مدیریت ترس از سخنرانی به سبک و روش سخنرانان بزرگ (قسمت اول)
تا قبل از آن ندیده بودم که کسی به خاطر ترس از سخنرانی بیهوش شود. بعد از اینکه استاد از یک نفر انتهای سالن خواست که روی سکو بیاید و در مقابل جمع صحبت کند، خانمی که شال قرمز پوشیده بود با حالتی دو به شک قدم برمیداشت. دستانش میلرزید و صدایش لرزش شدیدی داشت حتی صدای برخورد دندانهایش شنیده میشد.
رو به روی جمع ایستاد و در حالی که نگاهش را از جمع میدزدید، با صدای آرام گفت:« چی بگم؟ …» استاد با لبخند و آرامش گفت: «راحت باشید… خودتون رو معرفی کنین.» مثل گچ، رنگ از صورتش پرید، تنها یک کلمه گفت: « اسمم …» زبانش گرفت دیگر نتوانست چیزی بگوید، ناگهان با سر نقش زمین شد.
سالن بلند شد و همه دورش را گرفتند. دو نفر از دوستانش او را از سالن خارج کردند. در حالی که فضا متشنج بود و همه در شوک فرو رفته بودند، استاد مخاطبان را به آرامش دعوت کرد و جلسه را ادامه داد.
تاکنون کسی را دیدهاید که اینطور از سخنرانی واهمه داشته باشد؟ خودتان چطور؟ چقدر از سخنرانی و صحبت در جمع میترسید؟
حتماً متوجه شدهاید که ترس از سخنرانی چقدر زجرآور است و چه فرصتهایی طلایی را از ما میگیرد. خودم به خاطر ترس از سخنرانی یک درس دو واحدی ساده را ۴ بار حذف و اضافه کردم چون از ۱۰ دقیقه کنفرانس حضوری واهمه داشتم. اما بعدها با شرکت در دوره فن بیان و سخنرانی و تمرینات چالش برانگیز و سختی که پشت سر گذاشتم توانستم به این ترس خود غلبه کرده و مهارت غرور آفرین فن بیان و سخنرانی را در خود تقویت کنم. در این مقاله هر آنچه که تجربه و مطالعه کردهام را تقدیم شما عزیزان میکنم امیدوارم که برایتان مفید واقع شود.
سخنرانی بدون ترس، دروغ محض است!
ترس از سخنرانی به حدی است که حاضریم در سیل غرق شویم، زلزله روی سرمان آوار شود، مار و عنکبوتِ سیاهِ و بزرگ را رو به روی خود ببینیم اما حاضر نیستیم در برابر جمع قرار بگیریم و صحبت کنیم. اگر با ۱۰ فوبیای ترسناکِ جهانی آشنایی داشته باشید حتماً میدانید که مقابل جمع قرار گرفتن ترسناکتر از سیل، زلزله و مار و عنکبوت معرفی شده است.
ترس از سخنرانی یا گلاسوفوبیا (Glossophobia) درد مشترکی است که به تعداد صفرهای شماره حساب بانکی یا سمت شغلی یا پرچم ملیت یا ژنهای موجود در DNA ارتباطی ندارد. هر فردی حتی بزرگترین سخنرانان هم اعتراف میکنند که هنگام شروع هر سخنرانی این ترس را دارند.
گاندی –رهبر هندیان- در اولین سخنرانی خود بیهوش شد.
چارلز استورات پارنل – رهبر ناندار ایرلندی – در اولین سخنرانیهای خودش از زور عصبانیت چنان دستهایش را در هم گره میزد که ناخنهایش در گوشت فرو میرفت و خونریزی میکرد.
استرس و اضطراب در سخنرانی طبیعی است و راه فرار ندارد. اگر کسی گفت در سخنرانی اصلاً استرس ندارد باور نکنید. این جمله درستترین جملهای است که تا کنون شنیدهام:
دو نوع سخنران وجود دارد: کسی که میترسد و کسی که دروغ میگوید.
معمولاً تجربهای که از اولین سخنرانیها شنیده میشود به این صورت است: ضربان قلب بالا میرود، عضلات سست میشود، دست و پا و صدا میلرزد، زبان میگیرد، دهان خشک میشود، مطالب فراموش میشوند و چشم تار میبیند. شاید این حالت را تجربه کرده باشید، کسی دوست ندارد در این حالت قرار بگیرد و به خاطر ترس و اضطراب از صحبت کردن در جمع، از اهدافش عقب بماند. اما نگران نباشید چرا که با آموزش و تمرین (البته تلاش مسمتر) میتوانید مهارت معجزهآور فن بیان و سخنرانی را به دست آورید.
