم:
– زندگی ما چیزی نیست جز نتایجِ تصمیمات کوچک و بزرگی که در مسیر زندگی با آنها مواجه هستیم.
– تصمیم گیری ممکن است با روندی شهودی یا استدلالی یا ترکیبی از این دو انجام شود. شهود، یعنی استفاده از احساس و ندای درونی مان و استدلال، یعنی به مراجعه به مغز و به خدمت گرفتن شواهد، آمار و ارقام پیشِ رویتان برای تصمیم گیری
– تمایل به جمعآوری اطلاعات بیشازاندازه در روند تصمیم گیری یکی از آفت های آن بهحساب میآید؛ بنابراین زمانی که میخواهید تصمیم بگیرید با این حس کمال گرایی مقابله کنید.
– برای افزایش قدرت تصمیم گیری از تصمیمات کوچک روزمره شروع کنید. این تصمیم گیری های کوچک به شما این انگیزه را میدهد که میتوانید تصمیم گیری های بزرگتان را هم به همین سرعت و به همین راحتی انجام دهید.
– مهمترین عاملی که باعث میشود افراد در تصمیم گیری ضعف داشته باشند «ترس» است.
تمرین
برای افزایش قدرت تصمیم گیری روزانه به مدت 10 دقیقه به شکل زیر آدامس بجوید.
10 دقیقه را به 5 تا دو دقیقه تقسیم کنید. در هر دو دقیقه تمرین را به این شکل انجام دهید: در لحظه تصمیم بگیرید که میخواهم به مدت A ثانیه آدامس بِجَوَم. بعد از مدت A ثانیه سریع تصمیم بگیرید که میخواهم به مدت B ثانیه آدامس نَجَوَم. مجموع A و B نباید بیشتر از 120 ثانیه (دو دقیقه) بشود. (این تمرین به مدت 30 روز انجام شود)
دیدگاهتان را بنویسید