ترس از سخنرانی، ریشه در غارنشینی اجدادمان دارد!
تا کنون با خود فکر کردهاید که چرا از سخنرانی و صحبت در جمع میترسیم؟ مگر میخواهند دارمان بزنند؟ یا با تفنگ رو به رویمان نشستهاند؟
در جواب باید گفت بله! واقعاً همین احساس را داریم و جالب است بدانید که این احساس را از نیاکان خود به ارث بردهایم. اجداد ما که در غار و طبیعت زندگی میکردند با شیر، ببر و حیوانات وحشی رو به رو میشدند و در آن لحظه چارهای نداشتند جز اینکه بمانند و بجنگند یا فرار کنند.
این عملکرد مغز، نسل به نسل منتقل شده و الان به ما رسیده است. به همین دلیل هنگام مواجه شدن با موقعیتهای متفاوت و جدید، احساس خطر میکنیم و همان واکنشها را بروز میدهیم. به عنوان مثال هنگام سخنرانی یا صحبت کردن در جمع، همان احساس مواجه شدن با حیوانات وحشی، به ما دست میدهد و مغز دستور ترشح آدرنالین میدهد. در اثر ترشح آدرنالین مکانیزم زیر برای بدن ما اتفاق میافتد:
بدن عرق میکند:
چون برای مقابله با شیر یا فرار از آن بدن فعالیت زیادی دارد و انرژی زیادی نیاز خواهد داشت. بنابراین دمای بدن بالا میرود و بدن با تعرق و تبخیر سعی در کاهش دما دارد.
ضربان قلب بالا میرود:
قلب با پمپاژ سریع، مواد غذایی و سوخت را به سلولهای بدن میرساند تا بدن برای فرار و مقابله آماده شود. این حالت را بارها قبل از سخنرانی تجربه میکنم. شما چطور؟
گردن و سر رو به جلو متمایل میشود:
این حالت ما را برای دویدن و جنگیدن آماده میکند. حتماً دیدهاید که بعضی از افراد هنگام سخنرانی حالت افتادگی دارند چون میترسند و میخواهند هر چه زودتر سکو را ترک کنند یا با مخاطبان بجنگند!
مثانه منقبض و تخلیه میشود:
الان که دارم این قسمت را مینویسم به شدت در حال خندیدن هستم! بدن برای اینکه موقع فرار یا مقابله راحتتر باشد و احساس سنگینی نکند، تا جایی که بتواند مواد زائد را دفع میکند. به همین دلیل است که معمولاً قبل از سخنرانی اوضاع راحتی داریم اما به محض شروع، احساس میکنیم به سرویس بهداشتی نیاز داریم.
مردمک چشم گشاد میشود:
تا حالا برایتان پیش امده است که متن سخنرانی خود را تار ببیند و نتوانید آن را بخوانید؟ این مکانیزم چشم کمک میکند تا دید ما برای مشاهده دور دستها و اشیاء خاص مانند چوب باز شود تا بتوانیم راه فرار را پیدا کنیم یا با چوب به جنگ ببر برویم، در حالی که دید نزدیک بین تار میشود به همین دلیل موقع سخنرانی متن خود را تار میبینیم اما چهره مخاطبان مخصوصاً آنهایی که اخم کردهاند، واضحتر دیده میشود.
دهان خشک میشود:
کدام آدم عاقلی هنگام جنگیدن یا فرار کردن غذا میخورد؟
هضم غذا از بدن انرژی زیادی میگیرد و مغز زمانی که احساس خطر کند اولویت را فرار و جنگ میداند نه غذا خوردن، بلافاصله به غدد دهان که بزاق ترشح میکنند دستور میدهد هیچ بزاقی تولید نکنند تا آب بدن بیهوده هدر نرود. به همین دلیل است که افراد زیادی شکایت دارند که چرا موقع سخنرانی دهانشان خشک میشود چون استرس دارند و میترسند.
این مکانیزم برای بقای ما لازم و ضروری میباشد و واقعاً شگفت انگیز است که در یک لحظه تمامی این اتفاقات در بدن رخ میدهد تا همه اعضای بدن هماهنگ شوند و بدن آمادگی لازم را برای فرار یا مقابله به دست آورد. هر زمان که بترسیم این عملکرد فعال میشود مانند زمان ترس از سخنرانی.
باور کنید ترس از سخنرانی سرکاری است!
مکانیزم بدن هنگام ترس مانند زمانی است که کشوری در حالت آماده باش قرار میگیرد و تمام ارگانها، نیروها و سازمانها با هم هماهنگ میشوند. اما در اتفاقات امروزی مانند سخنرانی، واقعاً این همه استرس و لشکرسازی بدن لازم است؟
درست است که این مکانیزم ترس برای زنده ماندن ضروری است اما در مواقع اضطراری مفید میباشد. در حالی که در موقعیتی مانند سخنرانی قرار نیست با خرس رو به رو شویم! ترس از سخنرانی را به لیست شمارههای سرکاری وارد کنید مانند آمبولانسها که بارها شده تماسهای سرکاری داشتند در حالی که هنگام رسیدن به آدرس داده شده متوجه میشوند هیچ اتفاقی نیفتاده و فقط سرکارشان گذاشتهاند.
اتفاقاً کمی ترس خوب است!
ترس چوب لای چرخ شما نمیگذارد بلکه خود چرخ است. ترس بهترین دوست سخنران است. لطفاً به نمودار زیر توجه کنید:
- اگر استرس کم باشد بازدهی هم کم است: در این حالت به خود زحمت خاصی نمیدهیم و شاید اصلاً اقدامی هم نکنیم.
- همینطور که استرس بالاتر میرود عملکرد ما بهتر میشود: این ناحیه مفید استرس میباشد چون میترسیم اتفاق بدی بیفتد بنابراین برای بهتر شدن، تلاش میکنیم.
- از این جا به بعد، زیاد شدن استرس مخرب است تقریباً حالت فریز به خود میگیریم و اقدام خاصی نمیکنیم مانند شبهای امتحان که از شدت استرس خود را با تماشای فوتبال یا فیلم سرگرم میکردیم.
- اگر استرس به این حد برسد، به معنای واقعی کلمه نابود شدهایم. مانند همان خانمی که ابتدای مقاله تعریف کردم.
استرس تا حدی لازم و ضروری است و به ما کمک میکند که عملکرد و بازدهی بهتری داشته باشیم. تصور کنید استرس وجود نداشت. میدانید در آن صورت چه اتفاقی میافتاد؟ هیچ… فقط اجداد ما هنگام رو به رو شدن با حیوانات وحشی تکه تکه میشدند و نسل انسان منقرض میشد!
ما در این مقاله قصد نداریم استرس را از بین ببریم، بلکه یاد میگیریم چطور استرس را مدیریت کنیم و به اصطلاح افسارش را در دستان خود بگیریم.
در مقاله بعدی، راهکارهایی را معرفی کردهایم که چطور مانند سخنرانان بزرگ، به ترس از سخنرانی غلبه کرده و سکوی سخنرانی را به لذت بخشترین و آرامشبخشترین مکان تبدیل کنیم.
مقاله دوم: راهکارهای مدیریت استرس در سخنرانی
سخن پایانی
مدیریت استرس یکی از مهمترین سرفصلهای دوره فن بیان و سخنرانی است و ما در دو مقاله متوالی، به صورت کامل به آن پرداختهایم. بخشی از مبانی و مفاهیم استرس را در این مقاله آوردهایم در حالی که در مقاله بعدی راهکارهای غلبه برای این غول بی شاخ و دم را معرفی کردهایم. بنابراین اگر این مقاله را کامل مطالعه نکردهاید پیشنهاد میکنم برگردید بالا و کامل مطالعه نمایید.
در انتها از نظرات شما خوشحال میشویم و پیشنهاد میکنیم این مقاله را با کسانی که دوستشان دارید یا فکر میکنید به این مطالب نیاز دارند، به اشتراک بگذارید.
سلام مقاله جالبی بود
تا امروز فکر می کردم نباید هیچ استرسی برای سخنرانی داشته باشم….
ولی این مقاله نظرم رو عوض کرد.
حتما پیگیر راهکارها هستم.
ممنون
سلام
ممنون بابت بازخوردتون
خوش بدرخشید
این مقاله خیلی بهم کمک کرد آرام بشم
دیروز یه سخنرانی رو خراب کردم چون استرس داشتم
الان میفهمم که چطور باید مدیریتش میکردم
سلام دوست عزیز
وقتتون بخیر
خیلی ممنون از نظرتون
خوشحالیم براتون مفید بوده
مهم ترین نکته برای کنترل استرس اینکه اون رو بپذیریم
عالی بود
فقط میتونم بگم ممنون
خیلی حالم بهتر شد
همیشه برای سخنرانی استرس دارم این مقاله شما کمکم کرد بپذیرمش
سلام دوست عزیز
وقتتون بخیر
خیلی ممنون از نظرتون
خوشحالیم براتون مفید بوده